نگاهی به کتاب «ایدئولوژی ایرانی؛ در نقد آرامش دوستدار»

دوستدار باور دارد که دین اسلام موجب عقب‌ماندگی ایران است، اما نیکفر از منظرهای مختلف این نظریه را به چالش می‌کشد

حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری، ۲۵ مه- AFP

آرامش دوستدار یکی از منتقدان سرشناس دین در ایران است. بنا به تعبیر معروف این فیلسوف ایرانی مقیم آلمان، راز عقب‌ماندگی انسان ایرانی «دین‌خویی» است. به گفته نیکفر در کتاب جدیدش، «داوری بنیادی آرامش دوستدار درباره فرهنگ ایران، دینی بودن آن و ناممکن بودن تفکر در آن است...توانایی طرح پرسش‌های رادیکال و تلاش در جهت پاسخ‌گویی به آن‌ها بدون رجوع به سنتی که پرسش‌بردار نباشد.»

این بحث دو فیلسوف ایرانی فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های آلمان به خاطر زبان دشوار و موضوعات پیچیده در نگاه اول بحث‌های انتزاعی نخبه‌گرایانه به نظر می‌رسد. اما جدال آن‌ها برسر دلایل «عقب‌ماندگی فکری ایران»، و کل خاورمیانه، با بحث‌های همیشگی تحصیل‌کرده‌ها و کتاب‌خوانان ایرانی و افغان ارتباط نزدیک دارد.

دوستدار باور دارد که دین اسلام موجب عقب‌ماندگی ایران است اما نیکفر از منظرهای مختلف این نظریه را به چالش می‌کشد. اما در این جا، مزیت دوستدار در این است که تزش با وجود خلاها در بستر گفتمان جاافتاده سکولارها و خداناباوران دین‌ستیز قرار می‌گیرد که در ایران و خاورمیانه هواخواهان زیادی دارند. نیکفر با این که نخستین فیلسوف جدی است که نظریه‌های دوستدار را به نقد می‌کشد ولی روشن نیست که در چارچوب کدام مکتب فکری به مساله «عقب‌ماندگی فکری» پاسخ می‌گوید.

اصطلاح «امتناع از تفکر» در وهله نخست این تصور را ایجاد می‌کند که انسان ایرانی قادر به تفکر نیست. ولی منظور آرامش این است که انسان ایرانی به دلیل بزرگ شدن در فرهنگ دینی برای پاسخ به سؤالات بنیادین در عرصه شناخت جهان، دولت‌داری و حقوق شهروندان به شریعت رجوع می‌کند.

اما نیکفر باور دارد که در این نگاه غیرتاریخی و ذات‌گرا، «تفاوت‌ها از میان می‌روند، معلوم می‌شود که هیچ کثرت و اختلافی وجود ندارد. ما همه سر و ته یک کرباسیم و سر و ته تاریخ ما یکی است.» البته، وی با دوستدار در این نکته موافق است که دیندار در مورد پاسخ به مسایل بنیادی وجودی مانند راز خلقت و یا توضیح طبیعت و جامعه به «متون مقدس» و داستان‌های آن بسنده می‌کند، از پرسش و بحث بیش‌تر خودداری کرده است. از همه مهم‌تر، «رمزگشایی‌های آنان معمولاً تلاش‌های تفسیری مضحک از سر بیچارگی هستند. شکست‌های آنان در این کار خللی در ایمان مومنان وارد نمی‌کند.»

تا این جای کار، نیکفر با آرامش دوستدار در مورد خصلت ناپرسایی مسلمانان در رابطه با متون مذهبی توافق دارد. اما، اختلاف از آن جا آغاز می‌شود که نیکفر نظریه دوستدار در مورد ناپرسایی و امتناع از تفکر در فرهنگ ایرانی را نابسنده و غیرشفاف توصیف می‌کند. چون، «دوستدار تاکنون پاسخی قانع‌کننده به این پرسش نداده است که مگر دیگر فرهنگ‌ها دین‌خو نبوده‌اند و حتی در دنیای مدرن هم‌چنان به نوعی دین‌خو نیستند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اشاره وی به اروپای قرون وسطا است که به رغم سلطه کلیسا و مذهب توانست وارد عصر روشن‌گری شود. هم‌چنان که ایالات متحده، کشوری سکولار و مدرن، دارای جمعیت بزرگ مذهبی است و مقامات سیاسی آن به انجیل و دعاخوانی در کلیسا افتخار می‌کنند. از این رو، نیکفر ضعف نظریه «دین‌خویی» را عدم صادق بودن آن درباب تمام فرهنگ‌ها و ادیان می‌داند. آن چه که «درمورد تاریخ و فرهنگ ایران... گفته می‌شود، [باید] مبتنی بر گزاره‌هایی باشد که بی‌استثنا در مورد هر تاریخ و فرهنگی صادق باشند.»

از نظر نیکفر، برخی بر این تصورند که اروپاییان به دلیل مسیحیت شروع به خردورزی به شیوه مدرن کردند. ولی برخلاف، «در اروپا خردورزی مدرن علی‌رغم مسیحیت و با وجود مانع‌هایی که این دین ایجاد کرده بود پاگرفت.» در سده‌های میانه، در نگاه مسیحیت و اسلام به جهان هیچ تفاوت کیفی وجود نداشت. در سه سده اخیر، مسیحیت زیر تاثیر علوم جدید و گسترش سرمایه‌داری بود که تحول یافت و «یزدان‌شناسی مسیحی در شکل امروزین آن شیک‌تر است و مهارت بیش‌تری در زیبایی‌شناختی کردن و آرام‌بخش کردن متن‌های[دینی] دارد.»

نیکفر خلاف دوستدار بر این اعتقاد است که انسان در یک جامعه مذهبی نیز می‌تواند به پرسش‌گری و انتقادگری روی بیاورد. شخص آرامش دوستدار به عنوان یک فیلسوف رادیکال بزرگ شده در «فرهنگ ایرانی» یک نمونه خوب آن است. البته، نیکفر هم در کتاب خود توضیح نمی‌دهد که امکان‌های دست‌یابی به تفکر انتقادی در یک جامعه سنتی و دین‌خوی اسلامی کدام‌اند. در غرب اسلوب علمی و فضای دموکراتیک، از جمله عدم هراس از دولت و جامعه برای نقد مقدسات و اعتقادات عمومی، به فیلسوف و پژوهش‌گر اجازه طرح پرسش‌ها و بحث‌های کلان را می‌دهد. نیکفر در این مورد ایده‌های مشخصی را مطرح نمی‌کند.

نیکفر باور دارد که فرهنگ، به سیاق آرامش دوستدار، به تنهایی علل عقب‌ماندگی فکری را در ایران نمی‌تواند توضیح بدهد و باید به عرصه‌های مادی دیگر توجه شود. از همه مهم‌تر، فرهنگ جامعه و ایدئولوژی به دین آن شکل می‌بخشد. به خصوص اگر دین از سوی یک گروه تمامیت‌خواه ایدئولوژیک اعمال گردد، به مراتب سرکوب‌گرتر و توتالیتر است. «اسلام» داعش با «اسلام» صوفیان و دین‌داران سنتی‌ای متفاوت است که با اقتضائات و تحولات دوران سازش کرده و تحول یافته است. نیکفر امکان تحول فکری و در پیش گرفتن شیوه پرسش‌گری در دولت‌های توتالیتر دینی مانند جمهوری اسلامی را کم‌تر از دولت‌های نیمه‌سکولاری چون اندونزی و تونس می‌داند.

به هر حال، اگر فضای دموکراتیک به وجود بیاید و ادیان در برابر نقد جریان‌های فکری قرار بگیرند، امکان تحول‌ آن‌ و دین‌داران وجود دارد، چنان‌چه این موضوع در اروپا اتفاق افتاد. نیکفر خلاف دوستدار بر این نظر است که «اسلام می‌تواند با برداشت‌های نظری مختلفی از جهان سازگاری نشان دهد، به این دلیل ساده که مساله اصلی اسلام هیچ‌گاه تبیین جهان نبوده است.»

این به معنای آن است که ایرانیان برای ساختن یک نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیش‌رفته می‌توانند از تجارب و مکاتب فکری دیگر استفاده نمایند. چون، خلاف شعار اسلام‌گرایان، تمام راه‌حل‌ها و پاسخ‌ها به مسائل و معضلات جدید را نمی‌توان در متون مذهبی یافت. اما، این کار نیازمند تفکر و اسلوب پژوهشی انتقادی و جدید است.

مشخصات کتاب:

محمد رضا نیکفر/ایدئولوژی ایرانی- در نقد آرامش دوستدار/ انتشارات روناک/۱۹۷ صفحه/۱۳۹۹.

 

بیشتر از کتاب