تازه از مراسم فاتحه احمد شاه مسعود، فرمانده مقتدر نیروهای مقاومت در مقابل طالبان، که توسط مسوولین استانداری خراسان در صحن حرم امام رضا برگزار شده بود، به خانه برگشته بودم. القاعده او را در روز نهم سپتامبر با یک حمله تروریستی به قتل رساند. خانواده ما نیز مانند هزاران تن دیگر از ترس خشونتورزی طالبان به خارج از افغانستان پناه برده بودند و ما که از استان هرات در نزدیکی استان خراسان ایران هستیم به مشهد پناه آورده بودیم. از فرط یاس و دلمردگی حوصله شنیدن خبرهای ساعت ۲ شبکه یک ایران را هم نداشتم. مرگ مسعود، امید به مقاومت در مقابل طالبان را از ما گرفته بود. با بیمیلی به سوی تلویزیون که صدایش خاموش بود مینگریستم و هواپیماها را میدیدم که به برجهای آسمان خراشی برخورد میکنند. لحظه اول فکر کردم، صحنهای از فیلمهای هالیوودی است. ولی زمانی که متوجه شدم ساعت خبر است، با عجله صدای تلویزیون را بالا بردم. مجری خبرها با آب و تاب از هجوم چند هواپیما به ساختمانهای «مرکز تجارت جهانی» نیویورک خبر میداد. در همین حال خبرنگار صدا و سیما در نیویورک از حمله یک هواپیمای دیگر به ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) خبر داد. لحظات آغاز حملات بود و هیچکس نمیدانست که چه کسی پشت این حوادث قرار دارد. اما شب، زمانی که کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا از احتمال دست داشتن القاعده در این حادثه خبر داد، کورسویی از امید در دلمان روشن شد؛ پایگاه القاعده در افغانستان بود و آمریکا که به شدت از انتقامگیری حرف میزد، برای شکست القاعده مجبور بود طالبان را تحت فشار قرار دهد که چنین هم شد. آمریکا از طالبان درخواست استرداد اسامه بن لادن رهبر القاعده را کرد و طالبان این درخواست را نپذیرفتند. آمریکا با همپیمانهایش زیر نام (عملیات بلند مدت آزادی) با کمک نیروهای مخالف طالبان که اکثریت آنها از مجاهدین بودند، به افغانستان لشکر کشید و طالبان مجبور به هزیمت به جایی شدند که از آنجا آمده بودند، یعنی پاکستان.
بیشتر بخوانید
حالا پس از گذشت ۱۸ سال از آن زمان، افغانستان شاهد فراز و فرودهای زیادی بوده است. دموکراسی اساس ساختار نظام افغانستان شد. چندین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در افغانستان صورت گرفته است. نهادهای مدنی سر برآوردند و برای مهار قدرت مطلقه دولت شروع به فعالیت کردند. رسانههای مستقل بیشماری در سراسر افغانستان شروع به فعالیت کردند تا رکن چهارم دموکراسی را با قدرت بیشتر مستقر سازند. حکومتداری خوب بستر اساسی دولت عنوان شد و بالاخره این که تلاش برای تساوی جنسیتی به عنوان بزرگترین تلاش جامعه و دولت به افکار عمومی تزریق شد. اما مهمتر از همه چیزی که در این ۱۸ سال اتفاق افتاد و هنوز هم وبال گردن مردم است، برگشت دوباره طالبان به صحنه جنگ و بی ثبات شدن افغانستان است.
طالبان که در روزهای اول سقوطشان جایی را برای رفتن نمی یافتند، به لطف ضعف حکومتداری و نبود ظرفیت، نه تنها توانست جایی برای پنهان شدن پیدا کنند، بلکه کم کم و به لطف کشورهای همسایه - به خصوص پاکستان، کشوری که خود را عضو ائتلاف مبارزه با تروریسم معرفی میکرد - دوباره به صحنههای جنگ افغانستان برگشتند. ناتوانی دولتهای قبلی در ایجاد ساختار اداری یکدست در افغانستان، رشد بی رویه فساد، و حاکمیت جنگسالاران، امیدهای مردم را دوباره به یاس تبدیل کرد. افغانستان نتوانست از سیل کمکهای جامعه جهانی برای محکم کردن زیربناهای اقتصادی به نحو احسن استفاده کند. این مساله فرصت کافی به طالبان و دیگر گروههای تروریستی داد تا بتوانند دوباره از میان مردم روستاها سرباز گیری کنند. مدارس دینی پاکستان، که به طور کامل در خدمت فعالیتهای تروریستی گروههای افراطی قرار دارد، هم به صورت مداوم نیروی تازهنفس به سنگرهای طالبان فرستادند. پایگاههای تحت حمایت «آی اس آی» [سازمان اطلاعات پاکستان] شروع به آموزش حملات انتحاری کردند و جنگ در افغانستان وارد ابعادی شد که ناتو مجبور به ورود بیش از 130000 سرباز به افغانستان شد. با این حال صد و سی هزار سرباز ناتو جمع نزدیک به ۲۵۰۰۰۰ سرباز افغان نتوانستند طالبان را در افغانستان مضمحل بسازند. کشورهای همسایه افغانستان که در سالیان اول، حضور ناتو را تضمینی برای جلوگیری از رخنه افراط گرایی به کشورهای خود میدانستند، کم کم به کمک تروریستها و گروههای افراطی شتافتند، تا به این طریق بتوانند آمریکا را در افغانستان زمینگیر سازند.
ناتو در سال 2014 تعداد نیروهای خود را از بیش از ۱۳۰۰۰۰ نفر به چیزی بیشتر از ۱۵۰۰۰ نفر کاهش داد. این مساله بار جنگ در افغانستان را بیشتر بر دوش نیروهای افغان گذاشت. طالبان و حامیان آنها خروج ناتو از افغانستان را معادل شکست و خروج شوروی در دهه هشتاد و شکست بریتانیا در قرن نوزدهم در این کشور عنوان کرده و برای به دست آوردن دوباره قدرت امیدوار شدند. دامنه جنگها در افغانستان به شهرهای امن رسید و طالبان توانستند بارها چند شهر افغانستان را برای چند روزی تصرف کنند. سطح امید به آینده در افغانستان به پایینترین سطح خود رسید و دموکراسی به عنوان نسخه به درد نخور برای افغانستان عنوان شد.
قدرت طالبان به حدی رسید که کشورهای همسایه با افتخار از میزبانی هیئتهای رسمی این گروه خبر میدادند. حتی آمریکا نمایندههای خود را وارد گفتگوهای نه ماهه برای رسیدن به توافقی که زمینه آتشبس و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را مساعد بسازد، شد. این گفتگوها به مرحله نهایی و امضای توافق رسید که توئیت های دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، هرچه این نمایندهها رشته بودند را دوباره به پنبه تبدیل کرد.
اکنون در 11 سپتامبر 2019، هیجده سال پس از سقوط آسمان خراشهای نیویورک، همه چشمها در سراسر جهان به توئیت های دونالد ترامپ دوخته شده است، تا مشخص سازد که مواضع آمریکا در قبال افغانستان چه خواهد بود.