مطالعهای جدید، پنجرهای به روی شناخت یکی از اسرارآمیزترین جنبههای روابط عاشقانه، یعنی تمایل جنسی گشوده است. این تحقیق نشان میدهد در روابط بلندمدت، کشش جنسی میتواند هم عاملی تحریککننده برای شروع یا ادامه رابطه باشد (کاتالیزور رابطه) و هم به عاملی بحرانی تبدیل شود که در صورت ضعف یا کاهش آن، رابطه به شکست یا جدایی منتهی شود.
تحلیل جامع پروفسور گوریت برنبام از دانشگاه ریچمن و پروفسور امی مویس از دانشگاه یورک که یافتههای تحقیقاتی دو دهه را بررسی میکند و در نشریه «روانشناسی بررسیهای طبیعت» (Nature Reviews Psychology) منتشر شده است، دیدگاههای سنتی درباره را حفظ شوروشوق در روابط به چالش میکشد و نشان میدهد کشش جنسی که ابتدا زوجها را به سمت هم میکشد، چگونه با گذشت زمان میتواند ضعیفتر شود و در نهایت به پایان رابطه منجر شود.
پروفسور برنبام توضیح میدهد: «کشش جنسی را معمولا یک حس خودجوش میدانند که خودبهخود و بدون تلاش آگاهانه یا فراهم کردن شرایط خاص ایجاد میشود. در حالی که این تمایل تحت تاثیر طیف وسیعی از عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روانشناختی قرار دارد. اینکه بدانیم تمایل جنسی حسی ثابت و تغییرپذیر نیست، بلکه فرایندی پویا است که میتواند تحت تاثیر قرار گیرد، میتواند به زوجها کمک کند آن را در طول زمان حفظ کنند و علیرغم بحرانهای درونی و وسوسههای بیرونی، رابطه را پایدار نگه دارند.»
این تحقیق نشان میدهد که دوره اولیه یا «ماه عسل» میل جنسی که طی آن، این تمایل بسیار شدید است، معمولا بین یک تا دو سال و نیم طول میکشد. با این حال، برخی زوجها قادرند این کشش جنسی به سوی هم را تا چند دهه همچنان بالا نگه دارند و در برابر روند معمولی کاهش آن مقاومت میکنند. کلید موفقیت آنها احتمالا این است که متوجه شدهاند تمایل جنسی در مراحل مختلف رابطه، به طور متفاوت عمل میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تکامل جاذبه
این مطالعه شواهدی ارائه میدهد مبنی بر اینکه در طول یک رابطه، کشش جنسی به طور ناخودآگاه و طبیعی، بهعنوان معیاری برای ارزیابی شریک زندگی عمل میکند. در ابتدای رابطه، میل جنسی ممکن است بیشتر بر اثر ویژگیهای ظاهری و سطحی مثل جذابیت فیزیکی برانگیخته شود، اما با گذشت زمان و پیشرفت رابطه، ویژگیهایی مانند ثبات عاطفی و توانایی شریک در براورده کردن نیازهای عاطفی هم میتواند کشش جنسی ایجاد کنند. در واقع، تمایل جنسی میتواند بهتدریج نشاندهنده عمق و کیفیت رابطه میشود.
محققان به تناقض قابل توجهی رسیدند: در حالی که پیوند و ارتباط عاطفی عمیق و قوی بین دو نفر در حفظ تمایل جنسی ضروری است، کمی حفظ فاصله یا استقلال فردی از شریک عاطفی هم به حفظ جاذبه جنسی کمک میکند. این جدایی لزوما به معنای دوری یا فاصله عاطفی نیست، بلکه به حفظ فضای شخصی و استقلال در زندگی فردی اشاره دارد و باور قدیمی را که نزدیکی حداکثری بین شرکای عاطفی همیشه به نفع رابطه عاشقانه است، زیر سوال میبرد.
آثار بیولوژیکی و تغییرات زندگی
این بررسی همچنین به بررسی عوامل بیولوژیکی از جمله تغییرات هورمونی در دوران بارداری، بچهدار شدن و افزایش سن، بر روابط جنسی زوجها میپردازد. به عنوان مثال، مردانی که تازه پدر شدهاند معمولا با تغییرات هورمونی مواجه میشوند که میتواند بر میل جنسی آنها تاثیر بگذارد، در حالی که در زنان این میل با چرخه قاعدگی آنها نوسان مییابد.
تغییرات عمده مانند بچهدار شدن یا شروع یائسگی هم میتوانند تاثیر زیادی بر تمایل جنسی داشته باشند. با این حال، تحقیق نشان میدهد که حفظ صمیمیت عاطفی در این دورانها میتواند از آثار منفی بر رضایت جنسی جلوگیری کند.
چالشهای مدرن برای ثبات روابط
این مطالعه نشان میدهد که در دوران اپلیکیشنهای دوستیابی و گزینههای گستردهتر برای برقراری رابطه، بین ۲۰ تا ۷۰ درصد افراد ساکن جوامع غربی در مقطعی از زندگی خود مرتکب خیانت میشوند. با این حال، محققان عواملی حفاظتی را شناسایی کردهاند که میتوانند به زوجها در حفظ وفاداری کمک کنند؛ از جمله شبکههای اجتماعی مشترک و توانایی دیدن موقعیتها از نگاه شریک زندگی.
در این بررسی مشخص شد رضایت از رابطه بهتنهایی نمیتواند ضامن وفاداری باشد و برخی افراد با وجود رضایت جنسی از شریک فعلی، به سراغ روابط دیگر رفتهاند. این یافته بر پیچیدگی ایجاد تعامل بین عوامل شخصی، روابطی و موقعیتی به منظور حفظ روابط بلندمدت تاکید دارد.
نگاه روبهجلو
محققان تاکید میکنند درک و پذیرش اینکه تمایل جنسی فرایندی پویا است نه یک ویژگی ثابت، کمک میکند زوجها بتوانند برای حفظ رابطه جنسی خود در طول زمان فعالانه تلاش کنند. بهویژه با رشد فزاینده اپلیکیشنهای دوستیابی و تغییر هنجارهای اجتماعی که روابط امروزی را بازتعریف میکند، این تحقیق میتواند در مورد حفظ و پایدار روابط در دنیای پیچیده امروز، بینشهای ارزشمندی فراهم آورد
این مطالعه همچنین خواستار تحقیقات بیشتر در مورد ساختار انواع روابط و زمینههای فرهنگی است تا بتوان بهتر درک کرد تمایل جنسی در جمعیتها و مدلهای مختلف رابطه، چگونه عمل میکند.