تا دو ماه دیگر دولت جدید آمریکا به ریاست جمهوری بایدن روی کار خواهد آمد و طبیعی است سیاست انرژی و سیاست خارجی دولت بایدن با دولت ترامپ، تفاوتهای اساسی خواهد داشت. دولت ترامپ، توجه خاصی به نقش صادرات انرژی در سیاست خارجی داشت و به نوعی سیاست خارجی دولت وی ریشه در کارکرد اقتصادی و امنیتی نفت داشت. ترامپ از همه ابزارهای لازم برای تاثیرگذاری بر بازار جهانی نفت و محافظت از صنعت نفت این کشور بهره گرفت. در هفتههای گذشته، برخی نگرانیها نسبت به سیاست زیستمحیطی بایدن و احتمال کاهش حمایت دولت فدرال از صنعت نفت آمریکا، در رسانهها و شرکتهای نفتی مطرح شده بود. تا اینکه اوایل هفته گذشته، برخی مدیران ارشد شرکتهای نفتی در گفتگو با شبکه تلویزیونی سیانبیسی اعلام کردند که نگران تاثیر سیاست زیستمحیطی بایدن بر صنعت نفت این کشور نیستند. این مدیران اظهار امیدواری کردهاند که بایدن در اجرا و تدوین سیاستهای مرتبط با صنعت انرژی با مدیران شرکتهای نفتی در ارتباط باشد.
معامله جدید سبز بایدن
اوائل ماه ژوئن، بایدن از طرح دو تریلیون دلاری خود برای رسیدن به انرژی پاک خبر داد. در این طرح، چهار سال سرمایهگذاری عطیم در بخش انرژیهای تجدیدپذیر، پیشبینی شده بود. بایدن پیشتر نیز در این زمینه طرح ۱.۷ تریلیون دلاری ارائه کرده بود. هدف عمده این دو طرح اقلیمی، که برای اولینبار از سوی بلومبرگ گزارش شد، رسیدن به انرژی الکتریکی ۱۰۰ درصد پاک و تجدیدپذیر تا سال ۲۰۳۵ عنوان شده بود. نکته مهم این دو طرح، مبهم بودن محل تامین بودجه مورد نیاز آنها بود. علیرغم اختلاف بسیار در مواضع ترامپ و بایدن، حفظ استقلال انرژی آمریکا از مواردی بود که هر دو کاندیدا درباره آن توافق داشتند. بایدن در جریان مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری، خواستار ممنوعیت یارانههای سوختهای فسیلی و ایجاد فرصت برای صادرات انرژیهای پاک و طرحهای سرمایهگذاری اقلیمی برای گسترش بهترین روشها و فنآوریها در سراسر جهان شده بود. .یکی از مواردی که بیشترین بحثها درباره آن صورت گرفت، امکان تحقق وعده بایدن برای کاهش آلایندگیهای آمریکا به صفر تا سال ۲۰۵۰ بود. این برنامه، شامل هدفگذاری برای صفر کردن آلایندگی صنعت برق تا سال ۲۰۳۵ بود. تصویب چنین طرحی در سنا کار آسانی نخواهد بود.
چالشهای پیشروی صنعت نفت آمریکا در دوره بایدن
۱. کاهش تدریجی تقاضا در بازار نفت و کاهش قیمت نفت در دوران شیوع ویروس کرونا در کنار مبهم بودن زمان ایجاد ثبات در بازار جهانی نفت، باعث شده تا ریسک سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ انرژی در پروژههای جدید نفت و گاز افزایش یابد. این امر به نوبه خود باعث خواهد شد تا تامین مالی پروژههای نفت، گاز و زغالسنگ، بسیار سخت شود. در حال حاضر بسیاری از موسسات مالی (حتی موسسات مالی اعتباری چینی) اعلام کردهاند که با توجه به شرایط بازار و نوسان قیمت انرژی، دیگر حمایت مالی از پروژههای سوختهای فسیلی در کشورهای در حال توسعه، جزو اولویتهای اصلی آنها نیست. اگر بانکها و موسسات مالی آمریکا هم از پروژههای آتی نفت و گاز حمایت نکنند این سیاست، در میانمدت، بر ظرفیت تولید نفت و گاز آمریکا تاثیرگذار خواهد بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۲. در ماه گذشته فرانسه اعلام کرد که در نظر دارد قرارداد واردات الانجی از آمریکا را بهدلایل زیستمحیطی لغو نماید. بدیهی است با پیوستن دوباره آمریکا به پیمان زیستمحیطی پاریس، شرکتهای انرژی آمریکا، بهویژه در بخش گاز طبیعی، مجبور خواهند بود برای تداوم صادرات الانجی به برخی کشورها از جمله فرانسه، استانداردهای زیستمحیطی بازار را مورد توجه قرار دهند. به عبارت دیگر، آنها میبایست الانجی متناسب با استانداردهای زیستمحیطی این کشورها را تولید کنند. در غیر اینصورت این بازارها را از دست خواهند داد.
کشورهای عمده واردکننده سوختهای فسیلی ممکن است با اتخاذ سیاستی واحد بر کشورهای صادرکننده انرژی، مثل ایران و عربستان که برای انتشار گازهای گلخانهایشان اقدامی نکردهاند، فشار وارد کنند. بهعنوان مثال استانداردهای جدید برای محصولات فسیلی تعریف نمایند. کشورهای عمده تولیدکننده انرژی مجبور خواهند بود برای دستیابی به این استاندارها، سرمایهگذاری وسیعی انجام دهند. باید در نظر داشت که چین، ژاپن، اروپا و امریکا در سال گذشته در مجموع ۵۶٪ نفت جهان را وارد کردهاند. در همین بازه زمانی، چین، کره جنوبی، ژاپن و اتحادیه اروپا در مجموع وارد کننده ۷۶٪ الانجی جهان بودهاند. در این مورد مایکل پورتر بر این اعتقاد است که اتخاذ چنین سیاستی این فرصت را در اختیار کشورهای مصرفکننده انرژی قرار خواهد داد که خواستههای خود را بر کشورهای تولیدکننده انرژی تحمیل نمایند.
۳. یکی از بحثهای مهم در بین جامعه دانشگاهی، کارشناسان انرژی و سیاستمداران در زمان ترامپ، مالیات بر کربن بود. بر اساس مالیات بر کربن، هر فرد و هر شرکتی برای هر مقدار گاز گلخانهای که تولید میکند باید مالیات بدهد. با اجرای سیاستهای زیستمحیطی بایدن، باید منتظر اعمال دقیق سیاست مالیات بر کرین بر شرکتهای تولیدکننده انرژی بود. لازم به ذکر است اعمال این سیاست، هزینه زیادی بر شرکتهای انرژی و صنعتی آمریکا تحمیل خواهد کرد.
۴. با توجه به تاثیر سیاستهای زیستمحیطی بایدن بر صنعت انرژی این کشور، باید انتظار داشت سیستمی طراحی شود تا با استفاده از ماهوارهها، میزان تولید گازهای گلخانهای از سوی کشورها اندازهگیری شود. نظارت ماهوارهای جهت جمعآوری اطلاعات میزان تولید گازهای گلخانهای، با هدف کسب اطمینان از پیروی کشورها از مفاد توافقنامه پاریس خواهد بود. این اطلاعات همچنین برای تعیین میزان مالیات بر کربن مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
سال آینده، با بازگشت احتمالی ایران به بازار نفت و همچنین ورود نفت لیبی به بازار، پس از امضای آتشبس در ماه گذشته بین طرفهای درگیر در جنگ داخلی، باید شاهد افزایش رقابت در بازار بود. طبیعی است که دولت فدرال، برای حفاریهای جدید در بخش نفت و گاز، مجوز جدید صادر نخواهد کرد. این باعث خواهد شد که در میانمدت، ظرفیت تولید نفت آمریکا کاهش یابد. اما باید انتظار داشت همزمان سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی این کشور افزایش یابد. دولت بایدن، با استفاده از ابزار دیپلماسی، هم اهداف برنامههای زیست محیطی خود را پیش خواهد برد، که در این بین باید زمینه همکاری سنا هم فراهم شود، و هم از تمامی ابزارهای موجود برای کنترل میزان تولید گازهای گلخانهای توسط کشورهای عمده مصرفکننده انرژی، بهره خواهد گرفت. این یعنی اگر سهم آمریکا در بازار انرژی دچار چالش شد، همزمان بقیه کشورهای عمده صادرکننده انرژی هم نتوانند سهم خویش را افزایش دهند.
حفظ سهم فعلی آمریکا در بازار انرژی و حفاظت از منافع شرکتهای نفتی آمریکا در قبال نوسانات بازار نفت، مورد توجه دولت بایدن خواهد بود. طبیعی است در دهههای آینده، نقش نفت در بازار انرژی، بهتدریج کاهش خواهد یافت و آمریکا خود را آماده چنین شرایطی میکند. اما در سالهای آینده هم، استقلال انرژی و ایفای نقش مهم در بازار جهانی انرژی، یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا خواهد بود. اما این حساسیت، ریشه در مسایل زیستمحیطی هم خواهد داشت. توجه دولت بایدن، به مسایل زیستمحیطی در بعد کلان و استراتژیک، تامین امنیت انرژی و ملی این کشور از طریق انرژیهای تجدیدپذیر خواهد بود و اهمیت سهم سوختهای فسیلی هم بهنوبه خود، با توجه به شرایط فعلی، محفوظ خواهد بود. بازار انرژی باید منتظر سیاست جدید انرژی آمریکا با تمرکز بر سیاستهای زیستمحیطی و انرژیهای تجدیدپذیر باشد. راهبرد کلان آمریکا، حفظ قدرت و منافع ملی آمریکا در همه ابعاد خواهد بود. در این میان، سیاستهای زیستمحیطی اهمیت ویژهای دارد.