کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی دانشگاه مازندران، روز اول مهرماه جاری نشریه دانشجویی «ضد» را پیش از انتشار اولین شماره آن توقیف کرده است. دلیل این توقیف «امضای بیانیهای در حمایت از اعتصابات سراسری کارگران» اعلام شده و به همین دلیل این نشریه دانشجویی حکم توقیف به مدت یک سال، دریافت کرده است.
کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی دانشگاه مازندران در حکم خود که به امضای معاون فرهنگی- اجتماعی دانشگاه رسیده است، علاوه بر توقیف، به «امیر رضا دوزنده»، مدیرمسئول و صاحب امتیاز این نشریه برای تخلف از ماده ۳۸ دستورالعمل اجرایی قانون مطبوعات و انتشار بدون اخذ مجوز نشریه الکترونیکی در فضای مجازی، هشدار داده است که در صورت تکرار تخلف با وی قویا برخورد خواهد شد.
ماجرا چیست؟
ایندیپندنت فارسی برای بررسی چرایی صدور این حکم که پیش از انتشار عمومی یک نشریه دانشجویی رخ داده است، به سراغ این نشریه رفته است.
یکی از اعضای تحریریه که نخواست نامش فاش شود، درباره تاسیس این نشریه میگوید: «در ۲۶ آذر ۱۳۹۸ جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران واقع در شهرستان بابلسر که در دغدغههای کارگری اشتراک نظر داشتند، مجوز انتشار نشریهای به نام «ضد» را از دانشگاه دریافت کردند تا با تشکیل یک تحریریه، به مضامین اجتماعی بپردازند. مطالب جمعآوری شد، و ویراستاری و صفحهبندی انجام گرفت. اما به دلیل تعطیلی دانشگاه با شیوع ویروس کرونا، تحریریه تصمیم گرفت تا چاپ یا انتشار اینترنتی آن را برای مدتی به تعویق بیندازد. به این امید که یک هفته، یک ماه دیگر، دو ماه دیگر، دانشگاهها به حال عادی برخواهد گشت و انتشار مجله مانعی نخواهد داشت.»
او در ادامه با اعلام این که چون مطالب حاضر شده اخبار روز نبودند که انتشار آنها مربوط به زمان خاصی باشد، درباره مطالب انتخاب شده میگوید: «به طور کلی مطالب تحلیلهای علمی و آکادمیک در موضوع مسایل اجتماعی است. مطالبی که چاپ آنها در هر زمانی دارای ارزش و اثرگذاری است. پس مانعی برای انتشار آنها در زمان دیگری وجود نداشت.»
به گفته این عضو تحریریه نشریه «ضد»، در فاصله پیش آمده ناشی از شیوع ویروس کرونا، مسئله وقوع اعتراضات روزانه کارگری در مردادماه ۱۳۹۹ پیش میآید. به همین دلیل جمعی از تشکلهای صنفی و دانشجویی، بیانیهای را در حمایت از این اعتراض و اعتصابات آماده میکنند: «این بیانیه برای امضا به تحریریه نشریه هم پیشنهاد میشود. چون متن این بیانیه منطبق بر مشی کلی این نشریه بوده، اعضای تحریریه با امضای آن موافقت میکنند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او در ادامه به وقایع رخ داده پس از امضای این بیانیه برای نشریه میپردازد و توضیح میدهد: «در همین فاصله، تهدید و احضار «امیر رضا دوزنده»، مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه از طرف اداره اطلاعات شهرستان بابلسر به دلیل امضای این بیانیه رخ داد. ما بعدا متوجه شدیم که همین فشار بر مسئولان امور نشریات دانشجویی هم وارد شده است. در نهایت در ۴ شهریور ۱۳۹۹ ابلاغیهای از سوی هیات نظارت بر نشریات دانشجویی دانشگاه مازندران صادر شد و به دست ما رسید.»
این عضو تحریریه میافزاید: «مطابق این ابلاغیه، مجموعهای از تخلفات به نشریه نسبت داده میشود. این تخلفات در دو دسته بودند: «تخلفات فرمی» و «تخلفات امنیتی». منظور از تخلفات فرمی، ایرادی است که در ترکیب عنوان نشریه وجود داشته و به طور مشخص به قید و استفاده کلمه «مستقل» در عنوان نشریه و حساب اینستاگرامی متعلق به آن اعلام شده بود. اما تخلف امنیتی که به نشریه منتسب شده، به ماده ۲۵ قانون مطبوعات ارجاع داده شده است. علت این ارجاع نیز امضای بیانیه حمایتی است. آنها ادعا میکنند که ما افراد را تشویق به ارتکاب اعمال و تبلیغ علیه نظام کردهایم.»
او در ادامه به برگزاری چند جلسه میان «امیررضا دوزنده»، مدیرمسئول، و «ایمان هاشمی»، سردبیر نشریه، با اعضای هیات تحریریه اشاره میکند و میگوید: «در نهایت اعضای هیات به این نتیجه میرسند که مضمون آن بیانیه که به امضای نشریه ضد هم رسیده، مشکلی نداشته است، ولی لحن بیان این بیانیه با سلیقه آنها همخوانی ندارد. به همین دلیل به یک تذکر کتبی به عنوان مجازات اعلام حمایت از اعتصابات کارگری بسنده میکنند.»
اما ماجرا به این تذکر کتبی ختم نشده و به گفته این عضو تحریریه، افرادی که در کمیته ناظر اصرار بر توقیف نشریه داشتند، مسئله را در یک هیات بالادستی به نام «شورای تخصصی امور فرهنگی و اجتماعی» مطرح میکنند و به آن ارجاع میدهند: «در این شورا بدون آن که دفاعی از طرف نشریه ضد شنیده شود، حکم تعلیق یک ساله نشریه را صادر کردهاند. ابلاغیه این حکم را در تاریخ اول مهرماه ۱۳۹۹ به نشریه تحویل دادهاند.»
او در ادامه با اشاره به ورود اداره اطلاعات شهرستان بابلسر به ماجرا و تماس آنها با اعضای کمیته ناظر برای صدور حکم توقیف نشریه، میگوید: «نکته جالب این که به گفته صریح یکی از اعضای هیات ناظر بر نشریات که مخالف تعلیق نشریه بود، اداره اطلاعات شهرستان با او تماس گرفته تا حکم توقیف این نشریه صادر شود. وقتی ما این مسئله را با مسئول امور دانشجویی اداره اطلاعات شهرستان مطرح کردیم، این درخواست را کتمان نکردند.»
به گفته او «هیات تحریریه نشریه دانشجویی ضد»، به صورت حضوری به مسئولان دانشگاه اعلام کرده است که این حکم را قبول ندارد: «به آنها گفتهایم که مطالب نشریه را به صورت چاپی یا اینترنتی با دانشجویان به اشتراک خواهیم گذاشت. همچنین به آنها اعلام کردیم که مسئولیت هر اتفاق و هزینهای که برای اعضای نشریه رخ بدهد، به عهده آنها خواهد بود.»
در بیانیه حمایتی چه چیزی نوشته شده بود؟
بیانیهای که تحریریه این نشریه امضا کردهاند، در مرداد ۱۳۹۹ از سوی پنجاه سندیکا و تشکل مستقل کارگران و معلمان، انجمنهای صنفی و نشریات دانشجویی، در حمایت از اعتصابات سراسری کارگران در ایران منتشر شد.
امضاکنندگان این بیانیه ضمن حمایت از اعتراض و اعتصابات گسترده کارگران در هفتتپه، هپکو و صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، نوشته بودند: «در ادامه مبارزه و مقاومت خستگیناپذیر و دلاورانه کارگران شرکت هفتتپه و اعتصاب و اعتراضات خیابانی آنها، هزاران کارگر شاغل در صنایع نفت و گاز و مجتمعهای پتروشیمی در اهواز، آبادان، اصفهان، قشم، ماهشهر، کنگان، لامرد، مُهر، جفیر و دشتآزادگان، نیروگاه برق سبلان و شرکت نصب نیرو در اردبیل و همین طور کارگران صنایع سنگین هپکو در اراک، یکی از مهمترین و گستردهترین اعتصابات کارگری سالهای اخیر را رقم زدهاند.»
در این بیانیه با اشاره به گرفتاری شدید کارگران در چنبره مناسبات ضدکارگری، از استثمار آنها به شدیدترین شکل ممکن توسط کارفرمایان بخش خصوصی و دولتی، آمده بود: «آنان در تمامی این سالها حتی از ابتداییترین حقوق خویش محروم بودهاند. دستمزدهای به مراتب زیر خط فقر، حقوق های پرداخت نشده و معوقه، اخراج و بیکارسازیهای گسترده و مداوم، حاکمیت شرکتهای پیمانکاری و واسطهای، فراگیری قراردادهای موقت و سفید امضا بر بازار کار، آزادسازی قیمتها، خصوصیسازی آموزش، سلامت، مسکن و… تنها نمونههایی از تضییع حقوق کارگران و گروههای تحت ستم در طول این سالها بوده که توسط صاحبان سرمایه و دولتهای حامی آنان، به کارگران تحمیل شده است.»
نویسندگان این بیانیه با انتقاد از سیاست پولیسازی آموزش، به وضعیت فرزندان کارگران پرداخته و نوشته بودند:«از سوی دیگر، فرزندان این کارگران نیز با توسعه پولیسازی آموزش، بیش از پیش گرفتار فاصله طبقاتی و حذف اجتماعی میشوند. هر زمان هم که کارگران در برابر تحمیل این همه بیعدالتیِ آشکار به مخالفت برخاستهاند، پاسخی جز تهدید و ارعاب و دستگیری و زندان عایدشان نشده است.»
امضاکنندگان این بیانیه در پایان ضمن حمایت از حرکتهای اعتراضی و اعتصاب گسترده و منسجم کارگران و پشتیبانی از خواست و مطالبات برحق آنان همچون افزایش دستمزدها، خواستار «پرداخت فوری و بدون قید و شرط حقوق و مزایای معوقه کارگران»، «برچیده شدن بساط شرکتهای پیمانکاری»، «لغو قراردادهای موقت و سفید امضا» و مهمتر از همه، «لغو خصوصیسازی عرصههای مختلف اجتماعی» شده بودند.
آیا این پایان ماجراست؟
به نظر میرسد که توقیف یک ساله این نشریه دانشجویی و تهدید برای منتشر نکردن آن در فضای مجازی، تنها مورد برخورد با امضاکنندگان این بیانیه نخواهد بود. بیم آن میرود که سایر تشکلهای امضاکننده آن و یا اعضای آنها نیز به دلایل مختلفی، با اقدامات مشابهی از این دست مواجه شوند.
«مجازات توقیف برای یک نشریه منتشر نشده» به صرف حمایت از کارگران و مطالبات صنفی آنها که ناظر به بیتدبیری نهادهای مسئول، ضعف قوانین و سیاستهای کلی نظام در عرصه داخلی و خارجی است، در حال حاضر شامل گروهی از دانشجویان دغدغهمند دانشگاه مازندران شده است. اما تشکل یا نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟