صبح روز ۲۱ آذر ۱۴۰۰ نخستین لایحه بودجه تنظیم شده در دولت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری رژیم جمهوری اسلامی ایران به مجلس شورای اسلامی تحویل شد. همچون سالهای پیش در کنار ردیفهای بودجه تعریف شده نیروهای مسلح و همچنین ارگانهای امنیتی شامل نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات، چندین ردیف بودجه برای تامین هزینههای برخی از طرحهای این ارگانها تعریف شده است که در راستای وظایف و ماموریتهای تعریف شده سازمانی این ارگانها نیست بلکه برای بهبود وجهه عمومی آنها در میان طبقه محروم جامعه است.
مقامهای رژیم جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از ضعفهای اجتماعی موجود در جامعه چون تشدید فردگرایی و شیوع آن حتی در میان طبقه محروم در تلاشاند مقبولیت از دست رفته نهادهای سرکوبگر در میان این بخش از جامعه را بهبود بخشند و متعاقبا از شکلگیری اعتراضهای مدنی و اجتماعی در میان این طبقه از جامعه همچون گذشته جلوگیری کنند. جایگاه عمومی این نهادها به دنبال سرکوب وحشیانه و خونبار اعتراضهای عمومی پس از افزایش بهای کالاهای اولیه و سوخت در نتیجه کاهش ارزش ریال از دی ماه ۱۳۹۶ تا آبان ۱۳۹۸ بهشدت در میان طبقه محروم آسیب دید.
بر اساس لایحه بودجه تعریف شده در سال جاری مبلغ چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون یورو اعتبار مربوط به بدهی قطعی دولت (ابراهیم رئیسی) به ارگانهای نظامی، انتظامی و امنیتی از بودجه ۱۴۰۰ به شکل تحویل نفت خام و میعانات گازی مازاد تامین خواهد شد. این به این معنا است که این مبلغ از طریق فروش محصولات پتروشیمی بهطور مستقیم تامین میشود.
از مبلغ مورد نظر دو میلیارد و ۷۳۶ میلیون یورو اعتبار بنیه دفاعی یا در حقیقت هزینههای سالانه نیروی انتظامی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، نیروهای چهارگانه ارتش، سازمانها و نیروهای نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و قرارگاه مرکزی (مهندسی) خاتمالانبیاء است؛ اما مبلغ یک میلیارد و ۷۶۴ میلیون یورو باقیمانده برای پشتیبانی از هفت طرح متعلق به سپاه پاسداران، نیروی بسیج مستضعفان و وزارت اطلاعات اختصاص یافته است.
اگرچه اطلاعات درباره برخی از این هفت طرح محرمانه است، اما با بررسی سه مورد از میان آنها که اطلاعات محدودی از آنها در رسانههای حکومتی منتشر شده است میتوان دریافت که عناوینی چون محرومیتزدایی، عمران و آبادانی در مناطق روستایی و محروم کشور دارند. طرحهایی که اگر به جزئیات اجرای برخی از آنها توجه شود میتوان دریافت نه در راستای فراهم کردن راهحلی قطعی برای برطرف کردن دائمی مشکلات مردم این مناطق بلکه در راستای نمایش خدمترسانی سپاه پاسداران، بسیج مستضعفان و وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی به مردم این مناطق تعریف شدهاند.
درباره طرحهای خدمترسانی نهادهای سرکوبگر به طبقه محروم چه میدانیم؟
در ردیفهای بودجه نیروهای مسلح برای اختصاص درآمد فروش محصولات گازی و نفتی هفت طرح پشتیبانی وجود دارند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج مستضعفین و وزارت اطلاعات آنها را اجرا میکنند. این طرحها مبلغ ۱۷۶۴ میلیون یورو بودجه تامین شده از فروش محصولات نفتی و گازی را در سال ۱۴۰۱ دریافت خواهند کرد.
این طرحها شهید چمران، شهید زمانی نیا، شهید پاشایی پور، جعفر طیار، شهید (قاسم) سلیمانی، شهید استوار و شهید علمداری نام دارند. به جز سه مورد سایر نامها متعلق به افسرانی از سپاه قدس و نیروی هوافضای سپاه است که در جریان حمله پهپادی به خودروی حامل قاسم سلیمانی، رهبر سابق نیروی قدس سپاه و ابومهدی المهندس، رهبر حشد الشعبی یا در عملیاتهای برونمرزی در عراق و سوریه کشته شدند.
اطلاعات منتشر شده درباره یکی از آنها حکایت از ارتباط مستقیم آن با ماموریتهای برونمرزی نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه دارد در حالی که اطلاعات منتشره درباره دو مورد از آنها تلاش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی بسیج مستضعفین و همچنین وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی در خدمترسانی به محرومان و بهخصوص ساکنین روستاها در سراسر کشور را نشان میدهد.
ماهیت این طرحهای شناخته شده به شرح زیر است:
- طرح جعفر طیار: مجری این طرح بسیج مستضعفین است. هدف این طرح حمایت از خانواده اعضای سپاه پاسداران که در جریان حنگ سوریه کشته یا مجروح شدند یا در حال انجام ماموریت در خارج از کشورند است. پیشتر نام جعفر طیار به طرح اعزام نیروهای سپاه پاسداران به سوریه به بهانه محافظت از محل دفن جسد زینب (یک شخصیت مذهبی مهم شیعیان) اطلاق میشد. بودجه اختصاص یافته به این طرح ۶۶ میلیون یورو است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
- طرح شهید سلیمانی: مجری این طرح سازمان بسیج مستضعفان است که با همکاری وزارتخانههایی چون نیرو و بهداشت به اجرای طرحهای پیشرفت و آبادانی در دهستانها پرداخته میشود. بودجه اختصاص یافته به این طرح ۵۰۰ میلیون یورو است.
- طرح شهید استوار: این طرح را وزارت اطلاعات با هدف نمایش اجرای طرحهای محرومیتزدایی خاص در سطح استانی و کشوری اجرا خواهد کرد. بودجه اختصاص یافته به آن ۳۳۲ میلیون یورو است.
وحشت از شورش محرومان، عامل اصلی نمایش خدمترسانی نیروهای سرکوبگر
بهطور قطع انگیزههای مادی و سوءاستفاده از بودجه حاصله از فروش نفت از عوامل تاثیرگذار بر مدیران اطلاعاتی و فرماندهان نظامی سپاه پاسداران است که نقش مهمی در ایجاد طرحهای عمران و آبادانی در مناطق محروم شامل نواحی آسیبدیده در جریان بلایای طبیعی (سیل یا زلزله) و همچنین محرومیتزدایی از آنها دارند؛ اما مهمترین عامل ایجاد و اجرای چنین طرحهایی تلاش برای بهبود وجهه عمومی ارگانهای سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی در میان طبقه محروم جامعه است.
قیام و شورش طبقه محروم جامعه بهویژه روستانشینان در جریان اعتراضهای عمومی سالهای ۱۳۹۶ الی ۱۳۹۸ و سرکوب وحشیانه آنها که در جریان آن صدها نفر جان خود را از دست دادند اثر منفی بر جایگاه اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج مستضعفین و وزارت اطلاعات در میان طبقه محروم داشت.
ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی اکنون با اجرای طرحهایی چون شهید سلیمانی و شهید استوار سعی در جلب اعتماد محرومان و بهخصوص روستانشینان در ایران را دارند. اقدامهای صورت گرفته در جریان این طرحها، مقطعی و با اثرات کوتاهمدت اما به شکل عوامفریبانه در راستای کسب اعتماد دوباره محرومان صورت میگیرد.
اقدامهای صورت گرفته در جریان این طرحها شامل خریداری حفر چاه، پرداخت کمکهزینه به خانوادههای مستضعف، آبرسانی با استفاده از تانکر، خرید آب معدنی، خرید مواد غذایی و مایحتاج اولیه و همچنین کتاب، تبلت و سایر ابزار کمک آموزشی برای کودکان در مناطق محروم تا ساخت پل، جاده و حتی ساخت خانههای مسکونی در بسیاری از مناطق محروم است. امری که درگذشته نهادهایی همچون وزارت راه و شهرسازی، بهداشت و درمان و حتی نهادهایی چون تامین اجتماعی اجرا میکردند و حالا ارگانهای امنیتی و نظامی انجام میدهند!
مشابه این اقدامها در نخستین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸) با هدایت نهاد ریاست جمهوری رژیم جمهوری اسلامی در مناطق روستایی کشور و با مهندسی اجتماعی به منظور افزایش محبوبیت او پیش از انتخابات سال ۱۳۸۸ صورت گرفت؛ اقدامی در راستای حصول اطمینان از کسب آرای طبقه محروم جامعه به نفع او و جلوگیری از انتخاب نامزدهای وابسته به جناح اصلاحطلب به رهبری هاشمی رفسنجانی در انتخابات خردادماه آن سال. امری که در نهایت به همراهی نکردن قشر محروم (حامیان محمود احمدینژاد) جامعه با اعتراضهای قشر متوسط و مرفه جامعه (حامیان میرحسین موسوی) منجر شد.
از میان اقدامهای صورت گرفته در راستای مهندسی اجتماعی و بهبود وجهه عمومی و افزایش مقبولیت محمود احمدینژاد در میان طبقه محروم و روستایی جامعه پیش از انتخابات سال ۱۳۸۸ میتوان به ساخت جادههای آسفالت در مناطق روستایی، صدور مجوزهای بیرویه حفر چاه برای کشاورزان به منظور بهرهبرداری از سفرههای آبهای زیرزمینی، اعطای جهیزیه و کمکهزینه ازدواج به زوجهای جوان پس از ازدواج اشاره کرد.
آیا طرحهایی چون شهید سلیمانی میتواند مانع از شکلگیری اعتراضهای طبقه محروم جامعه شود؟
جامعه شناسان برجسته ایرانی معتقدند فردگرایی و منفعتطلبی بهشدت در میان بخشهای مختلف جامعه ایرانی افزایش یافته است و شامل طبقه محروم نیز میشود. این امر بر مقامهای رژیم جمهوری اسلامی نه تنها پوشیده نیست، بلکه به فرمان مستقیم علی خامنهای، رهبر خودکامه رژیم جمهوری اسلامی سالها است نظام آموزشی کشور سعی در بیتوجه کردن و کاهش تمرکز دانش آموزان و دانشجویان به علوم انسانی دارد؛ امری که شرایط را برای کاهش جمع گرایی و متعاقبا افزایش فردگرایی در جامعه آماده میکند.
جامعه فردگرا نسبت به معضلها و مشکلاتی که یک کشور و تمام جامعه را تهدید میکند بیتفاوت است و تنها مشکلهای فردی یا در نهایت گروهی (دستهای) را یک نگرانی یا بحران در نظر میگیرد. متعاقبا حکومت جمهوری اسلامی در تلاش است با سوءاستفاده از چنین معضل اجتماعی از تشکیل حرکتهای مدنی و اعتراضهای گسترده به مسائل غیر معیشتی جلوگیری کند. برای مثال اعتراضها به گرانی تخممرغ توانست صدها هزار نفر را در دی ماه ۱۳۹۶ به خیابانها بیاورد، اما اعتراض به اقدامهای منفعلانه رژیم جمهوری اسلامی در برابر کاهش سهم ایران از محدوده آبی دریای خزر نتوانست بیش از هزار نفر را به مقابل مجلس شورای اسلامی در شهر تهران بکشاند.
جامعه فردگرا به منظور حل معضلهای فردی یا گروهی دست به اعتراض میزند، اعتراضهایی که هرگز منسجم نبوده است و حمایت عمومی جامعه را به همراه ندارد. از این میان میتوان به اعتراضهای کشاورزان اصفهانی در سال گذشته اشاره کرد. اعتراضهایی که با وجود سرکوب وحشیانه نتوانست مردم سایر شهرهای کشور را با خود همراه کند. اعتراضهای مردم خوزستان به کمبود آب آشامیدنی نیز تنها توانست مردم برخی از شهرهای استانهای همجوار و همچنین مردم شهر تهران را در مدت زمان محدودی با خود همراه سازد.
اعتراضهای صنفی کارگران و کارکنان مراکز صنعتی، کارخانهها و سازمانها و ادارات دولتی و غیردولتی و محدود بودنشان به قشر، گروه یا دسته معترض نیز نمایانگر رشد و توسعه فردگرایی در میان جامعه ایرانی است. برای مثال اعتراض صنفی معلمان با حمایت رانندگان شرکت واحد همراه نمیشود یا اعتراضهای صنفی کارکنان شرکت نفت حمایت کارکنان نیشکر هفت تپه را به همراه نخواهد داشت. ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی با پرداخت حقوق معوقه یا با وعده به انجام آن اعتراضهای گروهی را خاموش میکنند و به سرکوب گروهی دیگر میپردازند.
رژیم جمهوری اسلامی با فراهم کردن بودجه کلان برای استفاده نهادهای سرکوبگر چون سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات به منظور استفاده در پروژههای عمدتا نمایشی و عوامفریبانه عمران و آبادانی در مناطق محروم آن هم بهطور منطقهای و محدود سعی در افزایش مقبولیت این نهادهای امنیتی و راضی نگهداشتن مردم این مناطق دارند. این امر در راستای مقابله با قیام عمومی طبقه محروم جامعه است. اقدامهایی که مقامهای جمهوری اسلامی امیدوارند همچون سالهای دهه ۱۳۶۰ خورشیدی حمایت طبقه محروم یا مستضعف جامعه را افزایش دهد تا جایی که بتوانند همچون گذشته نیروی انسانی مورد نیاز نهادهای سرکوبگر خود را از میان آنها جذب کنند و مانع شکلگیری جنبشها و اعتراضهای مدنی و غیر معیشتی در میان آنها شوند.