زمانی طوفانی برای روابط کشورهای دو طرف اقیانوس اطلس است. از یک طرف دونالد ترامپ یکی پس از دیگری از معادههای بینالمللی خارج میشود و در طرف دیگر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در سال گذشته میلادی از «مرگ مغزی» ناتو خبر داد. پس وسوسهانگیز است فکر کنیم ماه عسل دنیای غرب به پایان آمده و موسم طلاق دائمی آنها رسیده است.
اما چیزهای بیشتری به جز سیاست باعث پیوند اروپا و آمریکا میشود. حجم بیسابقه اعتراضات «جان سیاهپوستان مهم است» در سراسر پایتختهای اروپایی در ماه گذشته نشان داد وقتی به فرهنگ اعتراضات میرسیم اروپا و ایالات متحده به جای فاصله گرفتن از هم، به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر میشوند.
در سال ۲۰۱۶، ۱۵۰۰ نفر در سراسر پاریس تظاهرات کردند تا به قتل مرد مالیایی-فرانسوی ۲۴ساله به نام آدما تراور اعتراض کنند. در نقطه مقابل، تصویر خفه کردن جورج فلوید در ماه ژوئن شاهد حضور ۲۰ هزار معترض در خیابانهای پایتخت فرانسه بود.
کنشگران اروپایی هنوز اکثر نشانههای خود را از آن طرف اقیانوس اطلس دریافت میکنند. در هلند جشن تعطیلات قدیس نیکلاس اخیرا از طرف ترقیخواهان آمریکایی به خاطر ریشههای نژادپرستانهاش مورد انتقاد قرار گرفت (این روزها به سختی بتوان جشن و سرور مرد ریشوی سفیدپوستی بر پشت اسبی که با چند خدمه سیاه چهره همراهی میشود را توجیه کرد) که باعث شروع جنبش اعتراضی «پیت سیاه» شد و بحثی به شدت ضروری را در درباره سابقه استعماری این کشور به راه انداخت.
به گونهای مشابه، جنبش «من هم» نیز شاید در هالیوود و علیه هاروی واینستاین شروع شد اما به زودی راه به فرانسه در سال ۲۰۱۸ پیدا کرد و کارزار قدرتمند «خوک خود را محکوم کنید» نیز آزادیخواهان فرانسوی را با شیطانهای درون خود روبهرو نمود.
شاید این مایه شگفتی نباشد که از زمان انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور در سال ۲۰۱۶، اروپاییان بسیار بیشتر از همیشه به سیاست در آمریکا علاقهمند شدهاند. نظرسنجی سازمان پیو در سال ۲۰۱۷ نشان داد در کشورهای شمال اروپا نظیر هلند و آلمان تا ۷۵ درصد جمعیت گفتند اخبار ایالات متحده را از نزدیک دنبال میکنند.
وقتی من برای مجله خود درباره انتخابات ۲۰۱۹ اتحادیه اروپا در ماه مه گزارش میکردم، مات و مبهوت شدم وقتی دیدم چند نفر از دوستانم عاشق اندرو یانگ و الکساندریا اوکازیو کورتز شدهاند، در حالی که درست جلوی چشم آنها عوامفریبانی نظیر فاراژ و سالوینی توانستند یک سوم آرا در پارلمان اتحادیه اروپا را کسب کنند و رهبران خودکامه در مجارستان و لهستان به بازداشت خبرنگاران و سرکوب اقلیتها دست برده و میبرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حتی وقتی اخبار وقایع سیاسی از لهستان یا ایتالیا از سد دیوار اطلاعاتی انگلو-آمریکایی عبور میکند و به سایر اروپاییان میرسد، ظاهرا برای ما اروپاییان چندان مهم نیست چرا که اهمیت اخبار آن طرف اقیانوس اطلس بسیار بیشتر است.
توضیح دیگری برای علاقه شدید ما به همه چیز آمریکایی میتواند در نفوذ چیره فرهنگ عامه آمریکایی باشد. در سال ۲۰۰۷، ۷۷ درصد برنامههای تلویزیونی در اروپا برنامههای ساخت آمریکا بود. و در سال ۲۰۱۷، از هر ده فیلم پر فروش در سینماهای فرانسه هفت فیلم آمریکایی بود.
فرای این مثالهای مشخص سخت بتوان این واقعیت را نادیده گرفت که اکثر علایق مشترک نسل من، از طنزهای اینترنتی گرفته تا موسیقی و برنامههای تلویزیونی که تماشا میکنیم و حتی نحوه کار و استفاده از اپها، توسط شرکتهای آمریکایی ساخته و پرداخته شده است.
این تصاویر اجتماعی مشترک دلیل آن است که فرهنگ آمریکایی به شکل دادن بحث و مناظرات در اروپا ادامه خواهد داد. گروههای «هشیار» همدیگر را در فضای مجازی خواهند یافت و با تشکیل زبانی مشترک قادر خواهند بود حتی مشکلات مشترک بیشتری را شناسایی نمایند.
پس دفعه بعدی که بعد از خبر تعرفههای ایالات متحده بر صادرات اروپایی از مرگ روابط دو طرف اقیانوس اطلس شنیدید، لحظهای مکث کرده و روابط فرهنگی میان این دو قاره را به یاد آورید. اینها اموریاند که احتمالا طی سالهای آینده تقویت خواهند شد نه آن که تضعیف شوند.
و یک تناقض: درست وقتی اروپا در حال بازسازی مکان خود در دنیایی بدون حمایت سیاسی و جغرافیایی بیقید و شرط آمریکا است، در طرف دیگر واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ما هیچ وقت این قدر درهم تنیده نبوده است.
آیا اروپا میتواند هویت منحصر به فرد خود را مستقل از ایالات متحده شکل دهد؟ به عنوان کسی که هر روز در کار خود مشغول درک مسیر آینده این قاره است، به نظرم اروپا مانند همیشه عاشق و علاقهمند به آمریکا باقی خواهد ماند.
کایریل هرتاگ موسس و سردبیر مجله «آر وی یوروپ» (Are We Europe) است.
© The Independent