این گردشگران درگیر طرز فکر امریکایی خود هستند و با گفتن مکرر عباراتی مانند «تغییر رژیم» و«ضدجنگ» نامیدن خود ثابت کردهاند نمیتوانند مشکلات موجود در سوریه را از زاویه دید سوریان ببینند.
چند روز پیش چشمان خود را از خواب به توییت سلفی از گردشگران غربی در مناطق تحت کنترل دولت سوریه باز کردم. به عنوان کسی که اکنون پنج سال است در تبعید زندگی میکند سعی میکنم از دیدن عکسهای خانه و کاشانه خود اجتناب کنم. کشوری که مرا در ۱۸ سالگی بیرون کرد به خاطر این که جرات کردم بپرسم چرا دولت ما سرکوب صلحآمیز مردم را به خاک و خون میکشد. میبایست میان ماندن و حبس و شکنجه یا مهاجرت تنها به یکی از کشورهای همسایه مانند لبنان یا ترکیه، یکی را انتخاب میکردم. من دومی را انتخاب کردم.
امروز ما شاهد دوران جدیدی از جنگ در سوریه هستیم: تلاش برای عادی کردن اقدامات رژیم سوریه و نادیده گرفتن جنایات جنگی که در سالهای گذشته مرتکب شده است. دولت معمولا بدبین سوریه اکنون به گروهی برگزیده از گردشگران اجازه داده از مناطق تحت کنترل آن بازدید کنند تا سابقه خودکامهگرایی خود را پاک کند.
به نظر میرسد این «گردشگران» تفاوت ظریف میان مشکلات سیاسی و بشردوستانه را در روسیه نمیدانند چرا که درگیر طرز فکر امریکایی خود هستند و با گفتن مکرر عباراتی مانند «تغییر رژیم» و «ضدجنگ» نامیدن خود ثابت کردهاند نمیتوانند مشکلات موجود در سوریه را از زاویه دید سوریان ببینند.
مشکلات سوریه در سال ۲۰۱۱ و با اعتراضات آن سال آغاز نشد، بلکه نقطه آغاز آن هنگامی بود که پدر بشار اسد، حافظ اسد در سال ۱۹۷۱ با کودتا قدرت را به دست گرفت. حافظ بر کشور برای ۳۰ سال حکم راند و این منصب را به پسرش به ارث داد که او نیز برای ۲۰ سال بیشتر بر کشور حکومت کند. اما توجیهگران اسد چرا از دموکراسی حرف میزنند؟
این عکسهایی که در توییتر در چرخش است مشکلساز است چون مشکلات و درگیری اصلی سوریان را نادیده میگیرد، از جمله پناهندگانی که بیم بازگشتن به خانه خود را دارند. آنها محلی که پناهندهها به آنجا بازخواهند گشت را نشان نمیدهند، یا این که آیا اصلا ایشان میتوانند برگردند یا خیر.
بسیاری از کسانی که به سوریه بازمیگردند بازداشت و بازجویی میشوند. طبق اظهارات کمیسر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، اکنون ۶.۷ میلیون پناهنده سوری در سراسر جهان وجود دارد و بیش از نیمی از آنها در ترکیه هستند. بسیاری از آنها به خاطر خدمت سربازی اجباری یا بازداشت میترسند که به سوریه تحت کنترل اسد یا مناطق بیثبات شمالی برگردانده شوند.
مردم ساکن ادلب اکنون زیر درختها مخفی میشوند تا از بمبهای رژیم اسد در امان بمانند و زیر حکومت ظالمانه هیات تحریر الشام [شبهنظامیان سلفی که کنترل منتطقه را در دست دارند] زجر میکشند. در عجبم اگر این گردشگران مناطق «متمدن غرب» کشور میتوانستند کمی کمتر به ژست گرفتن پرداخته و بیشتر از رژیم سوریه انتقاد کنند. آیا آنها میتوانند از این مناطق کوچک و بازسازیشده صرفنظر کرده و از زندان «صیدنایا» دیدار کنند که بسیاری از افراد، مانند یحیی شورباجی، کنشگری صلحجو که گفتهای معروف داشت: «من ترجیح میدهم به قتل برسم تا قاتل باشم.» در آن تا سرحد مرگ شکنجه شدند؟»
نادیده گرفتن جنایات رژیم در این روایت و تمرکز بر جذابیتهای گردشگری سوریه، اقدامی عامدانه در جهت پروپاگاندا و نه عملی از سر شفافیت است. و سوریانی که خود را نمایندگی کرده و این باره صحبت کنند کجا هستند؟
این تورهای گردشگری در داخل سوریه تحت کنترل اسد، خط بطلانی بر روایتهای متنوع سوریان است، هم افرادی که در داخل کشور ماندند و هم کسانی که مجبور به فرار شدند. این گردشگردان با به سایه راندن ما سوریانی که جان سالم به در بردیم، قتلعامهای سالهای پیش را صرفا توهم توطئه معرفی میکنند. وقتی ایشان تنها با گروه منتخبی از مردمی که قرار است نمایندگان طبقه کارگر و گروههای اقلیتی باشند حرف میزنند باعث میشود اسد را به عنوان حافظ و پاسدار ایشان جلوه دهند. ولی به عنوان کسی که خود از یکی از همان اقلیتها است به خوبی میدانم اسد چگونه به حمله داعش به استان من السویدا، کمک کرد و هزاران مرد دروزی را مجبور کرد به ارتش او بپیوندند.
مردمان سوری گروهی یکدست نیستند. ما در کشور خود حامیان اسد داریم، افرادی داریم که خواهان انقلاب هستند، و افرادی هم هستند که اصلا عین خیالشان نیست چه کسی قدرت را به دست داشته باشد و فقط میخواهند در آرامش زندگی کنند. حتی داخل جماعت انقلابی هم افرادی هستند که هنوز به مقاومت صلحآمیز معتقدند و افرادی که در طرف دیگر به دنبال حمل سلاح برای دفاع از خویش در برابر حملات ظالمانه رژیم هستند. ما حتی افرادی داریم که خواهان اسلامی شدن کشور هستند.
به ظرافت و دقت بیشتر نیاز است. من با توجیهگران اسد درباره اشتباهات ایالات متحده در سوریه مخالف نیستم، ولی همچنین معتقدم مردمانی که آرزوی داشتن کشوری منصفانه و دموکراتیک را دارند نیز در مبارزه خود علیه این رژیم هیولاوار تنها گذاشته شدهاند. من همچنین موافلقم که تحریمها فقط به مردمان عادی آسیب میزند ولی همچنین معتقدم دیکتاتوری مردم را بیشتر از آن آزار خواهد داد. از قضا من در آنجا متولد و بزرگ شدم و برخلاف خواست افراد بسیاری که نمیخواهند ما درباره تجربه زندگی خویش تحت اسد صحبت کنیم، آن را انجام دادم.
البته من دیگر نباید به خواهرزداهام پشت تلفن بگویم چرا نمیتوانم به خانه برگردم. باید موضوع را عوض کنم چرا که میدانم او در سوریه تحت کنترل اسد زندگی میکند. تحت رژیمی که از شکنجه کودکان نیز ابایی ندارد.
مهم نیست دولت سوریه چند تور گردشگری را برنامهریزی خواهد کرد تا وضعیت موجود را به غربیان گل و بلبل نشان دهد، آنها نمیتوانند واقعیت را تغییر دهند: سوریه در واقع کشوری زیبا و خیرهکننده است که من به شدت دلتنگاش هستم. اما همچنین کشوری است که توسط یک دیکتاتور اداره میشود، دیکتاتوری که با توسل به تمام ابزارهای لازم، قیام مردم خود را که فقط خواهان وضعیتی بهتر بودند در هم کوبید.
«سارا حونیدی» نویسنده سوری و عضو جنبش سیاسی زنان سوریه است. او به انگلیسی و عربی مینویسد. بعد از تبعید از سوریه در سال ۲۰۱۴ به خاطر مخالف با رژیم این کشور، او مشغول نوشتن کتابی درباره یک کنشگر مدنی مفقود به نام سمیرا الخلیل است.
© The Independent