ثروتمندانی چون جف بزوس، مالک شرکت آمازون یا بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت افراد مشهور شبکههای اجتماعی و سوژه جذاب رسانهها محسوب میشوند. درعینحال، آنها برای مردم نماد موفقیت در نظام سرمایهداریاند که نشان میدهند هرکسی با بهرهگیری از استعداد و زحمت کشیدن میتواند به ثروت و کامیابی برسد.
پیتر گودمن، خبرنگار اقتصادی روزنامه نیویورکتایمز، سالها درباره این میلیاردرها در نشستهای بینالمللی چون داووس در سوئیس گزارش تهیه کرده است. اصطلاح مردان داووس که گودمن در مورد میلیاردرهای جهان استفاده میکند، اصولا متعلق به ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز سیاسی آمریکایی است که برای توصیف قشر میلیاردری به کار میبرد که هرسال در مجمع جهانی در داووس سوئیس دورهم جمع میشوند. این ثروتمندان تعلق به دولت خاصی ندارند و ثروتشان در کشورهای مختلف پراکنده است.
گودمن در این کتاب موفقیتهای این میلیاردرها را ثمره یک نظام عادلانه اقتصادی نمیداند و معتقد است که آنها تنها با اتکا به زحمات و هوش خود به ثروتهای خیره کننده دست نیافتهاند. از نظر او، ثروتمندانی چون بزوس با استفاده از خلاءهای نظام سیاسی و اقتصادی به این سطح از تملک مالی رسیدهاند. او قبل از هر چیزی بر مالیات گریزی این ثروتمندان انگشت میگذارد که تاوان آن را مردم عادی میپردازند. بدون شک، ثروتمندان بیشتر از مردم عادی مالیات میپردازند، اما نویسنده میگوید که برای ساختن جامعه عادلانه و کاهش نابرابریهای اقتصادی که جامعه را بیثبات میکند، ثروتمندان بهطور منصفانه مالیات نمیدهند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین در لایحه ۲.۲ تریلیون دلاری محرک اقتصادی در سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۱۷۰ میلیارد دلار کاهش مالیات برای شرکتها در نظر گرفت. چون از نظر رئیسجمهوری و حزب جمهوریخواه کاهش مالیات شرکتها را به سرمایهگذاری و استخدام بیشتر تشویق میکند. اما گودمن این نظریه را «دروغ بزرگ» توصیف میکند که «مبتنی بر این ایده تقلبی است که کاهش و معافیتهای مالیاتی نهتنها به تولید ثروت بیشتر کمک میکند بلکه مردم عادی نیز از آن بهرهمند میشوند؛ اما در دنیای واقعی چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.» کاهش مالیات شاید سود شرکتها را افزایش بدهد، اما دستمزد کارگران را بالا نمیبرد. بدتر از آن، به گفته گودمن، از توانایی دولت برای حمایت از مردم و ارائه خدمات میکاهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گودمن اعتقاد دارد که ظهور جناح راست افراطی و تنشهای نژادی در غرب نتیجه نابرابری اقتصادی حاصل جهانیشدن و کاهش دستمزد کارگران در نبود حمایتهای دولتی است؛ اما این کارگران نارضایتی و خشم خود از وخامت اوضاع مالیشان را با ادبیات ضد نژادی و مهاجران بیان میکنند. گودمن میگوید که دولت توان کاهش پیامدهای منفی جهانیشدن را ندارد. چون برای این کار، بودجه کافی برای آموزش حرفههای جدید به کارگران بیکار یا حمایت مالی از آن در دوره بیکاری را در اختیار ندارد که علت آن مالیات پایین ثروتمندان است.
او در مورد نقش حمایتهای دولتی میگوید که نانآور یک خانواده چهار نفری در دانمارک با از دست دادن کار خود، ۸۸ درصد حقوقش را با بیمه بیکاری به دست میآورد. درحالیکه در آمریکا این رقم به ۲۷ درصد میرسد. البته، از این نکته نمیتوان چشم پوشید که گرایشهای نژادپرستانه و نفرت پراکنانه جناح راست را الزاما نمیشود به فقر طبقات محروم کاهش داد؛ زیرا در میان گروههای افراطی نژادپرست اعضای طبقات مرفه متوسط و بالا را نیز میبینیم که با عامل اقتصادی نمیشود آن را توضیح داد. بااینحال، در این نکته با گودمن میتوان موافق بود که گرایشهای ضد مهاجران که در آن جناح راست در اروپا و آمریکا، پناهندگان را عامل بیکاری و افزایش نرخ جرایم میدانند، ریشههای مشخص اقتصادی خود را دارد.
گودمن توضیح میدهد که جناح پوپولیست راست به خاطر وضعیت کارگردان و رفتن کارخانهها به مکزیک و چین باید یقه میلیاردرهای داووس را بگیرند؛ زیرا سرمایهگذاران شرکتهای چند میلتی با سرمایهگذاری و تولید در بازار چین با کار فوقالعاده ارزان، سودهای کلانی به جیب میزنند. ولی در مقابل با انواع حیلههای سیاسی و مالیاتی از دستمزد کارگران خود میکاهند و از پرداخت مالیات تا جایی که ممکن باشد پرهیز میکنند.
ثروتمندان به لطف شرکتهای روابط عمومی، تصویری مثبت در رسانهها و شبکههای اجتماعی از خود ترسیم میکنند. خبرهای زیادی در مورد اهدای سخاوتمندانه پول به شرکتهای خیریه میشنویم و در شبکههای اجتماعی میبینیم که از دغدغههای اجتماعی مردمپسند مانند حقوق همجنسگرایان و برابری جنسیتی حمایت میکنند. ولی گودمن با بدبینی بخش زیادی از این رفتارها را فریبکاری روابط عمومی میبیند. از نظر او، شرکتها بدون فشارهای سیاسی و کارگری حاضر نیستند که امتیازها و شرایط کاری عادلانه و انسانی را برای کارمندان و کارگران خود مساعد کنند.
چنانچه، شرکت آمازون در اوج همهگیری کرونا در ایالات متحده حاضر نبود که برای کارگران خود وسایل محافظتی مانند ماسک فراهم کند یا برای کارگران بیمار مرخصی با حقوق بدهد؛ اما پسازاین که کارگران دست به اعتراض زدند و فشارهای عمومی افزایش یافت آمازون پرداخت حقوق برای کارگران بیمار خود را پذیرفت و به تدریج وسایل پیشگیری از کرونا را فراهم کرد. نویسنده متوجه این نکته است که این حرفها بهاضافه انتقادهای شدید از شرکتها بهمثابه ضدیت با سرمایهداری و تجارت خصوصی تلقی میشود. اما نویسنده بیشتر طرفدار نظارت دموکراتیک در سرمایهداری است تا شرکتها سهم منصفانه خود را به دولت و مردم بپردازند.
به گفته او «ما هم میتوانیم با استفاده از خدمات آمازون کالاهای موردنیاز خود را بخریم و هم از این شرکت بخواهیم که به کارگران خود مرخصی با حقوق بدهد. ما هم میتوانیم از خدمات نرمافزاری کارآفرینانی چون مارک بنی اف بهره بگیریم و درعینحال با گرفتن مالیات از آنان بودجه مدارسی را بپردازیم که مهندسان این شرکتها را تربیت میکنند.»
مشخصات کتاب:
پیتر گودمن/مردان داووس: چگونه میلیاردرها جهان را بلعیدند/ انتشارات کستوم هاوس/۴۸۰ ص/۲۰۲۲.