نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا میگوید برای امضاء توافقنامههایی در زمینه انرژی و بخشهای دیگر به زودی به ایران سفر خواهد کرد و شخصا از مردم ایران تشکر میکند.
اشاره او به یک و نیم میلیون بشکه سوخت است که اخیرا از نفتکشهای ایرانی تحویل گرفته تا دستکم برای سه هفته بحران کمبود بنزین در کشور ورشکسته او فروکش کند. مقامات تهران میگویند در صورتی که ونزوئلا بخواهد، آمادهاند سوخت بیشتری برای این کشور ارسال کنند و درخواست کاراکاس از تهران برای همکاری با صنعت انرژی ونزوئلا نیز در حال بررسی است.
مادورو برای این سفر، تاریخی اعلام نکرده است. اما از آنجایی که آمریکا برای دستگیری او که «قاچاقچی مواد مخدر» لقب گرفته پاداشی ۱۵میلیون دلاری تعیین کرده و ۶۰ کشور دیگر جهان نیز مادورو را به رسمیت نمیشناسند، مقصد سفرهای خارجی این رهبر چپگرای آمریکای لاتین محدود است؛ و جمهوری اسلامی ایران با توجه به روابط خصمانهای که با ایالاتمتحده دارد، یکی از این گزینهها بهشمار میرود.
چنانچه این سفر به رغم اوضاع بحرانی ونزوئلا انجام شود، سومین سفر مادورو به ایران است. بر خلاف هوگو چاوز، همتای سابق او که ۹ بار به تهران سفر کرد و به همین تعداد میزبان محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران در کاراکاس بود؛ نه روابط مادوروِ سوسیالست و حسن روحانی با ژست «نئولیبرال» به این اندازه دوستانه شد و نه بحرانهای داخلی و منطقهای چند سال اخیر فرصتی برای ماجراجوییهای فراقارهای باقی گذاشت.
مرگ چاوز، پایان احمدینژاد و زمستان روابط تهران-کاراکاس
روابط ایران وونزوئلا دستکم به ۶۰ سال قبل و دوران بنیانگذاری اوپک بازمیگردد. هرچند فصل جدید روابط دوجانبه در زمان به قدرت رسیدن چاوز در اواخر دهه ۷۰ شمسی و دولت محمد خاتمی آغاز شد، بدون تردید همزمانی دوران ریاستجمهوری احمدینژاد و چاوز به عنوان دو چهره پوپولیسی، دوره اوج روابط تهران-کاراکس با فاصله جغرافیایی ۱۲هزارکیلومتر را رقم زد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چاوز با هیکل درشت و چفیهای بر گردن در حالی که رئیسجمهور سابق ایران را در آغوش میفشرد، توجهها را به روابط صمیمانه آنها جلب میکرد. همانگونه که همدردی احمدینژاد با مادر چاوز در مراسم خاکسپاری چاوز در کانون توجهها قرار گرفت. احمدینژاد در بیانیهای با ابراز اندوه از درگذشت برادر کمونیست خود او را «حزباللهی مومن» خطاب کرد.
مرگ چاوز در اسفندماه ۱۳۹۱ و پنج ماه بعد از آن، خروج احمدینژاد از ساختمان ریاستجمهوری در خیابان پاستور، پایان این فصل از روابط تهران-کاراکاس بود. دورهای که در آن بیش از ۳۰۰ سند همکاری، یادداشت تفاهم و قرارداد به امضاء رسید. این روابط در مقابل بیشترین منافع اقتصادی برای دولت چاوز از ساخت و ساز مسکن برای بیخانمانها به عنوان پشتوانه تبلیغات انتخاباتی چاوز تا برقراری پروازهای مستقیم پرهزینه و احداث پایگاه موشکی، کمترین سود مالی را برای ایران داشت. پروژههایی که در صنعت خودرو یا نفت و معدن تعریف شده بود نیز هیچگاه آنگونه که باید به بهرهبرداری نرسید. ونزوئلا از جمله کشورهایی بود که در دوران تحریمهای نفتی قبل از برجام برای جذب مشتریان نفتی ایران از جمله هند، با دیگر تولیدکنندگان نفت رقابت میکرد. شاید به همین دلیل بود که دولت روحانی با دستور کار حل مساله هستهای و لغو تحریمها، از همکاری یکجانبه با ونزوئلا فاصله گرفت.
طلا، پول نقد یا دسترسی به حیاتخلوت آمریکا؟
این روند تا ماه گذشته که در بحبوحه بحران کرونا خبر فرود هواپیماهای ماهان در خاک ونزوئلا منتشر شد، ادامه داشت. هواپیماهایی که به گفته بلومبرگ حامل تجهیزات پالایشگاهی و پرسنل ماهر برای احیای صنعت نفت فرسوده ونزوئلا بوده و در مسیر بازگشت ۹تن طلا معادل ۵۰۰میلیون دلار به ایران بازگردانده است. پس از آن بود که پنج نفتکش حامل سوخت به ارزش ۴۵میلیون دلار یکی پس از دیگری به بنادر ونزوئلا رسیدند.
حجتالله سلطانی، سفیر جمهوری اسلامی در ونزوئلا میگوید تهران از کاراکاس طلا نگرفته و وجه محمولههای سوخت از طریق معامله پایاپای پرداخت شده است. او به مواد غذایی، قهوه و کاکائو اشاره کرده است. اما ونزوئلا با توجه بحران امنیت غذایی پدیدآمده در نتیجه سالها سوءمدیریت و فساد دولتهای سوسیالست در ترکیب با تحریمها، خود یک کشور پیشرو در برنامه نفت در برابر غذا بهشمار میرود.
پول نقد و طلا از دیگر گزینههای ونزوئلا برای پرداخت صورتحسابها بهشمار میرود. اما ذخایر ارزی و طلای ونزوئلا بسیار محدود است و حدود ۶ میلیارد دلار برآورد میشود.
در چنین شرایطی روشن نیست که ایران در مقابل همکاری سخاوتمندانه با ونزوئلا باز هم بتواند منافع مالی قابل توجهی به دست بیاورد. آن هم درشرایطی که اقتصاد ایران تحت فشار تحریمها کم خم کرده و مقامات بانک مرکزی از صندوق بینالمللی پول درخواست وام پنج میلیارد دلاری دارند.
جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در همکاری یکجانبه با کشورهایی دارد که آنها را شریک ایدئولوژیک و استراتژیک خود در جبهه مقابله با آمریکا میپندارد. سوریه از جمله این کشورها به شمار میرود. حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اخیرا به اعتمادآنلاین گفته بود، «ایران ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار پول به سوریه داده و باید آن را پس بگیرد.»
البته این به معنی چشمپوشی از پتانسیل روابط تهران-کاراکاس برای محکم کردن جای پای جمهوریاسلامی در آمریکای لاتین و ونزوئلا که به حیاتخلوت آمریکا مشهور است، نیست. تلاش برای سازماندهی گروههای شبهنظامی از جمله حزبالله در آمریکای جنوبی یا سرمایهگذاری روی ترویج شیعهگری در این منطقه و کمک به شبکههای قاچاق از جمله اتهاماتی است که در این زمینه متوجه ایران است. اتهاماتی که از سوی تهران رد میشود.
در دورانی که کشورهای بیشتری در اروپا نام گروههای شبهنظامی تحت حمایت ایران مانند «حزبالله» را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار میدهند، ساماندهی این گروهها میتواند در آمریکای لاتین تقویت شود. آن هم در زمانی که جای خالی قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده عملیات برونمرزی ایران در نحوه عملکرد سپاه قدس در منطقه مشهود است.
به نظر میرسد احیای روابط تهران-کاراکاس پس از وقفهای هشت ساله، تا جایی که به تحلیل رفتن بیش از پیش منابع ایران، پروپاگاندا و عکسهای یادگاری به سبک دوره احمدینژاد-چاوز محدود باشد، یک اولویت نگرانکننده برای آمریکا و متحداناش در آمریکای لاتین بهشمار نمیرود.
اما تکرار الگوی سوریه در ونزوئلا از طریق آنچه که مقامات تهران به آن «کمک مستشاری سپاه» میگویند، یا همراهی روسیه و چین با ایران در این مسیر میتواند زنگخطرها را در واشینگتن به صدا درآورد.