حملات اسرائیل به غزه در پی حملات راکتی حماس، و کشته شدن غیرنظامیان بیگناه، بار دیگر مسئله مناقشه میان اسرائیلی و فلسطینیان را در کانون توجه جهانیان قرار داده است. حماس گفته است که پرتاب راکت به خاک اسرائیل را در واکنش به برخورد خشن هفته گذشته نیروهای امنیتی اسرائیل با تظاهرکنندگان فلسطینی در محوطه مسجدالاقصی از سر گرفت. اما ریشه تظاهرات مسجدالاقصی چه بود؟
حوادث خونین اخیر بیتالمقدس در چند روز گذشته، توجه تمام رسانهها را به خود جلب کرده و تیتر خبرهای فوری رسانهها را به خود اختصاص داده است. در حملات خشونتآمیز نیروهای امنیتی اسرائیل، صدها فلسطینی در مسجدالاقصی در نتیجه اصابت گلولههای لاستیکی مجروح شدند و وضعیت سلامتی برخی از مجروحشدگان در خطر است. این در حالی است که خانوادههای فلسطینی ساکن محله شیخ جراح در انتظار شنیدن حکم دادگاه عالی اسرائیل هستند تا سرنوشت آنها در مورد بقا یا اخراج آنان از خانههایشان روشن شود، زیرا قرار است این منطقه به شهرکنشینان غیرقانونی واگذار شود. در مقابل، شهرکنشینان، منتظر تصمیم دادگاه نماندند و با همکاری و حمایت نیروهای اشغالگر در صدد تصرف برخی از خانههای محله شیخ نجار و اخراج اجباری مالکان فلسطینی خانههای مزبور شدند.
البته حملات وحشیانه علیه ساکنان اصلی بیتالمقدس، شاهد دیگری بر صحت اتهامهای مکرر نسبت به اقدامهای تبعیضآمیز اسرائیل علیه فلسطینیان است که آخرین مورد آن در گزارش دیدهبان حقوق بشر که در ۲۷ ماه آوریل گذشته منتشر شد، آمده است.
از آنجا که اسرائیل از چندین دهه پیش به این سو، عملا به عنوان یک نظام آپارتاید شناخته میشود، بنابراین، جامعه جهانی باید اسرائیل را در مورد انگیزههای قومی، ملی، مذهبی و اقدامهای فزایندهای که بنیادیترین معیارها و مفاهیم کرامت انسانی فلسطینیان را نقض میکنند، تحت فشار قرار دهد. البته این بدان معنا نیست که سایر طرفهای درگیر در منازعه اسرائیل و فلسطین در زمینه رعایت حقوق بشر، الگو هستند، چنان که در طول درگیریهای دو طرف، شهروندان یهودی غیرنظامی اسرائیل نیز بارها هدف حمله قرار گرفتند. با اینحال، چنین رویدادهایی نمیتوانند توجیهکننده جنایت علیه بشریت و آزار و اذیت رژیم صهیونیستی اسرائيل باشند که نهتنها در نقض قوانین بینالمللی نقش داشته است، بلکه این عملکرد را به صورت سیستماتیک و برنامهریزی شده انجام میدهد.
حوادث خونین اخیر یکی دیگر از ویژگیهای تبعیض را برجسته میکند که ریشه آن به مدتها قبل و پیش از تاسیس دولت اسرائيل بر میگردد. شهرکنشینان اسرائیل در طول دههای گذشته به صورت علنی و آشکار به فلسطینیان بیگناهی که نگونبختیشان آنها را به زندگی در جوامع شهرکنشینان یهودی یا در مجاورت آنها وادار کرده است، حمله میکنند و آنها را میکشند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شهرکنشینان یهودی تقریبا در هر هفته تجمعی تشکیل میدهند تا به فلسطینیهای ساکن در نزدیکی شهرکها حمله کنند. این اقدام البته اغلب عمدی صورت میگیرد و هدف از آن، ناامنسازی محیط زندگی برای فلسطینیان است تا آنها را مجبور به فرار و مهاجرت اجباری کند.
خشونتهایی که هفته گذشته محله شیخ جراح در قدس شرقی شاهد آنها بود، پرده از این توطئه برمیدارد، و افزون بر آن، حمایت تلآویو از چنین گروههایی به معنای حمایت دولت از خشونت است. البته گروههای یهودی راست افراطی اغلب از چنین خشونتهایی حمایت میکنند. «لیهاوا»، گروه یهودی افراطی ضد فلسطینی، در ۳۰ آوریل گذشته برای حمایت از آرمانهای نژادپرستانهاش، حملات شدید و خشونتآمیزی را علیه فلسطینیان در بیتالمقدس آغاز کرد. این گروه یکی از چندین گروه وابسته به حزب «صهیونیسم مذهبی» در کنست اسرائيل است که در سال ۲۰۰۵ به دست پیروان سابق خاخام مئیرکاهان، یهودی متعصبی که از اخراج فلسطینیان و تخریب مسجدالاقصی طرفداری میکرد، تاسیس شد.
در واقع، تغییر تدریجی به سمت سیاست راست افراطی از زمان تاسیس اسرائیل آغاز شد و در حادثه «نکبت» در سال ۱۹۴۸ و پیش از آن، منجر به اخراج بیش از ۷۵۰ هزار فلسطینی از خانههاشان شد و گروههای تروریستی یهودی مرتکب جنایت علیه بشریت شدند. این گروهها با تخریب خانهها و کشتن غیرنظامیان بیگناهی که حاضر به ترک خانههای خود نمیشدند، فلسطینیها را به صورت گروهی از سرزمین فلسطین اخراج کردند.
اکنون، بهرغم نقض آشکار حقوق بشر در فلسطین، این پرسش مطرح میشود که چرا بسیاری از کشورها و سازمانهای حقوق بشر اذعان نمیکنند که اسرائيل سیاست تبعیض و آپارتاید را اِعمال میکند و این واقعیت را تابهامروز نادیده میگیرند. ایالات متحده با توجه به اهمیت حقیقت، عدالت و دفاع از حقوق بشر، نسلکشی ارامنه به دست امپراتوری عثمانی در قرن بیستم را به رسمیت میشناسد. بنابراین، چشمپوشی از رویکرد تبعیضآمیز و شکنجه فلسطینیان به دست یهودیان اسرائیل، به طرز ناعادلانهای متناقض و غیرقابل پذیرش به نظر میرسد. متاسفانه، سیاست متناقض واشنگتن در قبال منازعه فلسطین و اسرائیل، به مشخصه سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده است. در حالیکه آمریکا پیوسته ادعا میکند که از حقوق بشر حمایت میکند، اما این ابرقدرت همواره مانع تلاشهای دادگاه کیفری بینالمللی برای تحقیق در مورد نقض حقوق بشر در درگیریهای اسرائيل و فلسطین میشود.
آری، این همان واقعیت تلخی است که فلسطینیان از چند دهه پیش با آن روبهرو هستند. تردیدی نیست که هم جهان میتواند با همدستی با اسرائيل، اجازه دهد که وقوع چنین جنایتهایی در فلسطین ادامه پیدا کند، هم آن که رهبران جهان به تعهدات و الزامات خود در زمینه حقوق بشر احترام بگذارند. در واقع، برای فلسطینیان دیگر فرصت و مهلتی باقی نمانده است و گزارشهای سازمانهای غربی در مورد نقض حقوق بشر در فلسطین هرچند گام مثبتی به حساب میآیند، اما تلاش آنها برای اعتراف به دشواریهای طولانی زندگی فلسطینیان و سیاست تبعیضآمیز اسرائیل، اقدامی دیرهنگام و نابسنده است.
البته اظهارات و بیانیههای صادرشده از طرف نهادها و سازمانهای رسمی و غیررسمی، نمیتوانند در وضعیت زندگی فلسطینیان بیگناهی که در معرض خطر اخراج از خانههاشان در محله شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی قرار دارند، یا نمازگزارانی که در مسجدالاقصی هدف حمله قرار میگیرند، تاثیری بگذارند و نفعی به آنها برسانند. در نتیجه، بعید به نظر میرسد که در رفتار نژادپرستانه و تروریسم دولتی اسرائیل، تغییری ایجاد شود، مگر آن که جامعه جهانی، به ویژه کشورهای عربی و اسلامی، تصمیمی جدی بگیرند و در صدد اقدامهای دیپلماتیک معنیداری شوند. در غیر اینصورت، صرفِ صدور بیانیهها در محکومیت رویکرد اسرائیل، نمیتواند نتیجه مثبتی در پی داشته باشد.