همهچیز با انقلابی که رهبرانش اسلامی و فرهنگی بودن اساس آن را ادعا میکردند، به خیابان و سپس خانه مردم ایران راه باز کرد و ممنوع شدن موسیقی، کتاب، نوار کاست و آغاز سانسور گسترده انواع هنر و سبک زندگی مردم اولین حاصل انقلاب شد.
در سالهای نخست پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، کار با فرو کردن پونز به پیشانی زنان، حجاب اجباری و ممنوعیت نوار و کتاب و موسیقی پیش رفت و در ادامه از شلوار پاچهکوتاه و بلند گرفته تا دستگاه ویدیو و خرید و فروش و اجاره نوار کوچک و بزرگ آن و آواز خواندن و پخش و شنیدن نوای موسیقی از هر نوع و بسیاری مسائل دیگر ممنوع شدند.
دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ آغاز انقلابی دیگر شد. دستگاه فرهنگی و تبلیغاتی حکومت اسلامی که ناچار ویدیو را آزاد کرده و انواعی از موسیقی را با شرط و شروط فراوان به خانه مردم راه داده بود، این بار در برابر صفحه گرد و معجزهگری که مخفیانه بر پشتبامها نصب میشد و شبکههای خارجی، فیلمهای سینمایی، سریالها، شوهای سرگرمکننده و اخباری که سانسور نمیشدند را بیدریغ در اختیار مردم میگذاشت، کمر خم کرد.
در تمام این دورهها از روزگار ممنوعیت نوار کاست تا نوار ویدیو، دستگاه قضایی، مجموعه نظام ایدئولوژیک و تبلیغات دینی همواره مردم را از استفاده این دستگاهها منع میکردند اما با وجود شلاق، جریمه و زندان عاقبت ممنوع کنندگان کنار کشیدند و ممنوعشدگان در خانه مردم باقی ماندند.
در دهه ۹۰، رواج گوشیهای هوشمند و اینترنت انقلابی دیگر در خانه ایرانیها برپا کرد؛ انقلابی که این بار با توسعه شبکههای اجتماعی از سایت و وبلاگ به واتسآپ، توییتر، یوتیوب، تلگرام، اینستاگرام و فیسبوک عملا اختیار اطلاعرسانی، ارتباط و تماشا را از دستگاه سانسور جمهوری اسلامی ایران سلب کرد.
قانونگذار حکومت اسلامی که با پیشرفت تکنولوژی دیگر ابزار تهدید و تنبیه را مانند سابق در اختیار نداشت، همزمان با رواج استفاده از شبکههای مجازی تصمیم گرفت بهطورکلی این نرمافزارهای اینترنتی را از دسترس شهروندان ایرانی خارج کند اما این بار هم فیلترشکنها به کمک مردم آمدند و بهمرور زمان، بازار فروش ویپیان و فیلترشکن خود به مافیایی پولساز درون دالان تودرتوی فساد جمهوری اسلامی بدل شد. محدودکنندگان و تولیدکنندگان ابزار دور زدن ممنوعیتها همه از یک جا تغذیه میکردند و ماموریت داشتند با نظارت دستگاه امنیتی یکی آشکارا و دیگری در خفا کار خود را پیش برند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بسیاری از وابستگان حکومت اسلامی از جمله رهبر جمهوری اسلامی، رئیسمجلس، رئیسجمهور و رئیس دستگاه قضا با فیلترشکن صاحب حساب توییتری شدند و از طریق این شبکهها تلاش کردند پیام خود را به همان مردمی برسانند که استفاده آزاد از این شبکهها را برایشان ممنوع کرده بودند!
در این شرایط با وجود ممنوعیت استفاده از واتسآپ، تلگرام، توییتر، اینستاگرام و فیسبوک، خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی و مدیران ردههای مختلف و حتی سخنگوی شورای نگهبان نیز به این مجموعه وارد شدند؛ همانطور که پیشتر ویدیو و دیش ماهواره که برای مردم ممنوع بودند، با مجوزهای خاص در منزل و محل کار آنان آزادانه استفاده میشدند.
مردم محروم از پهنای باند لازم، اینترنت باکیفیت و دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی هر روز با این تناقض بزرگ مواجه بودند که حکومت انقلابی چگونه چیزی را که استفاده از آن را دروازه ورود به جهنم میداند، برای خود و وابستگانش آزاد کرده است؟
این حقیقت که تکنولوژی بهسرعت در حال پیشرفت است و هر آنچه حکومت اسلامی با عنوان اینترنت ملی و ابزار محدودیت به کار گیرد بهزودی سرمایه ازدسترفته بهحساب میآید، قابل کتمان نیست. در شرایطی که محدود کردن انتشار اخبار و اطلاعات دیگر ممکن نیست و مدیریت تولید و توزیع اطلاعات بزرگترین ثروت جوامع جدید و پیشرفته محسوب میشود، در جمهوری اسلامی ایران اینترنت و آزادی اطلاعات هنوز یک موضوع امنیتی است.
برای کنترل اعتراض مردم مسیر اطلاعات را میبندند و اینترنت را قطع میکنند، مقصر تورم در جامعه را آزادی اطلاعات میدانند و در شرایطی که اسناد هستهای جمهوری اسلامی با کامیون از مبادی اصلی از کشور خارج میشود و یک گروه هکر فیلمهای زندان اوین را بهراحتی در سطح وسیع منتشر میکنند، کاربران شبکههای مجازی و اطلاعات شفاف و روشن منتشر شده در این شبکهها عوامل ضد امنیتی در کشور معرفی میشوند.
رسانههای وابسته به سپاه پاسداران نیز دراینخصوص مدعیاند که شبکههای اجتماعی محمل سیاستهای خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایراناند. این رسانهها آزادی بیان، حقوق بشر و جریان آزاد اطلاعات را مسیرهای زیر نظر آژانسهای امنیتی خارجی میدانند که هدف آنها برهم زدن امنیت ملی در ایران است.
این در حالی است که بیشترین میزان افشای فساد و آگاهی عمومی درباره رخدادهای مهم یک دهه گذشته همه از کانال شبکههای اجتماعی بوده است و میتوان ادعا کرد در حال حاضر مهمترین حامی مردم در برابر ظلم و تهدید سامانمند حکومتی امکان انتشار بدون سانسور وقایع و رویدادهای در ایران به یاری شبکههای اجتماعی است که دستگاه امنیتی و حکومت اسلامی هر بار به شکلی و با عنوانی در محدود کردن آن اهتمام دارد.
این روزها دیگر موضوع اینترنت و محدود کردن استفاده از شبکهها و پلتفرمهای مجازی با ممنوعیتهای ویدئو و ماهواره تفاوت فراوان دارد؛ نگاهی گذرا به واکنشها به طرح «صیانت از کاربران فضای مجازی» نشان میدهد کسبوکارهای خُرد اما گستردهای که امروز در سطح فضای مجازی دائرند، بخش مهمی از اقتصاد روزمره مردم ایران را تشکیل میدهند؛ اقتصادی که در بخش گردشگری، تولید و خدمات بدون وجود بسترهای فعلی عملا تعطیل میشود و چند میلیون نفر را از کار بیکار خواهد کرد.
نکته مهم دیگری که اشاره به آن در کنار مسائل فوق به درک دلایل مخالفت با فضای مجازی کمک میکند این است که ساختار حکومت جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف از محیط زیست تا منابع زیستی، از اشتغال و نیروی کار جوان گرفته تا ورزش نشاط اجتماعی هر آنچه را در دنیا فرصت محسوب میشود، به دلیل نبود رویکرد ایجابی خود و مدیریت بر مبنای محدودسازی و بستن فضا، مخدوش کردن اطلاعات و استفاده ابزاری، سیاسی و مقطعی از امکانات و موقعیتها در ایران یک تهدید بهحساب میآورد.
برخی مسئولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی را فاسد میدانند. آنان اساسا هر تکنولوژی را که امکان مدیریت، محدود کردن و کنترل آن منطبق با منافع تعریف شده ساختار حکومتی وجود نداشته باشد، فاسد و عامل اغتشاش معرفی میکنند. این در صورتی است که مردم دنیا اثر منفی تکنولوژی را در کنار مزیت آن پذیرفتهاند و با استفاده از راهکار آموزش و تبیین مسیرهای قانونی فرصتها را توسعه داده و تهدیدها را کنترل کردهاند.
نمایندگان مجلس ایران در حالی محتوای غیراخلاقی موجود در فضای مجازی را دلیل اصلی مخالفت خود با اینترنت و شبکههای اجتماعی میدانند که این موضوعات کمتر از ۱۰ درصد کل محتوای فضای مجازیاند. فناوری ارتباطات و اطلاعات همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، امروز برای کشورهای مختلف جهان ثروتی بیش از نفت، گاز و منابع طبیعی فراهم آورده است. اما در نظامهای فاسد و دیکتاتوری که مبنا بر پنهانکاری و سرکوب مردم است، فضای مجازی آزاد و گردش آزاد اطلاعات دشمنی بهحساب میآید که یا باید میدان را به نفع آن خالی کرد، یا منتظر بود تا با فشار اجتماعی در نتیجه گسترش آگاهی عمومی استبداد و سانسور از صحنه کنار گذاشته شوند. اتفاقی که به نظر میآید دلیل اصلی نگرانیهای حکومتی از فضای مجازی و گروههای اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران است.