چند سالی است «حال فرهنگ و هنر خوب نیست» این جمله را هر روز هنرمندان و جامعه فرهنگی ایرانی با خود و در جمعها و گفتگوهایشان تکرار میکنند. مصداق نظر آنان افزایش سانسور، تنگنای معیشتی اهالی فرهنگ و کسبوکارهای فرهنگی، تهدید مدام این جامعه و تنگ شدن میدان عمل خلاقیت هنر و هنرمند است.
اما در آستانه تحویل دولت به ابراهیم رئیسی، علاوه بر دغدغههای موجود، احتمال حضور تیم فرهنگی اهل افراط در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تبدیلشدن این مجموعه به بخشی از معاونت فرهنگی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی، جامعه فرهنگی را بیش از گذشته نگران کرده است.
رسانههای حامی ابراهیم رئیسی، مانند خبرگزاریهای فارس و تسنیم، یا روزنامههای کیهان و جوان و غیره در همین ابتدای کار خواستار برخورد جدی و پاکسازی فرهنگی هستند. همین نکته نشان میدهد در ساختار حاکمیت، نگاه حذفی و کنارگذاشتن طیف گستردهای از هنرمندان با وجود خطر تعطیلی کامل حوزه فرهنگ حامیان مقتدری دارد.
محمد محمدی، که کیهان او را منتقد فرهنگی معرفی کرده، در گفتگویی خواستار برخورد جدی دولت سیزدهم با هنرمندان غیر همسو شده است.
او در این گفتگو تاکید کرده است: «حضور افراد نان به نرخ روز خور که با تغییر دولت و تعویض رئیسجمهور تغییر موضع میدهند باعث سرخوردگی بسیاری از افرادی میشود که به اتفاقات مثبت فرهنگی در دولت آینده دلبستهاند. از مراودات مشکوک برخی از هنرمندان و مدیران با سفارتخانهها کم نداشتهایم. اگر بعضی از هنرمندان با رایزنان فرهنگی سفارتخانهها همکاری میکنند، باعث و بانیاش بعضی از مدیران فرهنگی بودهاند و این مدیران در تلاش هستند تا در دولت بعدی هم حضور داشته باشند. دولت آیتالله رئیسی باید یک انقلاب دیگر در حوزه فرهنگ و هنر به پا کند و این انقلاب از مسیر پاکسازی، کادرسازی و نسل سازی رخ خواهد داد.»
از طرفی نگاهی به احکام صادره شده برای نویسندگان، شاعران، اهالی موسیقی و سینماگران در دوره ابراهیم رئیسی که به لحاظ طول مدت تنها با احکام زندان دهه شصت مطابقت دارد و بررسی تهدید، احضار و فشار بر نویسندگان توسط نهادهای امنیتی با حمایت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که بعضی آن را با ابتدای دهه شصت و دوره قتلهای زنجیرهای قابلمقایسه میدانند، همهوهمه نشان میدهند که دولت در راه، چگونه برای پالایش و اصلاح انقلابی فرهنگ و آنچه از نظر ایشان فساد فرهنگی است برنامهریزی کرده است.
این همان نگاهی است که اهالی فرهنگ در ایران را نگران میکند. اگرچه عملکرد دولت روحانی نیز در دوره دوم مسئولیتش منجر به قربانی شدن حوزه فرهنگ و هنر شد و بسیاری از مجوزهای فرهنگی صادر شده توسط وزارت ارشاد دولت اعتدال با کمترین فشار از سوی گروههای تندرو، نهادهای مذهبی و امنیتی و ائمه جمعه بلافاصله لغو شد، ولی دستکم مدیران فرهنگی او در کلام، خود را مدافع آزادی هنرمندان و عدم تقسیمبندی آنها به انقلابی و ضدانقلاب معرفی میکردند.
بهاینترتیب، روی کار آمدن متولیانی با مختصات مطلوب نظر حامیان رئیس سابق دستگاه قضا بیشک میتواند آغاز دوران خانهنشینی و بیکاری بخش زیادی از هنرمندان باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، طی دو سال گذشته روزی نبوده که خبر تعطیلی مراکز فرهنگی و هنری از سالن سینما، نمایش و گالری گرفته تا کنسرتها و کتابفروشیها شنیده نشده باشد. این تعطیلیها جدای از آسیب اقتصادی که به بخش فرهنگ وارد کرده، هنرمندان زیادی را نیز بیکار و خانهنشین کرده است.
سال گذشته که هنوز چند ماهی بیشتر از شیوع کرونا نگذشته بود، مجید توکلی کارگردان سینما در صفحه شخصیاش نوشت: «وضعیت سینما چیزی شبیه به فاجعه است. پنج ماه است که همه دارند همدیگر را نگاه میکنند. اصل کاریها حقوق و مزایا میگیرند و ما را تماشا میکنند. گاهی فیلمی اکران میکنند و گاهی انصراف، توبیخ و فردایش تشویق میکنند. بلاتکلیف… وضعیت سریال خانگی هم گنگتر از قبل شده و هیچکس در سازمان سینمایی، حتی دربارهاش حرفی نمیزند. انگارنهانگار چنین رسانهای وجود داشت. سینمادارها هم پول صاحبان فیلمها را نمیدهند و بلبشویی برپاست. ماجرای تلخ مشکلات معیشت همکاران و خانواده سینما هم بماند.»
او نوشت: «اگر سینما این روزها مدیر و رئیسی نداشت اوضاع بدتر از این بود؟ مثلاً چه اتفاق دیگری میافتاد؟ حتماً پیش خودشان میگویند: کمتر از یک سال دیگر دولت عوض میشود و ما میرویم و بختبرگشته بعدی میماند و سینمای ورشکسته و کلی فیلم اکران نشده و کلی تعهد پروانه ساخت رها شده یا باطل شده. »
باگذشت یک سال از آن روزها، عملاً پروسه تولید فیلمهای سینمایی و نمایشهای تمرین شده، کنسرت موسیقی و چاپ کتاب و برگزاری برنامههای هنری و فرهنگی به مرحلهای رسیده که دیگر انگیزهای برای هنرمندان باقی نگذاشته است.
حالا با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، این نگرانی که مجوزهای صادر شده در دولت روحانی با وجود طیکردن مراحل مختلفی چون پیشتولید و فیلمبرداری لغو شوند هم این روزها میان اهالی فرهنگ وجود دارد.
اما همه این نگرانیها بیجا نیست، اگر توجه شود که رئیسی پیش از پیروزی در انتخابات تاکید کرده بود در حوزه فرهنگ منویات علی خامنهای باید توسط دولت اجرا شود، منویاتی که در نظر وی توصیه نیست، بلکه جنبه دستوری دارد و اگر اجرا نشود ناامیدی ایجاد میکند.
در نظر رئیس دولت سیزدهم روشنفکر کسی نیست که مردم را بهطرف فرهنگ غرب یا شرق ببرد، بلکه کسی است که تهدید را دیدهبانی میکند و مانند مؤذن، جامعه را از خوابرفتگی و خواب ماندگی نجات میدهد.
با نگاهی مختصر به نظر علی خامنهای و اطرافیان وی در خصوص حوزههای فرهنگی روشن است که اگر ابراهیم رئیسی در حوزه معیشت و اقتصاد به دنبال ایجاد گشایش است، در حوزه هنر و فرهنگ فضا را بستهتر و امنیتیتر از امروز خواهد کرد.
همچنین نظر کلی رئیس دولت سیزدهم بیشتر به نظر رئیس جدید قوه قضائیه شباهت دارد که توبه و جبران را لازمه بخشش روزنامهنگاران زندانی و محکوم دانسته است. رئیسی نیز گفته است در حوزه فرهنگ اول هدایت و بعد حمایت و نظارت لازم است. با دقت در این سه کلیدواژه میتوان بهخوبی آینده فرهنگ و دلیل نگرانی اهالی آن را درک کرد.
اگر حوزه فرهنگ در دوره حسن روحانی امنیتیترین دوران خود را تجربه کرد، اتفاقاً بهواسطه فشار سیستماتیک کسانی بود که امروز حامیان و تئوریسینهای انقلابی دولت ابراهیم رئیسی هستند و در مجلس و نهادهای حکومتی هر روز به شکلی فرهنگ و هنر و رسانه را متهم به جاسوسی، فساد و همکاری با بیگانگان کردهاند.
منافع موجود در اقتصاد فرهنگ حتی پیش از آنکه دولت تشکیل شود، بین خودیها تقسیم شده و صندلیهای مسئولیت حوزه اقتصاد فرهنگ به نام تشدید هدایت و نظارت در اختیار افرادی قرار خواهد گرفت که مصداق الگوی انقلابی مدنظر علی خامنهای، ابراهیم رئیسی و غلامحسین محسنی اژهای هستند.