نام و هیبت برخی شخصیتهای فرهنگی خود به نمادی از فرهنگ یک سرزمین تبدیل شده است. اگر با یاد و نامی از فردوسی، ایران و مفهوم وطن و هویت ملی در ذهن و ضمیرشان نقش میبندد، یاد و نام مهدی اخوان ثالث نیز چنین طنینی را در جانشان مینشاند. شاعری که ۳۰ سال قبل در چنین روزی (۴ شهریور) و در حالی که در اوج پختگی ادبی و ذوق شعری قرار داشت، تن به خاک سپرد و با جهان فانی وداع گفت. پیکرش را در کنار آرامگاه فردوسی در شهر طوس به خاک سپردند تا همدم خاک شاعری باشد که در تمام حیاتش دلبسته اشعار او بود.
شناخت فطری از واژهها
اخوان ثالث به رغم آن که علاقهمند به تحصیلات آکادمیک بود، اما هیچگاه فرصت چنین کاری را نیافت. او سال ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد، اگرچه پدرش یزدیتبار و شغلش عطاری و طبابت با داروهای گیاهی بود. اخوان دورههای ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و در همان ایام هم با خواندن شعر در برخی محافل ادبی و فرهنگی مشهد نامش را بر سر زبانها انداخت. سپس در رشته آهنگری هنرستان مشهد درس خواند. پس از آن به تهران آمد و به جز کار در مطبوعات تهران به تدریس در شهرهای حاشیهای تهران همانند ورامین پرداخت. در همین ایام بود که با نیمایوشیچ آشنا شد و بعدها یکی از برجستهترین شاگردان نیما نام گرفت. به نوشته دکتر شفیعی کدکنی: «اخوان از چپگرایی شدید تا باستانگرایی وسیع، و از پناهبردن به ایران پیش از اسلام تا درویشمنشی و صوفیگرایی را در خود داشت. … او مزدک و زردشت (مَزدُشت) را با فکر خود آشتی داده بود و اجتماع نقیضین عجیبی تصویر میکرد.» (شفیعیکدکنی، اخوان اراده معطوف به آزادی-ص ۲۷۳(
شفیعی در مقاله «از این اوستا» ازکتاب «حالات و مقامات م. امید» مینویسد: «در سرودههای اخوان با شاعری روبهروییم که از واژهها شناختی عمیق ودقیق و فطری دارد. از این رو زبان در شعرهای نیمایی و در بخشی وسیع از سرودههای سنتگرایانهاش فصیح است. این فصاحت در مجموعه زبانی سبک خراسانی مورد شناسایی قرار میگیرد. اما زبان خراسانی او از پیوندی لطیف و دلنشین با زبان گفتاری معاصر نیز بهره مییابد.» (ص - ۵۷) به باور شفیعی شیوه اخوان احیای سبک خراسانی از طریق لایههای زبان معاصر فارسی و یا به تعبیر او سبک نوخراسانی است.
شاعر شکست و ناامیدی
اخوان برخلاف تخلصش (م. امید) شاعری است که مضامین تلخ و گزنده و ناامیدوارانهای را در اشعارش به کار برده است. این روحیه ناامیدی اگر چه در شاعران دیگر نسل پس از شهریور ۱۳۲۰ مشاهده میشود اما ضربآهنگ آن در آثار و اشعار اخوان ثالث طنین بیشتری دارد.
شعر معروف او با عنوان «زمستان» چه در عنوان شعر و چه در محتوا و مضمون، فضایی از یاس و ناامیدی را پیش چشم مخاطب میگشاید. این شعر در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد سروده شد و به نوعی به پرچم ادبی این رخداد بدل شد.
«سلامت را نخواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است» و یا در جایی دیگر از همین شعر که میگوید: «آبها از آسیاب افتاده است. دارها برچیده خونها شسته است» نکته جالب توجه این که بعد از قریب به پنج دهه از سرودن این شعر و پس از وقایع سال ۸۸ و سرکوب گسترده، این اثر در آلبوم «سِفر عُسرت» با صدای شهرام ناظری و قطعهای کمنظیر از فرخزاد لایق منتشر شد. اثری که به نوعی فریاد اعتراض این سال را این بار با لحن و آواز حماسی، ناظری و موسیقی برانگیزاننده و پرتلاطم لایق به گوش مخاطبان رسانده است تا تاییدی باشد بر این نکته که چگونه شعری که پنج دهه قبل سروده شده است، در قالب هنری دیگری میتواند همذاتپنداری مردمانی را در پنج دهه بعد به همراه داشته باشد.
موسیقی پنهان در شعر اخوان
اخوان با موسیقی هم آشنایی داشت و به خصوص مقامات موسیقی خراسان را خوب میشناخت. از منظری دیگر و به دلیل همین شناخت اشعار او نیز از بار و وزن موسیقایی بهره کافی برده است. به نظر میرسد یکی از دلایل توفیق اشعار اخوان در میان مخاطب، وجود نوعی موسیقی و ریتم پنهان در اشعارش باشد. در سه دهه گذشته دو خواننده روی آثار اخوان کار کردهاند که سهم شهرام ناظری بیش از شجریان است. ناظری به دلیل حشر و نشر بسیار با اخوان روایت خود از زمستان اخوان را به گوش او رسانده بود و در حیات اخوان این اثر را با تنظیم و آهنگسازی محمدرضا درویشی منتشر کرد. پس از آن و در سالهای ابتدایی دهه هفتاد آلبوم قاصدک (مشکاتیان-شجریان) منتشر شد که تصنیف قاصدک آن در آواز ماهور بسی تاثیرگذار بود و مخاطبان بسیاری یافت. آقای شجریان در سالهای آخر فعالیتش آلبوم فریاد را نیز با همکاری حسین علیزاده و کیهان کلهر منتشر ساخت. پس از آن نیز شهرام ناظری قطعه لحظه دیدار نزدیک است را با آهنگسازی مشکاتیان خواند که شاید از آخرین کارهایی باشد که روی شعر اخوان ساخته شد.
جدای از این شعر معروف اخوان با عنوان «خونپاش و نغمهریز» نیز حاصل برداشتهای او از فضای موسیقی منطقه خراسان است. این اثر را اخوان پس آن سرود که دوستی ساز و آواز غلامحسین سمندری (نوازنده بیبدیل دو تار خراسانی) و ابراهیم شریفزاده آن را شنید و پس از آن شعری را با این مطلع سرود.
قربان زخمههای تو خونپاش و نغمهریز
«سبز پری» ست اینکه زنی یا «شترخجو»؟
هنوز برخی آثار اخوان منتشر نشده است
در چند سال گذشته همتی از سوی برخی پژوهشگران صورت گرفت که نکات و آموزههای منتشر نشده اخوان ثالث را جامه طبع و نشر بپوشانند. از جمله این تلاشها میتوان به اثری از اخوان اشاره کرد با عنوان نقد و بررسی شعر معاصر که سال ۹۸ و به کوشش یدالله جلالی پندری از سوی انتشارات مروارید به بازار کتاب راه یافت. اخوان ثالث اولین و آخرین باری که در جایگاه تدریس قرار گرفت پاییز سال ۱۳۵۸ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود. او برای تدریس موضوع «نقد و بررسی شعر معاصر» انتخاب کرد که حاصل آن گفتههای شفاهی در کلاس کتاب حاضر را شکل داده است. اما به نوشته آقای جلالی پندری که خود از استادان ادبیات و شاگردان برجسته دکتر شفیعی کدکنی است، «به علت وقت محدود کلاس همه نظرگاههای» اخوان ثالث درباره شعر معاصر ایران در آن کلاس بیان نشد، لذا او خود چند مقاله انتقادی اخوان ثالث را که حاوی این نظرگاهها بود در ادامه مباحث کتاب قرار داده است تا خواننده بتواند همه نظرگاههای اخوان ثالث درباره شاعران همروزگار خود را در اختیار داشته باشد.
جلالی پندری همان کسی است که به نوشته دکتر شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب «حالات و مقامات م. امید» مدخل اخوان ثالث را برای یکی از دائرهالعمارفهای فارسی مینویسد اما به دلیل مخالفت یکی از روحانیون نسبت به آوردن نام اخوان کل آن مدخل از آن دائرهالمعارف حذف میشود.
پیش از کتاب جلالی پندری دکتر شفیعی نیز کتاب «حالات و مقامات م. امید» را منتشر کرد که در آن کتاب مقالهای باهمین عنوان منتشر شده که خاطرات شخصی شفیعی کدکنی از اخوان ثالث را در بر دارد.
در این بخش از کتاب (م. سرشک- تخلص شفیعی کدکنی) از م. امید میگوید: «از خانواده و اقوامش، از دوستان و آشنایانش، از آرا و آگاهیهایش، از خودآموختگیها و مطالعاتش، از قهر و آشتیهایش با دیگران، از رنجها و ملالهایش، از شغلها و بیکاریهایش، از تحصیلات و آموزگارانش، از بدبینیها و تکیههایش بر نظریه توطئه، از سفرها و حضرهایش و از بسیاری نکتههای دیگر.» تا روایتی دلچسب و خواندنی و البته محترمانه و صادقانه از اخوان به دست دهد.
کامیار عابدی، محقق ادبی نیز در مدخلی در جلد نخست دانشنامه ادب فارسی درباره اخوان ثالث نوشته است از برخی از آثار او یاد کرده که هنوز منتشر نشده است.
به نوشته آقای عابدی اخوان ثالث به موضوعات دیگر ادبی همانند بررسی شعر کهن فارسی، خاصه در آثار فردوسی، حافظ، کمالالدین اسماعیل، صائب تبریزی، حزین لاهیجی روی آورد حتی به آیات موزون افتاده قرآن توجه کرد. این نوع بررسیهای او که در آنها نکتههای بدیع اندک نیست، در مجلهها و کتابهای ادبی و نیز در مجموعه مقالات او نقل شده است. اما هنوز بسیاری از نظرهای انتقادی و تحلیلی او، که بر حاشیه کتابهایش نوشته شده، در دسترس خوانندگان قرار نگرفته است. (دانشنامه زبان ادب فارسی- جلد یکم-ص ۲۳۶)
نشر زمستان که زردشت اخوان، (پسر اخوان ثالث) مسؤولیت آن را بر عهده دارد، ناشر اختصاصی آثار اخوان ثالث است که تقریبا عمده آثار او را منتشر کرده است. فرزند اخوان در گفتوگویی که شهریورماه سال گذشته با خبرگزاری ایرنا داشت از انتشار مجموعه ده کتاب شعر اخوان در دو مجلد خبر داد و همچنین گفت حاصل نشست پنج شاعر که سال ۱۳۴۴ در محفلی با حضور اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سیروس طاهباز و محمود مشرف آزاد تهرانی برگزار شده بود، پس از ۴۰ سال به شکل یک فایل مضبوط پیدا شد که در قالب کتاب منتشر شد.