مشیری ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ در خانوادهای نسبتا مرفه و دیوانسالار به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ادیب و دارالفنون پیگرفت و از سال ۱۳۲۴ در آموزشگاه فنی پست و تلگراف ادامه داد و بعدها در همین نهاد دولتی به کار گرفته شد و در این وزارتخانه تا مدیریت روابط عمومی وزارت پست ارتقای مقام یافت. وقتی هم که بازنشسته شد، سمت مشاور مطبوعاتی مدیرعامل را عهدهدار بود. مشیری از سالهای پایانی دهه ۲۰ فعالیت مطبوعاتی را شروع کرد و نخستین معرفهای او در زمینه شعر، شهریار بود. مشیری در مجله روشنفکر به عنوان دبیر صفحه ادبی فعالیت میکرد. در مدخلی که «دانشنامه زبان و ادب فارسی» برای او منتشر کرده است، آمده که او «صفحه ادبی نشریه را با عنوان هفت تار چنگ اداره میکرد و شعر بسیاری از شاعران جوان و گمنام را، با سختگیری و سنجیدگی، در آن نشریه معرفی و چاپ میکرد. شاعرانی مانند فروغ فرخزاد و منوچهر آتشی نخستین شعرهای خود را به دست او به جامعه عرضه کردند.» (مدخل فریدون مشیری در جلد ششم دانشنامه زبان و ادب فارسی-ص ۳۲).
از سالهای میانی دهه ۴۰ مشیری در مقام شاعر موقعیت خود را تثبیت کرد و آثارش به مرور در فضای ادبی ایران طنینانداز شد.
صورت و محتوای شعر مشیری
در اشعار فریدون مشیری گونههای مختلفی را میتوان دید. از رباعی تا غزل و قصیده و مثنوی و دیگر اوزان عروضی تا شعرهای با اشکال نو و معاصر که از آن به عنوان شعر نو و سپید یاد میشود. طبعآزمایی او در تمامی این گونهها از تسلطش به صورت و ریخت در شعر خبر میدهد و این که دستی فراخ در استفاده از انواع قالبهای شعری برای بیان مقصود خویش داشت. اما در کل مشیری کمتر به سراغ اوزان غیرنیمایی رفت و عمده اشعارش در شعر نیمایی است.
«او به طور کلی در قالبهای سنتی، کمتر شعر سرود؛ به ویژه این که بر خلاف روحیه عاطفی و تغزلیاش، به صورت جدی به غزل نپرداخت. نمونههای درخشانی نیز که وجه غزلپردازیاش را نشان میدهد، در میان اشعارش چندان نیست. به رباعی و دوبیتی تقریبا گرایشی محسوس داشت و لحظات زودگذر شاعرانه خود را با زبانی نرم و روشن در آن ثبت میکرد.» (تقیپورنامداریان. به نرمی باران-ص ۵۷)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سِرّ اقبال به اشعار مشیری را باید در نگاه متعهدانه و انسانی او به پدیدههای جهان جستوجو کرد، مشیری هیچگاه شاعری سیاسی نبود اما مضامینی که انتخاب میکرد و در اشعارش به کار میبست در فضاهای سیاسی نیز همذاتپنداریهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکرد.
او انسانی آگاه و بیدار نسبت به وقایع روز بود اما شعرش بیش از آن که روزنگاری باشد، به مضامینی ماندگار میپرداخت. نمونه بارز آن «مثنوی گرگ درون» اوست که از سوی خود او نیز خوانده شد و در فضای مجازی به شکلی فراگیر دیده شده و میشود. او در این شعر با بهرهگیری از مضمون «انسان گرگ انسان است.» (گفتهای از تامس هابز- فیلسوف برجسته بریتانیایی) در چند بیت مختصر بیان میکند که چه صفتهای گرگواری در جان آدمی لانه کرده است و در نهایت در چند بیت پایانی نتیجهگیری میکند:
این که انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمانروایی میکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
همین نگاه در اشعار دیگر اجتماعی او که صبغهای تاریخی هم دارد به چشم میخورد مثل شعری که درباره امیرکبیر و کشتهشدن او سرود.
«هنوز همهمه سروها که» ای جلاد!
مزن! مکش! چه کنی؟ های؟!
ای پلید شریر!
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟!
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟
شعر عاشقانه شیرینِ شرمآلود
اما مضامین به کارگرفته شده در شعر مشیری تنها به مضمونهای اجتماعی محدود نمیشود، بلکه او در به کاربردن مضامین عاشقانه، عرفانی و رمانتیک نیز دستی چیره، و ید طولایی داشت و یکی از رموز اقبال به اشعار او همین شعرهای عاشقانهاش است. شعر معروف «بیتو مهتاب شبی» نمونهای از اشعار عاشقانه اوست که نسلهای زیادی با آن خاطره دارند.
به گواه مهشید مشیری: «نخستین ویژگی این شعر در نگاه اول، سادگی و روانیاست. هیچ تعبیر دشوار و تصویر دور از ذهنی در آن نیست. دومین ویژگی بار عاطفی و بسیار صمیمی آن است. شاعر حس و حالی را توصیف کردهاست که بر همگان آشناست. اما دشوار است کسی بتواند به این زیبایی و با زبانی ساده و نرم، در فضای تمدنزده شهری شلوغ، به چنین توصیف صمیمی، طبیعی و عاشقانه موثری دست یابد. از همین روست که در حافظه مخاطبان جای گرفته و مکرر خوانده میشود. اما جزو شعرهایی است که تکرار آن از تاثیرش نمیکاهد.» (چهل سال شاعری. نگاهی به شعر فریدون مشیری. ص. ۸۶) خانم مشیری در همین نوشته معتقد است که این شعر «در مجموع بیان یک خاطره دلپذیر از عشقی سالم، شرمآلود، شیرین، غمانگیز، بیخطر، بیضرر، معصومانه، گذرا، و در عین حال پایدار است.» (همان. ص ۸۳)
مشیری ترانهسرا و آشنا به ظرایف موسیقی
مشیری از جمله شاعرانی است که اشعارش در قالب ترانه و آواز، بارها و بارها از سوی آهنگسازان مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. در این روزهایی که با مرگ استاد شجریان همزمان است باید یادی بکنیم از دو کار مشترک این دو، که در زمره آشناترین آثار ترانه در تاریخ ۵۰ سال اخیر به شمار میرود. نخست «پرکن پیاله را» با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی که در سالهای اولیه دهه ۵۰ ساخته شد و از نخستین ترانهسراییها از شعر نو است و دیگری تصنیف معروف «دلشدگان» ساخته حسین علیزاده که در اوایل دهه هفتاد به صورت آلبوم هم منتشر شد.
مشیری از جمله شاعرانی بود که با اهالی موسیقی حشر و نشر فراوانی داشت و جدای از آن نزدیک به یک دهه در شورای موسیقی و شعر رادیو (به خصوص در دوره مدیریت هوشنگ ابتهاج بر موسیقی رادیو) بر کارهای شعری و موسیقایی نظارت داشت و از گفتوگوها و سخنانش برمیآید که از معدود شاعرانی است که با گوشهها و دستگاههای موسیقی سنتی به شکل عمیقتری آشنا بوده است.
نگاهی به بهرهگیری خوانندگان و آهنگسازان مختلف در انواع متفاوت موسیقایی، از علاقهمندی طیف گاه متضاد موسیقایی افراد به آثار او خبر میدهد. از موسیقی سنتی که افرادی چون شجریان، ناظری، صدیق تعریف، علیرضا افتخاری و علیرضا قربانی، ترانهاش را سرودهاند تا موسیقی پاپ کلاسیک ایرانی و هنرمندانی چون محمد نوری و پاپ سنتی همانند محمد اصفهانی و نصرالله معین، و گونههای دیگر موسیقی چون سهیل نفیسی و محسن نامجو به تفاریق از اشعار مشیری در کارهای خود استفاده کردند.
بخشی از این اقبال به مضامین ساده و روانی باز میگردد که در اشعار مشیری به چشم میخورد و مخاطب عام در هر سن و سالی مشتاق چنین مضامینی است. بخش مهمتر آن به موسیقی و ضرباهنگ پنهان در این اشعار مرتبط است که دست آهنگساز را برای کار موسیقایی روی آن بازتر میکند. البته برخی از اشعاری که مشیری ساخت و آهنگسازان روی آن کار کردهاند حاصل همکاریهای دو و حتی سهنفره (آهنگساز، شاعر و خواننده) بوده است که نمونههای آن همکاری فخرالدینی، محمد سریر، حسین علیزاده با مشیری بود که خروجیهای خوبی نیز داشت و آثاری شنیدنی را به گوش مخاطبان رسانید.
حتی تصنیف معروف «از نگاه یاران» که همزمانی انتشار آن با آزادی اسرای ایرانی در بند عراق دوره صدام به شهرت آن بسیار مدد رساند، حاصل همکاری شاعر با عوامل آهنگسازی اثر (جلال ذوالفنون) بود. اگر چه اصل تصنیف الهام گرفته از تصنیفی کردی است که پیش از این شهرام ناظری خوانده بود. اما روانی اشعار و مضمون انسانی آن به فراگیرشدن این اثر کمک بسیاری کرد.
مشیری جدای از اشعار در مقالهنویسی ادبی نیز دستی چیره داشت و آثاری از او در نشریات مختلف ادبی منتشر شده است. در نگارش کتاب به جز آثار شعری نیز تلاشهایی صورت داد که از جمله آنها کتاب «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» است که گزینش صد حکایت از اسرارالتوحید ابوسعید ابیالخیر بود که سال ۱۳۴۵ منتشر شد. یا گزینش دیگری که او از شاعران معاصر انجام داد که در دفتری قطور با عنوان «شکفتنها و رُستنها» منتشر شد.
درباره مشیری نیز کتاب «به نرمی باران» که به کوشش علی دهباشی و از سوی انتشارات سخن منتشر شد، اثری نسبتا کامل است که در آن برخی مقالات گذشته مشیری به همراه، مقالاتی از بزرگان شعر و ادب و موسیقی درباره او آمده است. کتاب خانم مهشید مشیری «چهل سال شاعری» درباره شعر او و نیز کتاب «آسمانیتر از نام خورشید» نوشته محمدعلی شاکری یکتا، نشر ثالث که در دو جلد به تفضیل درباره ویژگیهای شعری او سخن گفتهاند.