این شروعی بود که میتوانست برای هری کین ساخته شده باشد. صد و نود و هشتمین دربی شمال لندن دقایق پایانی را سپری میکرد که در اوج به هم ریختگی جیووانی لو سلسو، توپ را از جناح راست تاتنهام به دست آورد و به صورت اریب به سمت محوطه جریمه پیش میرفت. با پخش بودن بازیکنان آرسنال، این موقعیت عالی پیش آمد که توپ را به سر راه کین برگرداند تا او یکی از گلهای مشهورش را بزند.
ولی کین به سرعت ندوید. در واقع، او اصلا ندوید. هنگامی که لو سلسو توپ را به دست آورد، کین در جناح راست به او نزدیک بود، اما به جای اینکه به منطقه هجوم ببرد و منتظر پاس لو سلسو باشد، تلوخوران، نفس نفس زنان و با پاهایی سنگین، پیش میرفت و به نظر میرسید فعالیتهای ۸۰ دقیقه گذشته او را کاملاً خسته کرده است.
و تماشای کین در نیم ساعت آخر بازی یکشنبه مثل این بود که نمایشی عجیب و نامربوط را تماشا کنیم. دیدن فروکاستن یکی از پویاترین بازیکنان لیگ برتر به یک آدم خسته و مهجور: کسی که قادر نیست انرژیاش را برای گرفتن توپ جمع کند، توپ را به دست آورد، یا حتی وقتی توپ را گرفت خیلی با آن کار کند. در جایی او ۱۵ دقیقه بدون اینکه پایش به توپ بخورد در زمین بود. اواخر بازی، ضربهای به توپ زد و گرانیت ژاکا را پشت سر گذاشت، ولی دریافت که نه سرعت و نه تمایل به تعقیب توپ دارد، و به راحتی روی زمین چمن ولو شد و خطا را پذیرفت.
چند دقیقه بعد، زمانی که برای آسیب دیدگی بازی متوقف شده بود، لحظهای پیش آمد که تضمین میکرد چهرهی او فردا صبح پشت جلد تمام مجلات خواهد بود. با حمله تاتنهام، او توپ را به درون منطقه برد و به نظر رسید میخواهد بر سوکراتس غلبه کند، اما در عوض بدن او بین مدافع و توپ قرار گرفت، ناگهان توقف کرد و به سوکراتس اجازه داد تا بر پشتش سوار شود.
این به خودی خود یک شیرجه الکی نبود. بین سوکراتس و کین قطعاً برخورد پیش آمده بود، اما این برخوردی بود که کین خودش موجب شد، نوعی تست ترمز فوتبال، یک ترفند ناجوانمردانه که بی شک در گذشته از این طریق خطاهای بیشماری را برنده شده بود. و این خیلی پیش آمد که به خاطر خستگی کاری میکرد که با او برخورد کنند و ناتوان از انجام کار دیگری با رضایت روی چمن ولو میشد.
شاید این مسئله واقعاً جالب باشد: بسیار جالبتر از اینکه مدام در مورد شیرجه رفتن او بگوییم، این بود که کین بعد از بازی، در حالی که هنوز نفسش جا نیامده بود، به اسکای اسپورت توضیح داد: «داور احتمالاً فکر میکند که من به عمد این کار را میکنم، اما همه تلاش من این است که توپ را محافظت کنم.» کلمه کاربردی در جمله او «همه» است: در دقیقه ۹۳ مقابل آرسنال، با نتیجه ۲-۲ و کین تن به تن در تقابل با یک مدافع، «همه» تلاشش برای محافظت از توپ بود. و از آنجایی که هواداران تاتنهام همچنان حیران شروع بی حس و حال تیمشان در فصل۲۰- ۲۰۱۹ بودند، نگرانی از عدم فعال بودن کین ممکن است نکته کلیدی باشد.
در یک سطح، کین هنوز سازنده است. پنالتی که او در نیمه اول گل کرد، سومین گل او در چهار بازی بود که وقتی در نظر بگیرید که دو تا از آن بازیها با شش رقیب برترشان فاصله داشتهاند، بازگشتی بسیار منصفانه است. قدرت شوت او، گلهای مورد انتظار و پاسهای کلیدی نسبت به فصلهای گذشته اندکی افت کرده، اما باز هم با توجه به استاندارد رقبای تاتنهام، چیز چندان قابل توجهی نیست. اما یک عملکردی وجود دارد که ماهرانه او را لو میدهد و به ما میگوید که کین این فصل با آن کین که در فصلهای گذشته دیده بودیم تفاوت دارد و این هیچ ارتباطی با گلزنی او ندارد.
ماریسیو پوچتینو در طی چند سال نخست مربی گریاش در تاتنهام، این تیم را به یکی از تیمهای مطرح اروپا تبدیل کرد. کین همچنان که گلزن اصلی تیم محسوب میشد، رهبری فشار در خط حمله را برعهده داشت و با تند و تیزی دل آلی، انرژی کریسچین اریکسن، سرعت هونگ مین ـ سون و ضربههای مرگبار اریک لاملا پشتیبانی میشد. آمار تکل کین این موضوع را منعکس میکند: ۱.۶ تلاش تکل زدن در هر ۹۰ دقیقه در۱۴ـ ۲۰۱۳ و ۱۵ـ ۲۰۱۴، ۱.۸ در فصل بعدی، قبل از اینکه در سه فصل گذشته روی عدد یک ثابت شود.
این فصل بر عکس خط حمله تاتنهام بیجان بوده است. منچسترسیتی، نیوکاسل و حالا آرسنال تا حد زیادی توانستهاند خارج از خط دفاع توپ را به بازی بگیرند، اما تاتنهام فقط وسط زمین بازی میکند، یا اینکه نقطهای را در نزدیکی خط اوت پیدا میکند؛ جایی که یک مدافع تنها میتواند به سرعت گیر بیفتد. نقش کین در به دست گرفتن دوباره توپ، از نقش محوری به نقشی ناچیز رسیده است: فقط یک تلاش برای تکل زدن در چهار بازی، که در نیمه اول بازی افتتاحیه مقابل استون ویلا رخ داد.
این امر به سادگی با قدرت حریف یا شیوههای بازی قابل توضیح نیست: دو بازی از چهار بازی توپ بیشتر دست تاتنهام بوده است. علاوه بر این، قانون جدید گل زدن به لحاظ تئوری باید به حمله کنندگان شانس بیشتری برای پیروزی بدهد. این یک مورد از بازی ضعیف نیست: این آمار شامل همه تلاشها برای تکل است، نه فقط مواردی که تکل موفق شده است. این مورد درباره تلاش کین و ناکامیاش در به دست آوردن توپ نیست. کین حتی تلاش نمیکند، و با توجه به آنچه ما از روشهای پوچتینو میدانیم، احتمالاً باید فرض کنیم که این محصول یک برنامه تاکتیکی روشن است، نه تنبلی یا نافرمانی.
آنچه که شاهدش هستیم نشان میدهد که عدم تمایل یا عدم توانایی تاتنهام در فشار برای کارآیی، خط دفاعی را که زمانی مثال زدنی بود، در معرض خطر قرار میدهد. پرسش این است که چرا این چنین است. در طول سال گذشته که به فینال لیگ قهرمانان اروپا راه یافت، پوچتینو با موفقیت ساختار تاتنهام را به یک تیم ضدحمله تغییر داد و از سرعت سان و لوکاس مورا در این انتقال استفاده کرد تا به مصاف حریفان برود. به یاد دارید که کین در مراحل بعدی مسابقات مصدوم شد و وقتی که برای دیدار فینال مقابل لیورپول برگشت، آشکارا به نظر میرسید آماده نیست.
پس آیا پوچتینو به سادگی تصمیم گرفته است تا در مسابقات بزرگ روی زین سبکتر بنشیند، تیم ها را به جلو دعوت کند به این امید که در ضدحمله آنها را شکست دهد؟ گل اول تاتنهام مطمئناً این موضوع را مطرح میکند: همانطور که هوگو لوریس سعی کرده نزدیک به دروازه حریف بایستد، کین عقب ایستاده تا با ضربه سر توپ را بدزدد و به سان، لاملا و اریکسن کمک کند تا توپ را به دست آنها برساند. هنگامی که اریکسن توپ را میدزدد و به سوی زمین حریف حمله میکند، کین هنوز ۴۰ یاردی عقب است، حتی تلاش نکرده است تا به حملهی هم تیمیهایش بپیوندد.
این یک سناریوی ممکن است. اما یک سناریوی دیگر هم وجود دارد، که عدم درخشش کین شدیدا به آن مربوط میشود. آیا میتوان گفت که تاتنهام در حال حاضر قادر به انجام یک بازی پرانرژی تهاجمی نیست، زیرا کین از لحاظ جسمی در وضعیت خوبی نیست؟ همانطور که هر مربی تقریبا حسابی به شما خواهد گفت، یک مهاجم به اندازه ضعیفترین بازیکن، قوی است، و با کین که بخش عمدهای از نیمه دوم را در زمین دوید، شاید پوچتینو تصمیم گرفته است که در حال حاضر بهتر است تاتنهام از او به عنوان بازیکن معمولیتر استفاده کند. وقتی که کین به آمادگی کامل برگردد، بازی را دوباره تهاجمی میکند.
چه موقع، یا شاید پرسش واقعی این باشد که آیا این وضعیت موقتی است یا دائمی؟ کین تنها ۲۶ سال سن دارد، اما او در حال حاضر تقریبا ۴۰۰ بازی در سطح حرفهای انجام داده است، که بیشتر آنها را با قدرت کامل و آمادگی بالای فیزیکی تحت مربیگری پوچتینو برای تاتنهام هاتسپر و گرت ساوت گیت برای انگلستان بازی کرده است. همانطور که تائید شده، او در طی دو سال و نیم پنج بار از ناحیه مچ پا مصدوم شده است، اثرات طولانی مدت آن هنوز مشخص نیست.
به محض اینکه سوت پایان بازی، چهار بازی در فصل جدید بعد از یک تابستان نسبتاً بی وقفه، در استادیوم امارات به صدا درآمد، کین روی چمن افتاد و دیگر به سختی قادر به ایستادن بود. و جای تعجب نیست که چگونه او ممکن است به عنوان بازیکن در طی چند فصل بعدی تکامل یابد و رشد کند، چگونه تاتنهام ممکن است با او تحول یابد و ببالد. بدیهی است که کین به قدر کافی با استعداد، کوشا و باهوش است و هر نقشی را که برای خودش انتخاب کند می تواند موفق شود؛ چه همانند شرینگهام شماره ۱۰ باهوش و اهل کار تیمی، یا همانند رونالدوی شماره ۹ ماشین تک نفره ساده. و البته کاملاً ممکن است که این فقط تارعنکبوتهای اوایل فصل باشد، یک تمرین ملایم اواخر تابستان قبل از رسیدن به سختی زمستان.
اما اگر اینطور نباشد، ممکن است پوچتینو در بعضی مواقع تصمیمی اتخاذ کند: آیا اهداف کین و پیوندش با بازی ارزش قربانی کردن بازی تهاجمی که او طرفدارش است را دارد، زیرا اگر این یک اشتباه نیست، و کین واقعاً در حال تبدیل شدن به بازیکن دیگری است، همان کسی که برای اولین بار ظهور کرد، پس تاتنهام معمایی برای حل کردن دارد: چه اتفاقی میافتد که بهترین بازیکن شما با بهترین سیستم شما جور نیست؟
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent