در سال۱۹۰۸، ترزا مالکیل، یک پناهنده جوان یهودی که از شرایط یهود ستیزی روسیه فرار کرده بود، در اوایل قرن بیستم در یک تولیدی لباس زنانه در نیویورک کار می کرد.
شرایط کاری کارگران این شرکت که به صورت اغلب خانم های مهاجر بودند؛ چیزی شبیه به وضعیت تکراری امروز در کارخانه های نیمکره جنوبی و همچنان در بسیاری از محل های کار در کشور های شمال بود.
شرایط کارخانه ها از سال ۱۹۰۸ تا کنون (۲۰۱۹) به منظور اطمینان از نگهداری میزان سود، به شدت نا امن باقی مانده است. اغلب کارخانه ها با حوادث صنعتی، روزهای دراز کاری، دستمزد اندک و ساعت های تعطیلی نا بسنده روبرو هستند.
مالکیل که یک طراح فوق العاده و سخنور ماهر بود کارگران شرکت را در یک گردهمایی جمع کرده و دست به اعتصاب زدند. خانم مالکیل ، اولین روز بین المللی زنان را به عنوان بخشی از فعالیت خود سازماندهی کرد، سپس در فوریه ۱۹۰۹، ۲۰۰۰ زن و مرد در خیابان ۳۴ در نیویورک گردهم آمدند تا به سخنان مدافعان حقوق زن و سوسیالیست ها در مورد اهمیت حق رای در سراسر جهان گوش فرا دهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خاطرات مالکیل از اعتصاب کارگران تولیدی لباس زنانه که در قالب یک داستان تخیلی برای قهرمانان گمنام اعتصاب تولیدی لباس، اختصاص داده شده بود، به بهانه تبلیغ تحریک آمیز، به صورت غیر عادلانه رد شد و به چاپ نرسید. ولی با این وجود، این خاطرات، کمک شایانی به اصلاح قوانین کار در آمریکای شمالی کرد، به ویژه پس از وقوع یک فاجعه صنعتی در کارخانه Triangle Shield Waist در سال ۱۹۱۱، که در آن ۱۴۶ کارمند در اثر آتش سوزی جان باختند.
البته این داستان ارزش خواندن مجدد را دارد، زیرا نویسنده نشان داده است که زنان نه تنها دستمزد خود را برای خانواده به مصرف می رسانند بلکه این خانم ها زمانی که از "کارخانه تولیدی لباس" به منزل می آیند، مستقیما مشغول کار دیگری می شوند که می توان آن را "کارخانه اجتماعی" یا همان کار های خانه و امور منزل یاد کرد.
در اینجا زنان مسئولیت تقریبا تمام امور روزگار را بر عهده داشتند. بسیاری از آنها مادرانی بودند که از خود و همسران خود مراقبت می کردند تا آن ها روز بعد آماده بازگشت به کار باشند. این زنان در حالی که کارهای دیگری همچون: تمیز کردن، پختن غذا، مراقبت از بچه ها، داشتن رابطه جنسی و مراقبت از بزرگسالان، خواهران و برادران را به دوش داشتند، دنبال یافتن فرصت های کاری نیز می گشتند.
این روال کاری از سال ۱۹۱۰ و تا یک قرن بعد به همین شیوه جریان داشته و تا هنوز هم به صورت رایگان در داخل خانواده های هسته ای و عمدتا توسط زنان انجام می شود. این مشغولیت ها که با مفهوم ویژگی زن بودن آمیخته شده است، بدون پرداخت صورت می گیرد. ما بایستی از انجام این کارها آن قدر لذت ببریم که حتی آن ها را به حیث کار به شمار نیاوریم.
راه های بسیاری وجود دارد که این کار بدون حقوق و مربوط به یک جنسیت با کار های با پرداخت، همگون گرفته شود. به عنوان مثال، حرفه ای بودن فوق العاده زنان در انجام برخی از کار ها مانند آموزش، پرستاری و کار با کودکان کاملا این حقیقت را نمایان می سازد.
زنان ثروتمند، زنان فقیر و به صورت اغلب زنان سیاه پوست را برای تمیز کردن خانه های خود استخدام می کنند.
برخی انتظار دارند که زنان در محل کار هم "کار عاطفی" انجام دهند. شرطی که از سوی آرلی هاچیلد، جامعه شناس معروف در رابطه به کار خدمه پرواز متداول شده است که خدمه پرواز اگر جنبه عاطفی را وارد کار خود نکنند، قادر به انجام مأموریت خود نمی باشند.
برای زنان خدمتکار، پیشخدمت ها، قهوه چی ها و میزبان ها سفارش می شود که حتی اگر مهمانان "قرار رفتن به آرایشگاه" خود را به عنوان "درمان" توصیف می کنند، آن ها نباید خنده کنند.
حتی اگر شما در یک خانواده کاملا هسته ای نباشید، باز همه توقع دارند تا زنان کارهای عاطفی را برای مردان، همکاران مرد، دوستان، اعضای خانواده و غریبه ها انجام دهند.
همانطور که در کتاب دستمزد برای کار خانه آماده است: "به آموخته اند تا متملّق و چاپلوس باشیم"
یکی دیگر از جنبه های برجسته و واضح "کارهای خانه" این است که حتی در صورت انجام این کار ها همچون: آموزش، تمیز کردن یا مراقبت از بزرگان در برابر پول، باز هم دستمزدی که پرداخته می شود بسیار اندک است زیرا تصور عموم بر آن است که این گونه کارها همیشه رایگان و بدون پرداخت بوده است.
ما اعتراض: "مامان من در اعتصاب است" را سازماندهی کردیم زیرا ما به عنوان مادران و مراقبان قصد داشتیم با انزوای کمتری در کنار دوستان و فرزندان خود قرا گیریم. ما دست به اعتصاب می زنیم، زیرا ایده مادری به عنوان یک طرح جامع عمل می کند. نگرش معمول ما به مادران، مراقبان و زنان برگرفته از یک آموزه توهمی است که این دیدگاه را شکل داده است.
بایستی مادر همان گونه که خود را وقف مسئولیت های مادری کرده است، افزون بر شادمانی بی نهایت که حس مادری برایش به ارمغان می آورد، حقوقی را نیز از بابت انجام این کار به دست آورد.
اما چه اتفاقی می افتد وقتی که شادی و عشق بسنده نباشد؟ چه اتفاقی می افتد هنگامی که مادران خواسته های مادی، نیازهای روحی و خواسته های بیرون از آنچه خانواده هسته ای ارائه می دهد، باشند ؟
آیا منظور این است که اگر این خواسته ها بر آورده نشود باید دست به اعتصاب زد؟
همان گونه که ترزا مالکیل و همکارانش در سال ۱۹۱۰ به خاطر مسایل مادی دست به اعتصاب زدند، ما نیز امروز اعتصاب خواهیم کرد. هزینه مراقبت از کودکان در دهه گذشته سه برابر بالا تر از دستمزد افزایش یافته است و ۳۱ درصد از والدین که کار های کم درآمد دارند، به منظور پرداخت هزینه مراقبت از کودکان خود زیر بار قرض فرو رفته اند.
در عین حال؛ کارکنان مهد کودک که عمدتا زنان و در اغلب موارد زنان سیاه پوست هستند، بسیار کار می کنند
ولی حقوق آنه بسیار اندک و ناچیز است.
با این که در سال۲۰۱۹ هستیم ولی زنان تا هنوز هم بیشتر از ۶۰ درصد کارهای بدون حقوق "خانه" را نسبت به مردان انجام می دهند.
ما قصد داریم برای نشان دادن حجم کار های را که انجام می دهیم و به منظور اصلاح تاریخ بنیادی روز جهانی زن؛ در روز ۸ مارس دست به اعتصاب زنیم.
© The Independent