پیروزی شنبه شب صدف خادم، بوکسور ایرانی در فرانسه و غلبه او بر حریفی که بارها تجربه حضور در رینگ رسمی بوکس را داشت، بار دیگر موضوع ورزش زنان ایرانی و اما و اگرهای حضور آنها در رقابت های داخلی و بین المللی را در کانون توجه ها قرار داده است. صدف خادم در سال های نخست فعالیت ورزشی تلاش کرد توجه رسانه های داخلی و مقامات ورزشی را به پتانسیل های خود به عنوان یک بوکسور زن جلب کند. اما به رغم فشار فدراسیون جهانی بوکس برای حضور رسمی زنان در این ورزش،در قوانین جمهوری اسلامی جایی برای بوکس زنان وجود ندارد و حتی این ورزش در سال های اولیه انقلاب اسلامی برای مردان نیز ممنوع بود.
علاوه بر عدم حمایت از بوکس زنان، تفکیک های جنسیتی دسترسی بوکسورهای زن به تجهیزات ورزشی، سالن های حرفه ای و همچنین مربی را محدود کرده و در نتیجه این محدودیت ها خادم تصمیم گرفت با کمک مربی مرد و با سرمایه شخصی در یک رقابت بوکس رسمی در خارج از ایران شرکت کند و موفق هم شد.
صدف خادم اولین زن ورزشکار ایرانی نیست که برای ورزش حرفه ای و حضور در رقابت های بین المللی از ایران خارج شده و باتوجه به شرایطی حاکم بر فضای ورزش زنان، آخرین هم نخواهد بود. در 4 دهه اخیر شماری از ورزشکاران زن فعال در رشته هایی که با ذائقه حکومت خوش نمی آید، از حمایت داخلی ناامید شده و در جستجوی رویاهای خود به کشورهای آزاد مهاجرت کرده اند. هدی جراح که در رشته بدنسازی فعالیت می کند و ملیحه مردی، فعال در رشته کیک بوکسینگ، تنها نمونه ای از این زنان ورزشکار به شمار می روند.
ورزش زنان در ایران که در اواخر دهه 40 و دهه 50 شمسی به سرعت در حال رشد بود، پس از انقلاب اسلامی برای یک دهه به اغما رفت. زنان والیبالیست، بسکتبالیست و شمشیرزن ایرانی در سال های منتهی به انقلاب در صحنه های بین المللی مدال طلا گرفتند. اما با روی کار آمدن حکومت مذهبی و آغاز جنگ، موضوع ورزش زنان عملا به حاشیه رانده شد و حتی نوعی نگاه غیر عرفی بر آن حاکم شد. تندروها بر این باور بودند ورزش علنی زنان باوجود حجاب کامل همچنان در چارچوب موازین شرعی نیست. در این سال ها نه تنها زنان ایرانی در المپیک و مسابقه های آسیایی حضور نداشتند، بلکه سالن های ورزشی به دلیل جداسازی زنان و مردان، اغلب در انحصار مردان بود و ورزش زنان به فعالیت های صبحگاهی مدارس و رقابت های دانش آموزی و دانشجویی محدود شد.
در دهه 70 و همزمان با ریاست جمهوری هاشمی رفنسجانی، تحولاتی در این عرصه پدید آمد. آیت الله هاشمی تلاش کرد حمایت مراجع و علما از ورزش زنان را به دست آورد و گروه های مدافع حقوق زنان نیز ورزش زنان را در دستور کار خود قرار دادند. فائزه هاشمی، دختر رئیس جمهور وقت بازی های بانوان کشورهای اسلامی را پایه گذاری و نخستین دور آن را در تهران برگزار کرد. در همان سال ها بود که ورزش زنان جای خود را در رقابت های سیاسی ایران باز کرد و فائزه هاشمی به عنوان رئیس وقت فدراسیون ورزش زنان دسترسی زنان به استخرها، زمین های تنیس و پیست های دوچرخه سواری را باز کرد. در آن زمان به رغم مخالفت محافظه کاران که دوچرخه سواری زنان را مغایر با اصول اسلامی می دانستند، مسیرهای دوچرخه سواری در خیابان ها پدید آمد.فائزه هاشمی بعدا به کمک موفقیت هایی که در بازگشایی فضای ورزش زنان پدید آورده بود به مجلس راه یافت و حتی با تکیه بر این سابقه ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور را نشانه گرفت که البته هیچگاه به آن راه نیافت.
در سال های بعد با توجه به برخی گشایش های محدود فرهنگی و اجتماعی که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی اتفاق افتاد، حضور زنان ورزشکار ایرانی در صحنه های بین المللی پررنگ تر شد. حتی زنان ورزشکار ایرانی به عنوان پرچمدار کاروان اعزامی ایران به المپیک انتخاب شدند که البته واکنش های بسیار تندی را در بین محافظه کاران به دنبال داشت و گروهی اعلام کردند این اقدام مغایر با اسلام بوده است. همانگونه که دوچرخه سواری زنان نیز از سوی برخی روحانیون تندرو حرام اعلام شد، شناگران زن ایرانی هرگز نتواستند در رقابت های جهانی شرکت کنند و بدنسازان زن نیز به دادگاه احضار شدند و رشته های ورزشی رینگی برای زنان خطرناک اعلام شد.
باوجود تمامی محدودیت ها و ممنوعیت ها ، ورزشکاران زن در رشته هایی که امکان فعالیت آنها وجود دارد، خوش درخشیده اند. موفقیت فوتسال زنان در رقابت های آسیایی، مدال برنز تاریخی کیمیا علیزاده در رشته تکواندوی المپیک،مدال طلای زهرا نعمتی در پاراالمپیک لندن و درخشش زنان در شطرنج، تیراندازی و والیبال در دهه اخیر نشان دهنده پتانسیل قوی ورزشکاران زن ایرانی است که قربانی رقابت های سیاسی و محدودیت های شرعی می شود.
مقامات دولت و ورزش باوجود موفقیت های زنان ورزشکار از آنها استقبال نمی کنند و از اینکه نشان دهند در تشویق و حمایت از ورزشکاران بین زن و مرد تفاوت فاحشی قایل می شوند، ابایی ندارند. تاکید آیت الله خامنه ای بر اهمیت نقش آفرینی زنان در خانه و فرزندآوری و سبک زندگی اسلامی است و ایستادگی در مقابل این دیدگاه برای دولت و فدراسیون های ورزشی پیامدهای ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت.
از همین رو حتی ورود زنان به استادیوم های ورزشی نیز همچنان یک موضوع بحث برانگیز است. در حالی که در دیگر کشورهای اسلامی ، زنان و مردان در کنار یکدیگر مسابقات ورزشی را در استادیوم ها تماشا می کنند، نه تنها احمدی نژاد، بلکه دولت حسن روحانی نیز نتوانست با توجه به مخالفت محافظه کاران این امکان را برای زنان ایرانی فراهم کند.
ورزش زنان مانند بسیاری دیگر از موضوعات مربوط به زنان در ایران به پرونده ای پیچیده تبدیل شده که انگیزه ای نیز برای حل آن مشاهده نمی شود.