درخشش صنایعدستی، روی تاریکی هم دارد. اغلب این محصولات در کارگاههای خانگی کوچک، کمنور و بدون امکانات رفاهی کافی برای کارگران تولید شدهاند.
صنایعدستی در کشورهای درحالتوسعه بیشتر از آنکه یک صنعت باشد، مجمعالجزایری از کارگاههای کوچک تولیدات خانگی است.
از مؤلفههای اصلی تولید خانگی، مشارکت افراد خانواده در آن است. زنان و کودکان شاغل در کارگاههای خانگی، بزرگترین جمعیت کارگران بیمزد جهان را تشکیل دادهاند.
رویه غالب در تولید صنایعدستی خانگی این بوده است که زنان پس از رسیدگی به امور خانواده و فرزندان، در زمان «اضافه» با استفاده از مواد اولیه ارزان یا رایگان در دسترس، به تولید محصولاتی بپردازند که یا نیاز خانواده به خرید آن را از مرتفع کند و یا با فروش آن بخشی از مخارج خانواده تأمین شود.
در طرح ساماندهي و حمايت از مشاغل خانگي وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران آمده است که قابليت انجام کسبوکار در «منزل» سبب ايجاد مزاياي بسياري براي شاغلين آنها میشود، كه ازجمله میتوان به ايجاد توازن بين مسئوليت خانوادگي زنان و اشتغال آنان و امكان انتقال تجارب از طريق آموزش غيررسمي به شيوه استاد- شاگردي بين اعضاء خانواده اشاره کرد.
دو بخشی که بهعنوان نقاط قوت مشاغل خانگی به آن اشاره شد از حساسترین موارد آسیبزا برای زنان و کودکان به شمار میرود.
کودکان در این کارگاههای خانگی بهآسانی بهمثابه کودک کار مورد بهرهکشی اقتصادی قرار میگیرند و ساعات مربوط به تحصیل و بازی آنها بهعنوان «وقت تلف کردن» نادیده گرفته میشود. شیوه سنتی آموزش توسط استادکارها اغلب با تنبیه بدنی یا آزار روانی کودکان همراه است درحالیکه اغلب در قبال خدمات آنها مزدی هم پرداخت نمیشود.
محدود کردن مهارتآموزی زنان به مشاغل موروثی، کنترل درآمد و ساعت کار، عدم پرداخت دستمزد یا پرداخت آن به سرپرست خانواده و بهکارگیری کودکان در فرآیند تولید و فروش منجر به «بردگی نهفته در خانواده» میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
درصورتیکه زنان بخواهند شغلی غیر از کسبوکار خانوادگی را ادامه دهند یا کسبوکار خودشان را داشته باشند، در اغلب موارد نیاز به اجازه قیم قانونی دارند که پدر، جد پدری و یا همسر است.
ورود زنان به بازار کار خارج از خانه، باعث هراس بخش محافظهکار جامعه که مخالف مشارکت اقتصادی زنان و توانمندی ناشی از آن است شده است و اغلب زنان را متهم به این کردهاند که شغل مردان را از چنگشان درمیآورند. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۹۷ تنها پنج میلیون نفر از زنان ایرانی شاغل بودهاند. این رقم برای مردان شاغل ۲۱ میلیون بود. میزان مشاغل «زنانه» در ایران نیز محدود است و بیشتر این جمعیت پنجمیلیونی در بخش صنعت اشتغال دارند. با دقیق شدن به آمار منتشره میبینیم که منظور از بخش صنعت، اشتغال در کارخانهها و تولیدیهای بزرگ با حقوق و مزایای مصوب قانونی نیست. بلکه عمده این زنان در بخش صنایعدستی و مشاغل خانگی مشغول به کار هستند.
عیسی منصوری معاون اشتغال وزیر کار ایران، مسئولیتهای خانوادگی و شخصی را ازجمله علل دوری زنان از بازار کار عنوان میداند. او همچنین گفت: «ورود زنان به بازار کار یکی از ظرفیتهای قابلتوجه برای توسعه اقتصادی است. این در حالی است که نرخ مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی با اختلاف قابل توجهی نسبت به مردان پایینتر است.»
بخش آسیبزای دیگر در تولیدات خانگی، مناسب نبودن فضای مورداستفاده برای کار است. قرنهای متمادی است که کارگاههای فرشبافی در انبارهای کمنور، بدون تهویه مناسب برپا میشوند. ساعتهای طولانی نشستن در حالتی که فشار بالایی به ستون فقرات و گردن وارد میشود، برای زنانی که احتمالاً زایمانهای متعدد و مشکل کمبود ویتامین و پوکی استخوان هم داشتهاند بسیار طاقتفرسا بوده است. فضاهای بدون تهویه و غبار موجود در هوا، مشکلات فراوان تنفسی برای بافندگان ایجاد میکند.
تلاش برای رونق بازار صنایعدستی ایران نباید باعث شود تا رنج بیشتری بر کارگران شاغل در این بخش وارد شود، به خصوص زنان و کودکانی که بدون در نظر گرفتن انتخاب شخصی، بدون بهرهمندی از مزایای قانون کار و حق استفاده از مرخصی، دریافت مزد، مجبور به کار میشوند. زنانی که نه سن بازنشستگی معینی دارند و نه در صورت ازکارافتادگی، مقرری دریافت خواهند کرد.
کمتر کسی موقع خرید صنایعدستی از بازارهای محلی به شرایط تولید آن، تولیدکننده و میزان بهرهای که او از قیمت نهایی خواهد برد توجه میکند. قرنها فرش ایران در صدر هنرهای دستی جهان درخشیده است بیآنکه زنان و کودکان بافنده بهرهای از این روشنایی برده باشند.