هشتم ژوئن۶۰ سال پیش، آخرین فیلم کامل مرلین مونرو به کارگردانی جان هیوستون با نام «ناجورها» در بریتانیا روی پرده سینما رفت. مانند بسیاری از فیلمهای مونرو، بیقراریها و مشکلات شخصی این بازیگر به دردسرهایی در تولید فیلم منجر شد اما «ناجورها» این فرصت را برای او فراهم آورد تا به عنوان بازیگری جدی در نظر گرفته شود. او هم بیشک در این فیلم یکی از بهترین بازیهای خود را ارائه کرد. زندگی پر از مشکل مرلین و جایگاهش به عنوان یک نماد فرهنگی و بزرگترین نماد سکس روی پرده نقرهای سینما، همیشه استعداد او در مقام یک بازیگر را به حاشیه رانده است؛ اما او خیلی بیشتر از دختر موطلایی ابلهی بود که معمولا نقشش را بر عهده میگرفت. فهرستی که در ادامه از ۱۰ بازی برتر مرلین مونرو میبینید، نشان خواهد داد که او هنرمندی بسیار ماهر ولی کمتر دیده شده، طنزپردازی بیهمتا و بازیگری است که میتوانست خود را در عمق نقشهای نمایشی سخت و غمانگیز هم فرو ببرد.
۱۰. نقش لوئیس لاورل در حقهبازی (۱۹۵۲)
در کمدی مفرح و خندهدار هاوارد هاکس، کری گرانت شیمیدانی عجیب و غریب است که تصادفا به اکسیر جوانی دست مییابد و روزی مفرح در خارج از دفتر کار را با مرلین، منشی رئیس، رقم میزند. مونرو بعد از بازی در دو نقش مکمل در فیلمهای «جنگل آسفالت» و «همهچیز درباره ایو» در سال ۱۹۵۰، اینجا کاملا در نقش دختر موطلایی ابله فرو رفته است و به خوبی مهارتش به عنوان یک بازیگر کمدی را به نمایش میگذارد؛ به ویژه وقتی مورد خطاب آخرین جمله خندهدار فیلم است که از طرف رئیس به او دستور داده میشود: «فردی را پیدا کن که این را تایپ کند.»
۹. نقش السی مارینا در شاهزاده و مانکن (۱۹۵۷)
دیدار بهترین بازیگر جهان و جذابترین زن ستاره دنیای سینما باید به جشن و آتشبازی منجر میشد ولی شاهزاده و مانکن، سروصدای کمی به پا کرد. لاورنس اولیویر کارگردان از تاخیر همیشگی مونرو در حاضر شدن سر صحنه فیلمبرداری و اتکایش به پائولا استراسبرگ، مربی بازیگری، به ستوه آمده بود. با این وجود، بازی بینظیر او اولیویر را کاملا به سایه راند و با فاصله، دلیل اصلی دیدن این فیلم است.
۸. نقش پائولا دیبویس در چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد؟ (۱۹۵۳)
مونرو، بتی گرابل و لاورن باکال، نقش سه خانم پولپرست را بازی میکنند که در این فیلم طنز پیچیده در نیویورک دنبال شوهری ثروتمند میگردند. این فیلم با شیوه کاملا جدید سینماسکوپ فیلمبرداری شده است. با وجود استعداد آشکار دو همبازی دیگر، تمام توجهات به مونرو معطوف است که به گونهای درخشان استعداد طنز و جذبه خود روی صحنه را در نقش پائولای کوتهبین و احمق به نمایش میگذارد.
۷. نقش نل فوربس در زحمت در زدن به خودت نده (۱۹۵۲)
اولین نقش نمایشی مونرو به عنوان بازیگر اصلی، تحت تاثیر صعود او به جایگاه یک ابرستاره در سال بعدی قرار گرفت. با وجود این، ایفای این نقش نمای کوچکی از قابلیتهای او در نقش یک بازیگر جدی است. او در نقش زنی جوان، همدلی و ناراحتی تماشاچی را برمیانگیزد چرا که با تفکر به خودکشی، گذشته محنتباری داشته است. وقتی وضعیت روانی این شخصیت هنگام نگهداری از کودکی در هتلی در نیویورک به هم میریزد، او چنان بازی از خود به نمایش میگذارد که شایسته بیشتر شناخته شدن است.
۶. نقش رز لومیس در نیاگارا (۱۹۵۳)
اینجا نقطه عطفی است که حرفه مونرو در آن به اوج رسید. او نقش زن اغواگری را بازی میکند که با معشوقش توطئه میکنند تا در تعطیلات همسرش را در آبشار نیاگارا به قتل برسانند. در این فیلم رنگی، وقتی او در لباس صورتی جیغ خود به آرامی در حال سوختن است و آهنگ «بوسه» را میخواند، یکی از شخصیتها فریاد میزند: «شلنگ آب آتشنشانی را بیاورید.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۵. نقش دختر در خارش هفتساله (۱۹۵۵)
بیلی وایلدر کارگردان باید با قوانین سانسور دستوپنجه نرم میکرد تا بتواند داستان اصلی فیلم خود را که قصه مردی متاهل بود که درباره همسایه جذاب طبقه بالای خود خیالپردازی میکرد، به نمایش درآورد. صحنه مشهور هواکش مترو هم در این فیلم است؛ آنجا که دامن لباس مونرو به دلیل جریان هوا بالا میرود هم از تیغ سانسور جان سالم به در برد. البته دستاندرکاران مجبور شدند این صحنه را در استودیو دوباره فیلمبرداری کنند چرا که عابران نظرباز نیویورک، فیلمبرداری در محل اصلی را غیرممکن کردند.
همانطور که انتظار میرفت مونرو این فیلم را با اجرا کاملا طبیعی و نمایش معصومانه تمایلات جنسی خود از تام ایول ربود و البته بیلی وایلدر که از تجربه کار با او به ستوه آمده بود قسم خورد دیگر هرگز با او کار نکند.
۴. نقش چری در ایستگاه اتوبوس (۱۹۵۶)
مونرو ارزش خود به عنوان بازیگری نمایشی را در این فیلم در نقش یک خواننده دست سومی کاباره کاملا اثبات کرد که توجهات نامطلوب گاوچرانی ساده و بیفرهنگ را به خود جلب میکند. او برای این نقش، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد و اگر خود فیلم در گذر زمان خوب نماند، اما بازی خانم مونرو هنوز ارزش تماشا دارد. این فیلم، یکی از بهیادماندنیترین فیلمهایی است که با وضعیت آسیبپذیر، غمگین و تلخ و شیرین زندگی واقعی او همخوانی دارد. وقتی چری به گونهای بد آهنگ «جادوی سیاه قدیمی» را میخواند قلب آدم آب میشود.
۳. نقش لورلی لی در آقایان موطلاییها را ترجیح میدهند (۱۹۵۳)
فیلم درخشان طنز موزیکال هاوارد هاکس محفلی عالی برای به نمایش گذاشتن تمام چیزهایی است که مونرو به خوبی انجام میداد. مونرو که با جین راسل هم رابطه حرفهای بینظیری را به نمایش میگذارد، با اعتماد به نفس میخواند و میرقصد و استعداد طنز او در ترکیب با شهوانیت سادهاش کاملا دیده میشود. مشهورترین صحنه فیلم که مونرو در الماسها فرو رفته است و لباس معروف صورتی خود را به تن دارد و آهنگ «الماسها بهترین دوست دخترها هستند» را میخواند، به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده و حرفه او را به اوجی خارج از جو زمین فرستاده است.
۲. نقش رزلین تابور در ناجورها (۱۹۶۱)
فیلمی عمیقا غمگین و احساسی که آخرین فیلم کلارک گیبل، همبازی مونرو، در آن هم بود. ناجورها بازی مونرو در نقش یک مطلقه زخم خورده را به تصویر میکشد که از نظر عاطفی با سه گاوچران مدرن درگیر است. او در این فیلم نزدیکترین شخصیت به خود واقعیاش را به نمایش میگذارد. دلیل این امر شاید آن باشد که نویسنده فیلمنامه که همسرش، آرتور میلر، بود سر صحنه فیلمبرداری مدام فیلمنامه را بازنویسی میکرد و ازدواج رو به اضمحلال آنها و وضعیت شکننده سلامت روانی مونرو در نوشتن دیالوگهایی نظیر «به نظرم تو غمگینتری دختری هستی که تا به حال دیدهام» نقش داشت. مونرو از فقدان حساسیت میلر ناراحت شده بود ولی فراتر از آن رفت تا یکی از زیباترین و تکاندهندهترین بازیهای خود را به نمایش گذارد.
۱. نقش شوگر «کین» کوالژیک در بعضیا داغشو دوست دارن (۱۹۵۹)
فیلمی اسطورهای با بازی مونرو در نقشی که بیشتر از همه در یادها خواهد ماند. بیلی وایلدر دوباره از رفتار مونرو به ستوه آمده بود زیرا مونرو اغلب دستاندرکاران و بازیگران سر صحنه فیلمبرداری را برای ساعتها منتظر میگذاشت و دیالوگهایش را پشت هم خراب میکرد اما سالهای بعد از اکران فیلم، آقای وایلدر به ستایشی بیانتها از استعداد او پرداخت و وقتی فیلم نهایی را تماشا کنید، معلوم میشود که این ستایشها جای تعجب هم ندارد.
مونرو طوری که فقط خود میتوانست، با اجرای مثالزدنی و خستگیناپذیر آهنگ «میخواهم عاشقم شوی» تماشاچی را خیره میکند. بیلی وایلدر میگوید: «دوربین عاشق او بود و مونرو در نقش شوگر هرگز این همه زیبا، آسیبپذیر و جذاب نبوده است. میشود گفت تقریبا بینقص بود.»
© The Independent