تنها ساعاتی پسازآنکه جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده شناخته شد حدس و گمانها در بازار فرش ایران درباره امکان بازگشت فرش ایرانی به آمریکا شروع شد.
فعالان بازار ایران میدانند در بخش صادرات نفتی و فلزات تغییر چندانی در کوتاهمدت رخ نخواهد داد اما امید دارند که تجارت غیرنفتی ایران و در صدر آن فرش ایرانی جزو اولین اقلامی باشد که از زیر فشار تحریمها خلاص شود.
اما محروم شدن بازار فرش ایران از صدها میلیون دلار درآمد ارزی فرش دستباف باعث آسیبهایی شده است که شاید ترمیم آن بهآسانی ممکن نباشد.
در کنار آن چالشهای مدیریتی و زیرساختی در این صنعت نیز بهگونهای به آن ضربه زده است که برداشته شدن یکشبه تمام تحریمهای مالی هم نمیتواند بهآسانی فرش ایران را نجات دهد. شاید پر بیراه نباشد اگر «فرش ایرانی» را بر لبه انقراض بدانیم.
کاهش صادرات تنها یکی از دلایل این فروپاشی اقتصادی در بازار فرش است.
در سال ۱۳۹۷ درآمد ارزی ایران از صادرات غیرنفتی بدون محاسبه میعانات گازی با ۱٫۳ درصد کاهش نسب به سال قبل ۳۹۳۷۵ میلیون دلار بوده است که از این میزان تنها ۳۰۸ میلیون دلار درآمد از بخش فرش و صنایعدستی بوده است.
در پایان سال ۱۳۹۶ بنا بر اعلام مرکز ملی فرش ایران میزان درآمد ارزی حاصل از فروش فرش دستباف به ایالاتمتحده بالغبر ۱۲۵ میلیون دلار بوده است. این رقم در سال هزار و سیصد و نود و هفت به ۶۹ میلیون دلار رسید و در حال حاضر نزدیک به صفر است.
از سوی دیگر بازار داخل ایران نیز به علت محدودیتهای سفر آمریکاییها به ایران به روی آنها بسته بود.
سالهای طولانی کشمکش بین ایران و آمریکا و قرار گرفتن ایران در لیست کشورهای ناامن جهت سفر گردشگران باعث شد که بازار داخلی ایران از حضور آنها محروم شود. عمده این خریداران به سمت بازارهای ترکیه رفتند. شکوفایی بازار فرش ترکیه به حدی بود که حتی در اوج همهگیری کرونا بنا بر گفته صلاحالدین کاپلان رئیس شورای فروشندگان فرش ترکیه در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۰ معادل دو میلیارد و ۵۷ میلیون و ۵۵۳ هزار دلار به ۱۷۴ کشور دنیا فرش صادر کرده است.
در این میان نفس صنایعدستی ایران که براثر تحریمها و کاهش سفر گردشگران خارجی در شرایط دشواری قرار داشت، با همهگیری کرونا به شماره افتاد.
آنچه مایه نگرانی فعالان بازار فرش شده است این است که ادامه این شرایط میتواند باعث از دست دادن سهم همیشگی بازار ایران از تجارت فرش شود و فرش ایران دیگر نتواند بازارهای ازدسترفته را به دست بیاورد.
تنها چالش پیش روی صنعت فرش ایران «فروش» نیست. بلکه زنجیره تولید این کالای استراتژیک اقتصادی در حال گسستن است. در حال حاضر همچون سایر شاخههای صنایعدستی، این بخش نیز با بحران مواد اولیه دستبهگریبان است.
فرش نفیس ایران در بخش ریزبافت کرک و ابریشم به مواد اولیه باکیفیت دسترسی ندارد. در سالهای اوج فروش فرش دستباف در ایران کارگاههای داخلی کفاف مصرف فرشبافان را نمیداد ازاینرو به واردات مواد اولیه روی آوردند. ارزان بودن و فراوانی مواد وارداتی باعث تعطیلی کارگاههای تولیدی داخلی درزمینهٔ پشمریسی، ابریشم و رنگرزی گیاهی شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پسازآن درزمانی که به علت تحریمها و افزایش قیمت بازار از ورودی مواد وارداتی محروم شد، دیگر تولید داخلی وجود نداشت تا پاسخگوی نیاز بازار هرچند محدود داخلی باشد.
تعداد بسیاری از افراد و شرکتها که توان توقف و صبر برای گشایش بازارها را نداشتند بهناچار از این تجارت خارج شدند. کارگاههایشان بسته و بافندههایشان بیکار شدند. این جمعیت بافنده بهتدریج در مشاغل دیگر جذبشدهاند و سازماندهی کردن مجدد این افراد بهآسانی ممکن نیست؛ بنابراین در سال اولیه بازگشت به بازارهای جهانی نمیتوان روی تولید جدید حسابی باز کرد.
در غیاب تولید جدید شانس حضور دوباره تنها با استفاده از موجودی قبلی مقدور خواهد بود. به این دلیل پیشبینی میشود که همچون هشت سال قبل قیمت فرش در منطقه و بازارهای محلی افزایش یابد.
در کنار از دست رفتن بازار خارجی، بالا رفتن چند برابری قیمت فرش دستباف باعث شده است که بازار داخل ایران نیز از دست برود. از دسترس خارج شدن بازارهای جهانی، ارزش کالا-سرمایه ای بودن فرش را نیز از بین برد و طلا و ارزهای خارجی جای آن را گرفت.
حجم بالای صادرات فرش ایران به بازار ناپایدار اما پرمنفعت آمریکا در چهل سال گذشته صحنه قمار خطرناکی برای تجارت فرش بوده است درحالیکه شاید بتوان با نگاه منطقهای این صنعت را نجات داد.
در سال ۱۳۹۷ امارات متحده عربی پس از چین با ۵۹۵۵ میلیون دلار بزرگترین مقصد کالاهای صادراتی ایران بوده است.امارات متحده عربی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس نشان دادهاند که حتی در اوج دوران تحریم همیشه خریداران و سفارشدهندگان خوبی برای فرش نفیس ایرانی بودهاند.
ترانزیت کوتاهمدت، استفاده از قراردادهای تجاری میان منطقهای، توانایی حضور آسان در بازارهای هدف و آسانی مبادله کالا در بین همسایگان زمینی و دریایی فرصت بسیار مناسبی است تا فرش و صنایعدستی ایران به یک پشتوانه ثابت زمینهای برسد و در کنار آن توان بازگشت به سهم اصلی خود در بازار را پیدا کند.
شاید در میانمدت چاره کار این باشد که تجار ایرانی بهجای گذاشتن همه سیبها در سبد بازار آمریکا، به این بازارهای محلی روی خوشنشان دهند و نگاهشان را از آن سوی اقیانوس، به سمت حاشیه جنوبی خلیج فارس برگردانند.