گذشتههایی که انگار خیلی دور نبودند. خاطراتی که هر رهگذر در محله و خیابان اصلی شهر با خود تجربه کرده است. میایستادیم؛ توقفی که شاید دقایق نه چندان طولانی را به خود اختصاص میداد، تیترهای جذاب روزنامهها و مجلات را میخواندیم و دوباره راهی میشدیم. دکههای روزنامه فروشی و مطبوعاتی که صاحبانش خاطرات زیادی را از فرار شاه تا آمدن امام، قبولی کنکور دانش آموزان، مجله گل آقا و کیهان بچهها و ... در خود دارند.
این روزها اما حال و روز این دکههای مطبوعاتی خیلی خوب نیست. دیگر مقابل دکهها آنقدر شلوغ نیست که حداقل رفت و آمد را در پیاده روها با مشکل روبه رو کند. چند سالی است که شورای شهر به هر بهانهای دست بر روی دکههای روزنامه فروشی میگذارد تا بتواند آنها را از سطح شهر جمعآوری کند. درحالیکه گرانی افسارگسیخته کاغذ، گلوی روزنامهها را فشرده و افزایش هزینهها حتی روزنامههای بزرگ را به کام باتلاق کاهش تیراژ کشانده، از سوی دیگر ورود جامعه به دنیای دیجیتال و رسانههای آنلاین، که لحظه به لحظه خبرهای روز دنیا در آن مخابره میشود، بحرانی است که این قشر از جامعه با آن روبه رو شدهاند.
سوپرمارکتها جایگزین دکههای روزنامه فروشی
هفته گذشته بود که رئیس کمیته نظارت شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرد که مجوز جدید برای دکههای مطبوعاتی صادر نمیشود و ساختمانهای تجاری زیادی در تهران خالی است و بهتر است به جای مجوز برای ایجاد دکههای جدید، از آن ساختمانها استفاده شود.
این اظهار نظر در حالی مطرح میشود که بسیاری از کارشناسان شهر معتقدند که دکههای روزنامه فروشی به جاذبه شهری کمک زیادی کرده است اما متولیان شهری آن را رد میکنند و مدعی هستند که حضور دکههای روزنامه فروشی نمای بصری شهر را بر هم ریخته و به همین دلیل است که دیگر مجوز برای دکهای جدید صادر نخواهد شد و سوپرمارکتها جایگزین آنان خواهد بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
افشین حبیب زاده، عضو شورای شهر تهران، با اعلام این خبر به نارضایتی مردم در سطح شهر اشاره کرد و گفت: «سالهاست مجوزی برای ایجاد دکههای روزنامه فروشی داده نمیشود. افزایش تعداد دکهها سبب نارضایتی مردم شده است چراکه این دکهها در معابر هستند و سبب بر هم زدن منظر شهری میشوند. تهران به لحاظ مراکز تجاری غنی است. گاهی در منطقه و یا بخشی، ساختمانی وجود ندارد و ضرورت دارد در آن منطقه، دکهای پیشبینی شود که در آن صورت میتوان دخالت کرد ولی تاکنون احساس نیاز نشده است».
حبیبزاده در پاسخ به اینکه مردم به صورت عرفی از دکههای روزنامه، نشریههای مکتوب را دریافت میکنند و چنانچه مجوز داده نشود از جاذبههای شهری کاسته خواهد شد، گفت: «با این نگاه مخالف هستم. بخش عمدهای از سوپرمارکتهایی که ارزاق عمومی میفروشند، روزنامه هم میفروشند و سالهاست که این موضوع در شهر ما جا افتاده است».
«روزنامه زنده است»
سینا قنبرپور، روزنامهنگار اجتماعی در ایران، با اشاره به اجرایی شدن این طرح، سوپرمارکتها را مکان مناسبی برای ارائه مطبوعات مکتوب ندانست و در گفت و گویی بیان داشت: « قطعا سوپرماركتها مكان مناسبی برای عرضه مطبوعات نیست. اما دسترسی به مطبوعات را افزایش میدهد. قرار نبود عرضه مطبوعات در سوپرماركتها به عنوان جریان اصلی توزیع نشریات مطرح شود. به هر حال وجود سوپرماركتها در جایجای شهر (بهویژه در ابرشهری مثل تهران) امكان دسترسی به روزنامهها را افزایش میدهد. با توجه به اینكه در كل تهران ۱هزار و ۱۰۰ تا ۱هزار و ۳۰۰ دكه مطبوعات داریم بدیهی است كه توزیع در سوپرماركتها به دسترسی بیشتر منجر میشود. اما این به معنای آن نیست كه سوپرماركت مكان مناسبی برای عرضه مطبوعات است».
او درباره ورود رسانههای دیجیتال و فضای مجازی در عرصه اطلاع رسانی معتقد است: «در واقع ورود و فعال شدن رسانههای دیجیتال، توسعه اینترنت همراه و دسترسی به گوشیهای تلفن همراه هوشمند فضای اطلاعرسانی را متحول كرده است. آن چه در این میان مطبوعات را از رونق سابق انداخته است عدم تطبیق با شرایط كنونی است. به عبارت دیگر مطبوعات وقتی سعی میكنند همان چیزهایی را منتشر كنند كه رسانههای دیجیتال در فضای مجازی منتشر كردهاند، نمیتوانند در كیوسكها رغبتی برای خرید ایجاد كنند. مطبوعات نتوانستند در سالهای اخیر به ویژه با توسعه زیرساختهای اینترنت همراه و دسترسی به تلفنهای هوشمند رویكردهای خود را به روزرسانی كنند. از سوی دیگر مطبوعات به تولید نسل جدید برای خود اقدام نكرده بودند. درنتیجه نسل جدید مطبوعاتیها (خبرنگاران) عملا نویسندگان خوبی نشدهاند كه بتوانند متن جذاب و خواندنی بنویسند. تا وقتی مطبوعات از مطالب خواندنی و جذاب خالی باشد كیوسكها گناهی نكردهاند. متنهای خواندنی مخاطب پیدا میكنند و مخاطب حاضر است برای محصول خوب پول بپردازد. اما الان چقدر از مطالب روزنامهها بازتكرار فضای مجازی است؟ طبیعی است در چنین شرایطی كسی پول بابت محصول تكراری نمیپردازد. پس كیوسكها از رونق میافتد».
او در پاسخ به این سوال که بسیاری معتقدند که کیوسکهای مطبوعاتی، جزو جذابیتهای شهری و توریستی محسوب میشود با اجرایی شدن این طرح، باید منتظر چه اتفاقی در خانواده مطبوعات ایران بود، گفت: «آنچه مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر تهران در سالهای اخیر در تكاپوی برای آن بودهاند این بوده كه كیوسكها از محوریت فروش تنقلات و عرضه سیگار و آب معدنی دور شوند. اما چند عامل مانع از هر تغییر جدیدی در سازمان و ظاهر كیوسكهای مطبوعاتی شده است. یكی كیوسكداران است كه عموما از یك تیره و خانواده هستند و همبستگی عجیبی بین آنها وجود دارد و كمترین تغییرات را هم برنمیتابند. دیگر اینكه طرحهای ساماندهی عموما در فضای دیگری طراحی و تدوین میشوند و با فضای كیوسكداران همخوانی ندارد. تصمیمگیری برای زندگی اقتصادی یك قشر و الزام آنها به فروش محصولی كه خریدار چندانی ندارد و سود به دست آمده از آن بسیار كمتر از سیگار و تنقلات است خود به خود محكوم به شكست است. اما اگر ساماندهی كیوسكها میتوانست به زیباتر شدن كیوسكها، طراحی جذابتر سازه منجر شود طبیعتا مطبوعات هم از عرضه بهتر سود میبردند. در حال حاضر تعداد اندكی از كیوسكها روزنامهها را در جای مناسب قرار میدهند. عمده كیوسكها روزنامهها را روی زمین پهن میكنند و این رفتاری بسیاری بیاحترامانه با محصولی است كه زحمت بسیاری برای تولید آن كشیده شده است. روزنامهها پاخورند. و خیلی زود آسیب میبینند. اگر تغییرات به این سمت برود كه احترام بیشتری به محصول مطبوعاتیها گذاشته شود باید از آن استقبال كرد».
روزنامه نگار اجتماعی از ایران، با اجرایی شدن این طرح و ندیده شدن مطبوعات و رسانههای مکتوب مخالف است و مدعی است: «آن چه از طرح یاد شده به نظر میرسد هنوز در حد حرف و بحثهای اولیه است. اجرایی شدن آن بسیار بعید و دور مینماید. دیده نشدن مطبوعات در عصر دیجیتال و فضای مجازی غیرممكن است. زیرا مطبوعات با تكیه بر فضای مجازی میتوانند خود را به همه اطلاع دهند و صرفا كیوسك محل پاسخ به تقاضا است. كما اینكه طی سالهای اخیر بسیاری از مجلات در كتابفروشیها عرضه شده و اتفاقا این كار خوبی بوده است. به این معنا كه مجلات در معرض دید خریدار كتاب قرار گرفته و همین باعث شده احتمال خرید بیشتر شود».
سینا قنبرپور که برای مدتی هشتگ «روزنامه زنده است» را در فضای مجازی راه اندازی کرده بود، در پایان درباره این هشتک توضیحاتی داد و گفت: «روزنامه زنده است عبارت پرتناقضی است. واقعیت این است كه ما تلاش كردیم بیشتر به خودمان، خبرنگاران و روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات از تولیدكننده تا توزیع كننده و سایرین یادآوری كنیم كه كارمان در برابر خطرات بسیار بزرگتری از سانسور قرار گرفته است. ما عموما در ایران از این مینالیم كه سانسور و خطوط قرمز زیاد است و در كنار آن دستمزدها هم اندك است. اما اگر روزنامهها حیات خود را از دست بدهند عملا شغل خبرنگاری و روزنامهنگاری هم از دست میرود. البته بسیاری به ما میگفتند بخواهید یا نخواهید با دیجیتالی شدن و فضای مجازی مجبورید به دنیای مجازی كوچ كنید. یعنی خبرنگاری نمیمیرد این روزنامه و كاغذی بودن مطبوعات است كه میمیرد و شما خبرنگار یك رسانه مجازی میشود و خودتان را با مقتضیات آن تطبیق میدهید. اما واقعیت این است كه با وجود تعطیل شدن بسیاری از نشریات در دنیا هنوز هم مخاطبان بسیاری هستند كه میخواهند كاغذ كتاب و روزنامه را لمس كنند. مهم این است كه ما تصمیم بگیریم در شرایط امروز روی كاغذ چه چیزی چاپ كنیم. طبیعی است اگر همچنان در حال كپی پیست باشیم كسی كاغذ ما را نمیخواهد. آنچه در روزنامه زنده است بحث شد به نوعی تاكید براین بود كه هنوز برای زنده نگاه داشتن مطبوعات راه حل هست. فقط همت و پشتكار ما مطبوعاتیها را میطلبد».