روایت پنج بار رفتن تا پای چوبه دار و بازگشت از آنجا، داستان کسی است که هشت سال قبل و در حالی که تنها ۱۷ سال داشت و زیر سن قانونی بود به جرم قتل دوستش، غزاله به قصاص محکوم شد.
آرمان عبدالعالی تا به حال پنج بار اتاق انفرادی قبل از اعدام را تجربه کرده است. پنج بار وصیت کرده، طلب بخشش کرده، با خانوادهاش خداحافظی و خود را برای مرگ آماده کرده است. اما هر بار حکم برای او اجرا نشده است.
او روز ۱۲ آبان در گفتگو با خبرنگار همشهری میگوید: «حالا که با شما صحبت میکنم (عصر سهشنبه) نمیدانم چه سرنوشتی برایم رقم خواهد خورد و ممکن است تا چند ساعت دیگر من را برای اجرای حکم دوباره به قرنطینه ببرند و صبح چهارشنبه قصاص شوم. شاید شما آخرین نفری باشید که با من صحبت میکند. ممکن است پیش از اجرای حکم، این آخرین فرصت من برای حرفزدن باشد.»
او در باره شرایط قبل از قصاص میگوید: «معمولاً یک یا دو روز قبل از زمان اجرای حکم، زندانی را به یک اتاق منتقل میکنند. ارتباطت با همهجا قطع میشود. فکر میکنی که تا یک یا دو روز دیگر یا حتی چند ساعت دیگر زنده نیستی. همین امروز (عصر روز سهشنبه) نمیدانم که دوباره قرار است به قرنطینه منتقل شوم و صبح فردا حکم اجرا شود یا نه. تا حالا پنج مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه رفتهام. یکبار هم دو سال قبل. حتی من را پای چوبه دار بردند و در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان توانستند از پدر و مادر غزاله مهلت بگیرند. هر باری که به قرنطینه رفتهام فکر کردم که دیگر برنمیگردم.»
ماجرای آرمان عبدالعالی به دلیل آنکه مشمول موضوع قصاص قتل است، در میان افکار عمومی وجهه دیگری دارد. با این حال در میان برخی از طبقات جامعه قصاص کسی که جرمی را زیر ١٨ سال انجام داده مورد پذیرش نیست.
اگرچه مجازات مرگ در بسیاری از کشورهای جهان لغو شده است، اما در ایران همچنان یکی از احکام رایجی است که قاضی برای مجازات صادر میکند. همچنین، بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران که فروردین امسال منتشر شد، در سال ۲۰۲۰، ایران «تنها کشوری بود که اعدام کودکمجرمان را ادامه داده است.»
گفته میشود فشار روانی ناشی از مرگ قریبالوقوع باعث میشود که بسیار از محکومین اعدام حتی قبل از اجرای حکم بر اثر حملات قلبی و مغزی جان خود را از دست بدهند. از طرف دیگر، خانواده این افراد نیز با فشاری مضاعف دست به گریبان هستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این در حالی است که در حکومت جمهوری اسلامی ایران سالهاست که از همین روش برای اعتراف گیری و شکنجه برخی از فعالان سیاسی استفاده میشود. از دهه ٦٠ تا امروز استفاده از «اعدام صوری» یکی از روشهایی است که بازجوها و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به آن متوسل میشوند. اقدامی که تمامی سازمانها و نهادهای حقوق بشری آن را محکوم میکنند و عملی غیرانسانی میدانند.
دراویش، فعالان بلوچ، بازداشتیهای آبان ٩٨، چپهای دهه ٦٠ و...همگی روایتهای بسیاری از این روش غیرانسانی برای اعتراف گیری نقل کردهاند.
خاطرات بسیاری از این افراد شبیه هم است. آنها را به زندان انفرادی میبرند تا ارتباطشان را با بیرون قطع کنند. سپس اخبار را به صورتی که دوست دارند به فرد منتقل میکنند تا به اوج ناامیدی برسد. پس از مدتی یک روز صبح زود، با سروصدای فراوان وارد سلول او میشوند و اعلام میکنند که حکم اعدام وی صادر شده است و باید اجرا شود. زندانی را به سمت محل اعدام میبرند و کلیه مراسم پیش از اعدام را اجرا میکنند. از او میخواهند تا پیش از مرگ اگر چیزی هست بیان کند، شاید پای چوبه دار بتوان برایش تخفیف گرفت. زندانی هم که خود را نزدیک به مرگ میبیند، هر آنچه که بازجوها میخواهند میگوید تا شاید راهی برایش باز شود. در نهایت او را به سلول انفرادی بازمیگردانند.
در مواردی حتی زندانی را بالای چهارپایه برده و طناب را نیز به گردن او می اندازند. در حالی که فرد خود را آماده مرگ می کند، چهارپایه را از زیر پایش می کشند، اما چون طناب به جایی وصل نیست، فرد روی زمین می افتد.
این یکی از روشهایی است که در زندانهای جمهوری اسلامی از آن برای اخذ اعترافات اجباری استفاده میشود.
تا مدتها فرد را در انفرادی و دور از بقیه زندانیها نگه میدارند تا به دیگران القا کنند که او اعدام شده است. با این کار تلاش میکنند تا آنها قانع شوند که اعتراف کنند. اگر نتیجه نداد، زندانی «رها شده از اعدام» را به بند میفرستند تا بگویند همکاری با نیروهای امنیتی میتواند زندگی شما را تضمین کند. در واقع این کار تلاش برای «ایجاد انگیزه برای اعتراف اجباری است.»
عکس میذاشتن جلوشون که فلانی مرده، با دست خونی میرفتند جلوش که این خون فلان رفیقته، الان زدیمش، بعد شروع کردن محمد را زدن.
— Faeze Abdipour (@faezehabdipour) November 30, 2018
دوماه تمام در بازداشتگاه اطلاعات سپاه که نفهمیدیم کجا بود، در شاپور، 240 اوین و دو الف شکنجه های روانی و جسمی شد./ شدند.
ما بیخبر حتی نمیدانستیم کجا هستند../
حال این روزها ماجرای آرمان عبدالعالی که در دوران نوجوانی خطایی مرتکب شد، باعث شده تا موضوع «رفتن تا پای چوبه دار و بازگشت به زندگی» بیش از همیشه مورد توجه قرار گیرد.
که دلم دود رفت. حالا ۵ماهه باخودم میگم اینا که روح و روانم رو اون روز وسط بیابون کشتن؛ ای کاش به سرم شلیک میکردن که جسمم هم میمیرد.»
— Taha Salesi (@tahasalesi) June 6, 2021
این رشته، روایت فقط یکی از هزاران زندانی #آبان_٩٨ بود. جسم آنها زنده ماند اما روحشان برای همیشه مرد. /۵@1500tasvir
افشای این روش با انتشار پرونده آرمان عبدالعالی مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. اما باید در نظر داشت که در نگاه مجریان، این روش که در زمره شکنجه سفید قرار میگیرد و فرد را تا مرز جنون و فروپاشی روانی میبرد، کاری درست و در راستای تحقق منویات ایدئولوژیک ساختار سیاسی است. در واقع در جمهوری اسلامی ایران حذف مخالف به هر قیمتی مجاز است و از این رو برای اجرای آن از هر نوع ابزاری نیز بهره میبرد.