اینکه ماموریت اصلی سپاه قدس چیست تقریبا بر همگان روشن است: مداخلههای نظامی در منطقه برای بسط قدرت حکومت دینی شیعه در منطقه و در نهایت اشغال اسرائیل و بعد فتح کاخ سفید (کرملین و الیزه و دیگر کاخها را نمیگویند چون نمیخواهند همه را به یکباره علیه خود تحریک کنند). فتح کاخ سفید بارها از زبان مقامات مختلف سپاه شنیده شده است. فرماندهان بسیج به صراحت از زانو زدن رئیس جمهور آمریکا در برابر ولی فقیه سخن گفتهاند که این بدون اشغال این کشور ممکن نیست.
نکتهای که برهمگان در ایران و دنیا روشن نیست آن است که سپاه قدس چگونه این ماموریت را انجام میدهد. سپاه قدس چگونه حوزه نفوذ جمهوری اسلامی را افزایش میدهد و جای پای خود را در کشورهای منطقه محکم میکند؟ برای کشف این چگونگی نیازی نیست راه درازی برویم. در حکم قاسم سلیمانی به یک فرماندهی دیگر این سپاه میتوان رشتههای اصلی را پیدا کرد: ترور (در حکم وی نیامده)، عزاداری، ساخت مقبره، و کمک در شرایط بلایای طبیعی. فعالیت اقتصادی زیرزمینی برای تامین مالی این روشها انجام میشود.
ترور نیروهای منتقد و مزاحم
سپاه قدس برای محکم کردن جای پای خود در یک کشور مخالفان سرسخت خود را در آن منطقه ترور میکند. از زمانی که پای ایرانیان به عراق باز شد (بدون اینکه از دولت بوش تشکر کنند) هزاران عراقی که مخالف سرسخت نفوذ جمهوری اسلامی در عراق بودهاند ترور شدهاند. این ترورها تحت عنوان مشارکت آنها در دوران جنگ علیه ایران توجیه میشدهاند اما ترورها به این موارد محدود نمیشدهاند. پس از شکست چهرههای مورد پشتیبانی ایران در انتخابات ۲۰١۸ عراق، جمهوری اسلامی برای از میان برداشتن نیروهای مخالف خود در آن کشور، اقدام به اعزام افراد وابسته به سپاه قدس به عراق نمود.
هدایت و مدیریت برنامهها و مراسم مذهبی در خارج کشور
در شرایط امروز مهمترین مراسم مذهبی خارج کشور برای جمهوری اسلامی مراسم اربعین در عراق است. مدیریت این مراسم (بدون اعلام عمومی) به سپاه قدس واگذار شده است تا از این مراسم برای تحکیم رابطه با نیروهای اجیر شده توسط سپاه قدس یا امکانی برای استخدام نیرو استفاده کند. به همین علت از پنج ماموریتی که قاسم سلیمانی برای حسن پلارک مشاور و دستیار ویژه فرماندهی ذکر میکند دو مورد آن مربوط میشود به مراسم اربعین: «۲- کمک به عمق بخشی اقتصادی و فرهنگی در موضوع زائری خصوصا حماسه مهم و عظیم راهپیمایی اربعین حسینی، و ۳- ارتباط با بخشهای مهم مردمی دو طرف (عراق و ایران) تحت عنوان موکبهای حسینی برای مساعدت در این امر.» (تابناک ٣ مرداد ١٣٩۸) جمهوری اسلامی روش بسط نفوذ ایدئولوژیک و نظامی خود را در برگزاری این گونه مراسم میبیند. بقیهی نهادهای دولتی و حکومتی و عمومی باید از روشهای مورد نظر سپاه قدس تبعیت کنند. حتی شهرداریهایی که شوراها و شهردارهایشان اصلاح طلب هستند در این موضوع کاملا از دستورات سپاه قدس تبعیت میکنند.
از حکم سلیمانی به عنوان یک فرمانده نظامی کاملا روشن است که هدف جمهوری اسلامی از برگزاری اینگونه مراسم در دیگر کشورها صرفا دینی نیست بلکه اهداف امنیتی و نظامی در این برنامهها اولویت دارند. جمهوری اسلامی همیشه دول و نهادهای غربی را متهم کرده است که در فعالیتهای مذهبی و رسانهای خود اهداف امنیتی و تبلیغاتی دارند اما همهی فعالیتهای جمهوری اسلامی همراه با اینگونه اهداف بوده است. وقتی مقامات از رسیدن چمدانهای دلار برای روزنامه نگاران و نویسندگان ایران سخن میگویند دارند اعمال و رفتارهای خود را منعکس میکنند.
ساخت تاسیسات مذهبی
جمهوری اسلامی برای تداوم بخشیدن به حضور خود در دیگر کشورها در آنها تاسیسات مذهبی مثل مسجد و مدرسهی دینی و زیارتگاه میسازد و بودجههای تعمیر و نگهداری آنها را نیز میپردازد. البته دستگاه تبلیغاتی کشور به مردم میگوید که اینها با خیریه و نذورات انجام میشود اما نذورات و خیرات در کشور در مقیاس سالانه صدها میلیون دلاری نیست که جمهوری اسلامی در سراسر دنیا خرج این امور میکند. فقط برای توسعهی حرم امام اول شیعیان ۷۰۰ میلیارد تومان هزینه در ابتدای کار تخمین زده شده است. این ارقام معمولا در حین کار افزایش مییابند. با حکم سلیمانی کاملا مشخص شده است که ساخت و بازسازی اماکن مذهبی در سراسر دنیا بخشی از پروژههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی است.
بلایای طبیعی
مقامات سپاه به خوبی از این موضوع آگاهند که مردم در شرایط اضطرار به دنبال کمک هستند و کمتر توجه میکنند که این کمک از کجا میآید و منابعش چیست. آنها معمولا خود را مدیون کمک کننده میدانند. به همین دلیل سپاه رسیدگی به بحرانهای بلایای طبیعی در حین بحران و پس از بحران را در ایران در اختیار خود گرفته (با منع نیروهای داوطلب) تا از این طریق مردم کوچه و بازار پروندهی سیاه این نهاد را در سرکوب شهروندان ایرانی و نقض حقوق آنها و نیز پروندهی این نهاد را در آتش افروزی و تحریمهای خارجی فراموش کنند. البته کمک رسانی در ایران آن قدر فاجعه آمیز بوده که سپاه نتوانسته وفاداری عمومی به خود را از این طریق کسب کند.
نکتهی جالب در حکم قاسم سلیمانی واگذاری دخالت در بلایای طبیعی به فرماندهان سپاه قدس است. این دخالت با هدف وارد کردن نیروهای غیر ایرانی سپاه قدس به ایران برای انترناسیونالیستی کردن جنبش اسلامگرایی شیعه و عادی سازی نیروهای نظامی یا شبه نظامی خارجی برای حضور در ایران است، کاری که در دوران سیل بهار ١٣۹۸ انجام شد. مقامات سپاه قدس میدانند که یکی از موانع جدی عمل آنها در سرازیر کردن امکانات کشور به نیروهای تحت فرمان خود افکار عمومی ایرانیان در نگاه به آنها به عنوان بیگانه است.
دور زدن تحریمها
بند چهارم حکم سلیمانی به مشاور خود عبارت است از «مشارکت در کمیته اقتصادی نیرو برای کمک به خنثی نمودن تحریمها.» سپاه قدس با فعالیتهای مخفی (مثل فروش نفت به نام دیگر کشورها)، قاچاق مواد مخدر، و انتقال پول، جعل اسکناس، و بعد پولشویی در سطح بینالمللی بخشی از هزینههای ارزی عملیات تروریستی و مداخلههای خارجی خود را تامین میکند. هیچ سازمان تروریستی در دنیای امروز بدون منابع بیکران ارزی قابل اداره نیست. تروریسم امروز در دنیا بسیار گران تمام میشود. از همین جهت سپاه قدس دارای یک بخش اقتصادی و مالی است که دخل و خرج آن را اداره میکند. این بخش کاملا مستقل از بودجهی دولتی است در عین آنکه سپاه قدس بودجهی دولتی هم دارد و برای یک ریال آن نیز به دولت و مجلس پاسخگو نیست. سپاه قدس در پیشبرد سیاستهایش اعتنایی به قوهی مجریه ندارد که نمونهی آن سفر بشار اسد به تهران بدون اطلاع به وزارت خارجه بود.
آزادیبخشی یا ترور
سپاه قدس فرزند مشروع ایده کمک به نهضتهای آزادیبخش توسط مارکسیستها و اسلامگرایان ایرانی است که میان روشنفکران محبوبیت زیادی داشت. این ایده بلافاصله بعد از شکلگیری حکومت دینی به کمک مسلحانه به گروههای مخالف دولتها برای براندازی آنها در سراسر دنیا و بعد به کمک به گروههای مسلمان تقلیل یافت. با فراموش شدن ابعاد ضد استبدادی جنبشها در دیگر کشورها جمهوری اسلامی در کنار قصابانی مثل اسد قرار گرفت و اصولا طرفداری از جنبشهای ضد دولتی در جهان سوم حذف شد. امروز از آن ایده فقط مداخلهی نظامی و عملیات تروریستی باقی مانده است که در سپاه قدس تجسم مییابد.