با به تصویب رسیدن تصمیم کمیته اعتبارنامههای سازمان ملل توسط مجمع عمومی این سازمان و تایید دوام کار نماینده دولت پیشین افغانستان، تلاشهای پاکستان برای خالی ماندن این کرسی و تلاش طالبان برای تصاحب آن، به ناکامی انجامید.
محمود صیقل، نماینده پیشین افغانستان در سازمان ملل و معاون پیشین وزارت خارجه افغانستان، در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت، تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل، ناکامی تلاشهای پاکستان و طالبان در غصب کرسی افغانستان و یا خالی ماندن آنرا نشان میدهد. به باور صیقل، با این اقدام سازمان ملل، فشار بالای طالبان در آماده شدن برای تشکل یک حکومت واقعا فراگیر و تن دادن به آزادیهای سیاسی و مدنی بیشتر خواهد شد.
محمود صیقل از سال ۱۹۹۳ که کارش را به عنوان کاردار سفارت افغانستان در توکیو آغاز کرد، تا آوریل ۲۰۱۹ چندین بار در دستگاه دیپلماسی و سیاست در افغانستان کار کرده و دو بار در مخالفت با فساد، سیاست قومی و ضعف اداره از حکومت استعفا داده است. محمود صیقل که اکنون اوضاع افغانستان را نزدیک دنبال میکند، میگوید طالبان در سطوح مختلف با دیپلماسی و روشهای کار در عرصه سیاسی نا آشنا استند و با وجودی که تلاش دارند کرسی افغانستان در سازمان ملل را تصاحب کنند، اما نمیدانند که برای این کار از چه طریقی اقدام کنند.
طالبان فقط به اسلحه و زور اعتقاد دارند
به باور محمود صیقل، حضور در مجامع بینالمللی و دستیابی به مشروعیت در سطح جهان، ابتدا نیازمند مشروعیت داخلی است؛ چیزی که طالبان از آن محروماند و « امارت اسلامی» نیز هیچ مبنای به جز زور و اسلحه ندارد.
طالبان در بیشتر از سه ماه گذشته، تلاشهای فراوانی به خرج دادند تا به مشروعیت سیاسی در سطح جهان دست یابند. پاکستان، چین، قطر و روسیه، از جمله کشورهاییاند که برای برقراری تماس میان طالبان و کشورهای جهان، زمینهسازی کردند، اما تا کنون از میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، هیچ کشوری رژیم این گروه را در کابل به رسمیت نشناخته است. محمود صیقل معتقد است که طالبان به دلیل گرایشی به شدت مذهبی و افراطی که در تضاد با آموزههای اسلام قرار دارد، هیچ اعتقادی به ارزشهای مانند حقوق بشر، آزادیهای فردی، حقوق زنان و بقیه مسایلی که برای جهان مهماند ندارند و صرفا متکی بر دروس مذهبی فراگرفته شده در مدارس پاکستان و شعار « آمریکا را شکست دادیم» هستند.
به باور صیقل، طالبان فقط به اسلحه و زور اعتقاد دارند و به همین دلیل، تا کنون به هیچ یک از خواستهای جهان، برای تشکیل دولت فراگیر، احترام به حقوق زنان، رعایت حقوق بشر و به دست آوردن مشروعیت داخلی پاسخ مثبت نداده اند. این دیپلمات کارکشته معتقد است، تن دادن به خواستهای اساسی جهان و تغییر در عملکرد، برای طالبان گران تمام میشود، چون اکثر نیروهای این گروه که در بیست سال گذشته با انگیزه برقراری شریعت طالبانی جنگیدند، اکنون اگر ببینند در افغانستان زنان حق کار، حق آموزش و حق حضور در جامعه را دارند، از آنچه انجام دادهاند نا امید و سرخورده میشوند و در نتیجه از بدنه طالبان جدا خواهند شد.
طالبان مقامات دولت پیشین افغانستان را به عنوان « مزدوران بیگانه» میبینند که با نیروهای خارجی همکاری کردهاند و دست به فساد گسترده زدهاند. به باور محمود صیقل، جنگجویان طالبان با همین انگیزه در بیست سال گذشته، جنگیدند و اکنون اگر فردی غیر از اعضای طالبان در یک مسند گماشته شود، جنگجویان این گروه که برای غصب قدرت در افغانستان جنگیدهاند از نتیجه کارشان نا امید میشوند و در نتیجه این گروه هزینه گزافی برای این کار خواهد پرداخت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، محمود صیقل معتقد است، با وجود این که جهاد و جنگ با آمریکا، کارت بازی طالبان در بیست سال گذشته بود، اما این گروه خود باعث ورود آمریکا در افغانستان و عامل دوام حضور نیروهای خارجی در آن کشور بود. به باور صیقل، در دهه نود میلادی و در جریان دولت نخست طالبان که نیروهای مقاومت ملی در برابر این گروه میجنگیدند، هرگز از هیچ کشوری به شمول آمریکا درخواست صورت نگرفت تا به افغانستان نیرو بفرستد. آقای صیقل که در دوران مقاومت علیه طالبان و القاعده، از نزدیک با احمد شاه مسعود، فرمانده نامدار ضد طالبان و قهرمان ملی افغانستان در تماس بود میگوید: «طالبان خودشان زمینه ورود آمریکا و ناتو را به افغانستان فراهم کردند. این گروه زمینه حمله مرگبار یازدهم سپتامبر را فراهم ساخت و در پی آن احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان را هدف قرار داد. با وجود این رویدادها، هیچ کسی از داخل افغانستان از آمریکا تقاضا نکرد که به افغانستان نیرو بفرستد. اصرار طالبان بر حمایت از القاعده و دوام جنایاتی که دنیا از آن احساس خطر کرد، باعث گردید تا نیروهای ناتو به رهبری آمریکا وارد افغانستان شوند.»
صیقل میافزاید، ۱۰ سال پس از حضور نیروهای خارجی در افغانستان، قرار شد نیروهای خارجی به کشورهای شان برگردند و نقشه راه خروج نیز در جلسه لیسبون در پرتغال در سال ۲۰۱۱ نهایی شد و تا سال ۲۰۱۴ میلادی بیش از ۱۳۰ هزار نیروی خارجی افغانستان را ترک کردند، اما گسترش جنگ از سوی طالبان و نفوذ روز افزون گروههای تروریستی با حمایت طالبان در افغانستان، باعث دوام حضور آمریکا و ناتو در افغانستان شد.
اجماع حامیان طالبان در منطقه از هم پاشیده است
موافقتنامه دوحه که پس از ماهها مذاکره میان طالبان و هیئت آمریکایی، در فوریه ۲۰۲۰ امضا شد، شامل امتیازهای فوقالعاده به طالبان، جنگ میان این گروه و نیروهای خارجی در افغانستان را پایان داد. پس از امضای آن توافقنامه، طالبان هیچ حملهای را به نیروهای خارجی انجام ندادند و بر عکس تمام توانایی و نیروی این گروه وقف حمله به نیروهای دولت پیشین افغانستان و ایجاد وحشت در شهرها شد. در نتیجه این توافقنامه بیش از ۵۵۰۰ زندانی طالبان به شمول فرماندهان ارشد و قاچاقبران بینالمللی مواد مخدر از زندانهای افغانستان آزاد شدند و میدان جنگ در برابر دولت پیشین افغانستان که متحدان بینالمللی پشتشان را خالی کرده بودند، گرم شد.
محمود صیقل، امضای توافقنامه دوحه را تلاش زلمی خلیلزاد نماینده پیشین وزارت خارجه آمریکا در امور صلح افغانستان، برای فروپاشی دولت پیشین افغانستان میداند و میگوید: «خلیلزاد با زمینهسازی به طالبان و امضای توافقنامه دوحه با این گروه، سقوط دولت پیشین افغانستان را سرعت بخشید.»
آقای صیقل، نقش کشورهای منطقه از جمله چین، روسیه، ایران و پاکستان را در زمینگیر کردن آمریکا و ناتو در افغانستان و حمایت از بازگشت طالبان به قدرت، برجسته و علنی میداند. در ماه اوت و جریان هرج و مرجی که منجر به فروپاشی دولت پیشین افغانستان شد، هیچ یک از این کشورها، ظاهرا به دلیل تماس نزدیکی که با طالبان داشتند، سفارتهای شان را در کابل نبستند و از جمله نخستین کشورهایی بودند که با مقامات طالبان در کابل، تماسهای علنی برقرار کردند. محمود صیقل میگوید، نقش این چهار کشور در بازگشت طالبان به قدرت برجسته است، اما نقطهی مشترک میان این کشورها که حضور آمریکا در افغانستان بود دیگر وجود ندارد و به همین دلیل، دیگر آن علاقهمندی سابق را به افغانستان و طالبان ندارند. از سوی دیگر، آقای صیقل معتقد است، پاکستان معادلهای را که برای بازگشت طالبان به قدرت تنظیم کرده بود، به درستی به کشورهای منطقه عرضه نتوانسته و هیچ کشوری به شمول کشورهای همسو با طالبان، به این گروه اعتماد ندارند و نمیخواهند برای به رسمیت شناختن این گروه خطر کنند.
به باور محمود صیقل، با وجودی که اکنون سه گفتمان و محور در منطقه وجود دارند که تمرکز شان روی افغانستان است، اما در هیچ یک از محورها، اجتماع منطقوی دیده نمیشود. فارمت مسکو، گفتمان امنیتی منطقوی، و نشست وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان، سه محور مهم منطقوی با موضوع افغانتسان اند، اما هیچ اجماعی میان کشورهای منطقه و آنانی که در این نشستها حضور مییابند وجود ندارد.
در کنار اینکه خروج آمریکا و ناتو، به نقطهی مشترکی که این کشورها را در افغانستان وصل میکرد پایان داده است، عملکرد طالبان به عنوان یک گروه شبه نظامی نه به عنوان یک دولت، باعث شده است که کشورهای همسو با این گروه نیز از آن هراس کنند.
سیاست خارجی افغانستان در دست پاکستان است
محمود صیقل معتقد است، هر چند طالبان اصالت محلی و بومی دارند، اما این گروه بیشتر یک تشکیل شبه نظامی ساخته پاکستان است. به باور نماینده پیشین افغانستان در سازمان ملل، طالبان ابزاری در اختیار پاکستان است تا افغانستان را برای همیشه نا آرام و بی ثبات نگهدارد. به باور او، همین تسلط پاکستان بر طالبان باعث شده است تا سیاست خارجی افغانستان، در اختیار پاکستان باشد. صیقل میگوید:« سیاست خارجی افغانستان را پاکستان مدیریت میکند و به همین دلیل پاکستان تلاش کرد تا کرسی افغانستان در سازمان ملل خالی بماند، تا آن کشور در همه عرصهها، به نمایندگی از افغانستان حضور داشته باشد.»
محمود صیقل باور دارد که تلاش پاکستان استوار بر این اصل است که دروازه تماسِ جهان با افغانستان باشد. با این حال قرار است در ۱۹ دسامبر، پاکستان میزبان نشست وزرای خارجه ۵۷ کشور عضو سازمان همکاریهای اسلامی، با موضوع حمایت از افغانستان باشد. صیقل میگوید، پاکستان از چنین فرصتهایی به نفع خود استفاده میکند و تلاش مینماید تا به دنیا بفهماند که اگر میخواهید با افغانستان تماس بگیرید، باید از پاکستان عبور کنید.
طالبان از گرسنگی مردم، برای دستیابی به مشروعیت استفاده میکنند
محمود صیقل میگوید، مسلط شدن طالبان بر افغانستان، بحران عظیم بشری را به بار آورده است و بسیاری از سازمانها به شمول سازمان ملل، سازمان همکاریهای اسلامی و برخی از کشورهای جهان، تلاش میکنند از وقوع فاجعه بشری، سقوط نظام مالی و فروپاشی اقتصادی که هزینه زیادی برای جهان خواهد داشت جلوگیری کنند. به باور صیقل، این کشورها و سازمانها مجبور اند برای جلوگیری از یک فاجعه، با طالبان تعامل کنند، اما این تعامل، هیچگاه به معنی به رسمیت شناختن طالبان نیست و حتی اگر سفارتی در کابل باز میشود، معنیاش نزدیک شدن طالبان به دستیابی به مشروعیت سیاسی نزد کشورهای جهان نیست. صیقل میافزاید، بسیاری از کشورها علاقهمندند، اوضاع افغانستان را از نزدیک دنبال کنند و توزیع کمکهایی را که به مردم افغانستان ارایه میکنند، از نزدیک نظارت کنند.
با این حال صیقل باور دارد که ناکامی طالبان در دستیابی به مشروعیت از طریق زمینههایی که کشورهای همسو با آنان برایشان فراهم کردند باعث شد تا این گروه از فقر و گرسنگی مردم به عنوان ابزاری برای دستیابی به مشروعیت بینالمللی استفاده کنند. صیقل معتقد است، هرچه از دوام کار دولت انحصاری طالبان در کابل بیشتر بگذرد، بهدست آوردن مشروعیت در سطح بینالملل برای این گروه دشوارتر میشود و کشورها جرات نمیکنند این گروه را به همین شیوه که به دولتداری ادامه میدهند به رسمیت بشناسند.
به باور محمود صیقل، طالبان به دلیل ارتباط گسترده با سازمانهای تروریستی بینالمللی، بیباوری مطلق به حقوق بشر، حقوق زنان و پایبند نبودن به منشورهای پذیرفته سازمان ملل و پیمانهای جمعی، ناتوان از اداره یک کشورند و به زودی به همان انزوای دولت نخستشان به رهبری ملا عمر (۱۹۹۶-۲۰۰۱) دچار میشوند.