من هرگز بیل و ملیندا گیتس را از نزدیک ندیدهام، با این حال به شخصه از شنیدن اعلام طلاق آنها پس از یک ازدواج ۲۷ ساله احساس خسران کردم. آنها «آدمهای خوبی» بودند و در ذهن من یک زوج همتراز در قدرت بودند که همه معیارهای خوشبختی را داشتند: جاافتاده، خوشحال و سخاوتمند. از زمان شنیدن این خبر، مطلع شدهام که در چند سال اخیر اختلافهایی در رابطه آنها وجود داشته است. اما پیش از این، بدون این آگاهی، یک زندگی رویایی در سیاتل را برای آنها در ذهنم ساخته بودم. در داستان ذهنی من این دو همیشه در تجارت شرکایی قوی، نیکوکارانی فداکار و والدینی مهربان برای سه فرزندشان بودند. در ذهنم مطمئن بودم که این دو یک زندگی زناشویی کاملا سازگار و بیاصطکاک دارند.
علاوه بر همه اینها، بنیاد بیل و ملیندا گیتس بازیگر چنان مهمی در کارهای مهم خیریه (حمایت از دیگر سازمانها و افراد در سراسر جهان برای مبارزه با فقر و بهبود سلامت، از جمله تولید و عرضه دارو و واکسن برای کرونا) است که نگاه این زن و شوهر در عکسها، در چشمانم همیشه بسیار نافذ و متمرکز و مهربان و درخشان به نظر میرسید، گویی نفوذ و اهمیت جهانی دارد.
قبل از ازدواجشان، تصویر بیل برای من خالق نابغه مایکروسافت، با ثروتی فراتر از تصور بود، با ظاهری بچهمثبتی و شاید کماستعداد در یافتن عشق. وقتی که او با ملیندا که در سمت مدیر محصول با او کار میکرد، آشنا شد، به نظر میرسید که او بهترین شریک زندگیاش را پیدا کرده است. ملیندا جذاب، بسیار باهوش و بسیار سختکوش بود. در سالهای بعد، تمایل مشترک آنها به اهدای همه ثروتشان نظر مرا بیش از پیش به آنها جلب کرد. بهرغم ثروت میلیاردیشان، تصویر من از آنها تصویر یک زوج بیادعا است، چنان که حتی میتوانستم بی هیچ احساس خجالتی تصور کنم که آنها را برای شام به خانه محقر خود دعوت کردهام. همخوانی ارزشهای آنها باهم مرا مجذوب خود کرده بود. من و شوهرم اختلاف سنی مشابهی داریم و من همیشه زوجهایی را که بهرغم اختلاف سن ازدواج موفقی دارند را تحسین میکنم. واضح بود که بیل و ملیندا گیتس به این موفقیت رسیدهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما اکنون مجبور شدهام با حقیقت روبهرو شوم، زیرا ازدواج آنها دوام نیاورد. آنها آدمهای بیعیبونقصی نیستند و در حس خوشبختی کامل نبودند. آنها آدمیزادهاند و نیز آشفتگیها و کشمکشهای خود را دارند، حتی اگر ثروت و جایگاهشان چهره دیگری از آنها تصویر کند. مشکلات این دو به من مربوط نیست و پایان ازدواج آنها بههیچوجه کارهای بزرگی را که با ثروت خود در جهان انجام میدهند، نفی نمیکند.
این روزها تعداد فزایندهای از زوجهای میانسال پس از سالها ازدواج و تربیت فرزندان از هم جدا میشوند. این اغلب شوکآور است، چرا که هیچ خیانتی و چیزی از این دست که جدایی را توضیح دهد، وجود ندارد. در بسیاری از موارد، مساله تنها این است که آن دو در مسیرهای واگرایی رشد میکنند و در نبود مسئولیت اداره و تربیت فرزندان جوان که پیشتر آن زن و شوهر را در کنار هم حفظ کرده بود، رابطهشان از هم میگسلد. بخش بزرگی از این دسته افراد دوست یکدیگر باقی میمانند و جداگانه به زندگی شاد و کامل خود ادامه میدهند.
پدربزرگ و مادربزرگ من زندگی مشترک طولانی و پررنجی داشتند. در نیمه قرن بیستم، آنها کاتولیک بودند، ثروت چندانی هم نداشتند، بنابراین طلاق [هم از نظر مذهبی و هم مالی] برایشان مقدور نبود. من اغلب آرزو میکردم کاش آنها از هم جدا شده بودند و جداگانه سالهای عمرشان را به شادی میگذرانند، اما گویی یوغی بر گردنشان آویخته بود و باید به بدبختی باهم زندگی میکردند. با توجه به پیچیدگی زندگی پدربزرگ و مادربزرگم، دستکم من یکی نباید با تخیلات سیاه و سفید از کمال یا اختلال در زندگی زناشویی غریبهها آنها را زیر سوال ببرم.
مسلماً، من باید ناامیدیام از شکست یک داستان عاشقانه افسانهای را با درک این واقعیت تعدیل کنم که واقعا در هیچ زندگی زناشوییای خوشبختی ۱۰۰ درصدی وجود ندارد. پدربزرگ و مادربزرگم اگر از هم جدا میشدند، زندگی بهتری میداشتند و زندگیشان پایان بسیار سالمتری نیز میداشت.
ما اغلب آدمهای مشهور را در دستهبندیهای ذهنی خود قرار میدهیم و از آنها انتظار داریم كه در زندگیشان نمایشنامه خاصی را دنبال كنند، گویی که نه آدمیزاد، بلکه شخصیتهای نمایشنامههایی هستند که ما نوشتهایم. بعضی اوقات، وقتی آنها جرئت میکنند و از نقشی که ما برایشان تعیین کردهایم، خارج میشوند، واکنش زیبایی نشان نمیدهیم. این خبر تلنگری بر احساساتمان زده است. به خصوص در میانه بیماری همهگیری کرونا که این زوج خاص در مرکز آن قرار داشتهاند، خبر طلاقشان هم میتواند دلالت سیاسی داشته باشد و هم ما را از درون آشفته سازد.
با این حال، شاید کاری که من باید انجام بدهم این است که برای بیل و ملیندا گیتس آرزوی سلامتی و خوشبختی کنم و همچنان آنها را برای انسانیتشان تحسین کنم و شاید باید سعی کنم تا به درک بهتری از پیچیدگی انسانها دست پیدا کنم و به همه ما، حتی ثروتمندان و افراد مشهور، جواز آدمیزاده بودن بدهم.
© The Independent