عبدالقدیر خان، پدر بمب هستهای پاکستان یکشنبه صبح در اثر بیماری کووید-۱۹ در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
شیخ رشید، وزیر کشور پاکستان در گفتگو با ژئو نیوز، ضمن تأیید خبر درگذشت عبدالقدیر خان اعلام کرد که دولت پاکستان بهمنظور تقدیر از او مراسم خاکسپاری رسمی برگزار میکند.
او به دلیل اینکه پاکستان را در مسیر دستیابی به بمب اتمی هدایت کرد، در کشور خود بسیار محبوب است. پاکستان با کمک او به نخستین کشور اسلامی تبدیل شد که توانسته به بمب هستهای دست یابد.
عمران خان، نخستوزیر پاکستان با تجلیل از عبدالقدیر خان درگذشت او را تسلیت گفت و وی را برای مردم پاکستان «یک نماد ملی» خواند.
او در این باره در حساب توییتر خود نوشت: «از درگذشت دکتر عبدالقدیر خان بسیار ناراحت شدم. او به دلیل مشارکت مهم خود در تبدیل ما به یک کشور دارای سلاح هستهای، مورد علاقه ملت بود. این کار برای ما در برابر یک همسایه تهاجمی بسیار بزرگتر هستهای، امنیت ایجاد کرده است. او برای مردم پاکستان یک نماد ملی بود.»
Deeply saddened by the passing of Dr A Q Khan. He was loved by our nation bec of his critical contribution in making us a nuclear weapon state. This has provided us security against an aggressive much larger nuclear neighbour. For the people of Pakistan he was a national icon.
— Imran Khan (@ImranKhanPTI) October 10, 2021
عارف علوی، رئیس جمهوری پاکستان نیز با اشاره به سابقه آشنایی خود با عبدالقدیر خان، از او بابت ایجاد بازدارندگی هستهای تشکر کرد.
انا للّٰہ وانا الیہ راجعون
— Dr. Arif Alvi (@ArifAlvi) October 10, 2021
Deeply saddened to learn about the passing of Dr. Abdul Qadeer Khan. Had known him personally since 1982.
He helped us develop nation-saving nuclear deterrence, and a grateful nation will never forget his services in this regard. May Allah bless him.
جمهوری اسلامی پاکستان در ماه مه ۱۹۹۸ نخستین آزمایش بمب هستهای خود را انجام داد. پس از این آزمایش، پاکستان به هفتمین کشور جهان و نخستین کشور اسلامی تبدیل شد که توانسته به بمب اتم دسترسی یابد.
عبدالقدیر خان، متولد ۱ آوریل ۱۹۳۶، در بوپال هند است. او از جمله افرادی بود که در سال ۱۹۴۷ به همراه خانوادههای خود به پاکستان مهاجرت کردند. خان بهعنوان «پدر بمب هستهای اسلامی» یا بنیانگذار فناوری غنیسازی گریز از مرکز برای برنامه هستهای پاکستان بهعنوان اولین بمب اتمی جهان اسلام شناخته میشود.
وی در سال ۱۹۶۷ مدرک مهندسی خود را از دانشگاهی در هلند اخذ کرد و بعداً موفق به اخذ درجه دکتری در مهندسی متالوژی از بلژیک شد. دکتر خان اولین پاکستانی بود که سه مدال تقدیر از رئیسجمهورهای پاکستان دریافت کرد. وی دو بار هم نشان اعظم و یک بار جایزه هلال ایمتاز (هلال برتری) را دریافت کرده است.
در ژانویه ۲۰۰۴ او نقش خود در انتقال و تکثیر فناوری سلاحهای هستهای به کشورهای دیگر را پذیرفت و به آن اعتراف کرد. پس از این ماجرا به حبس خانگی محکوم شد. اگرچه پس از حمایت ژنرال پرویز مشرف (رئیس جمهوری پیشین پاکستان) از وی، دادگاهی دیگر بعدا این حکم وی را لغو کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
عبدالقدیر خان متهم است که فناوری هستهای را به کشورهای ایران، کره شمالی، لیبی و برخی دیگر از کشورها منتقل کرده است. اگرچه هنوز اطلاعات دقیقی وجود ندارد که چه میزان از دانش ساخت سلاح به این کشورها منتقل شده است.
روزنامه آیریش تایمز به نقل از مقامات هندی در فوریه ۲۰۰۴ نوشت: دکتر عبدالقادر خان، دانشمند برجسته هستهای پاکستان، قطعات سانتریفیوژ هستهای را در میانه دهه ۱۹۹۰ به مبلغ ۳ میلیون دلار بهصورت نقدی به ایران فروخت. این موضوع بعدها توسط مقامات آمریکایی نیز تأیید شد.
همچنین، ایالات متحده اعلام کرد شواهدی در دست دارد که پروژه سلاح هستهای کره شمالی نیز با کمک عبدالقدیر خان ایجاد شده است.
در واقع اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که ایران بدون کمک این دانشمند پاکستانی نمیتوانست به فناوری غنیسازی اورانیوم دست یابد.
اکبر هاشمی رفسنجانی، در مصاحبهای با سایت امید هستهای گفت: «من دو بار به پاکستان رفته بودم. به هر حال من ندیدم. آیت الله خامنه ای هم ایشان را ندید. ولی هر دو ما در دوران جنگ پیگیری میکردیم که باید کارهایمان را شروع کنیم. گویا خود آقای عبدالقدیرخان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب هستهای داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهای پاکستان را هم او ساخت. هر چند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند، در حدّی که مثلاً دست دوم نسل اول سانتریفیوژهایی را که غنیسازی میکنند، با نقشه مقداری به ما دادند. نقشهای که بعداً خودمان بتوانیم بسازیم. کمکم شروع کردیم و بوشهر را ادامه دادیم. یعنی کارهایی را که امکان داشت، انجام دادیم. چون آنجا نیروگاه بود. در یک قسمت کارهای نیروگاه را میکردیم و یک قسمت هم کار قطعهسازی مربوط به غنیسازی بود ... از همان چیزهایی که از پاکستان گرفته بودیم، کنار هم چیدند که ما هم برای بازدید رفتیم. کارگاهی هم در کنار سالن برای قطعهسازی درست کردیم که خودمان بسازیم. قطعات، مواد و فلزات خاصی را که لازم بود، تأمین کردیم و کار در دو جهت شروع شد.»