«اگر در انتخابات رای ندهید، آنها با حماسه و شتاب بیشتری رای میدهند و شما را از عرصه قدرت و تصمیمگیری بیرون میکنند.» زمانی رفیق حریری، نخستوزیر فقید لبنان، با این سخنان از اهالی بیروت خواست در انتخابات شرکت کنند و از سهلانگاری در رای دادن یا تحریم انتخابات خودداری کنند. فراخوان رفیق حریری در واقع ندایی خردمندانه در زمانی بود که با وضعیت حال حاضر جز تغییر هویت اشغالگر، تفاوت دیگری ندارد. از اینرو است که فراخوان سعد حریری به تحریم انتخابات نه «اشتباه» که «گناهی نابخشودنی» توصیف میشود.
دلیل اصلی ترور رفیق حریری درایت و میهنپرستی او بود. قاتل از اهمیت این شخصیت برای جامعه اهل سنت، بهعنوان رهبری که توانست بارها لبنان را از باتلاق بحرانها نجات دهد، بهخوبی آگاهی داشت. همین بود که در نهایت تصمیم گرفت او را از سر راه خود بردارد؛ زیرا تنها مسیری که طرف متخاصم را برای سیطره بر لبنان به هدف نزدیک میکند، تضعیف و پراکندگی اهل سنت است. فراخوان امروز برای تحریم انتخابات هرگز به ذهن رفیق حریری خطور نمیکرد. اما آیا ملت لبنان از تاریخ درس نگرفته است؟ آیا تصمیم مسیحیان به تحریم صحنه سیاسی پس از سال ۱۹۹۲ را که به دنبال آن عناصر وابسته به رژیم سوریه (از جمله مسیحیان) تا سال ۲۰۰۵، بر نهادهای تصمیمگیری در لبنان مسلط بودند، فراموش کردهایم؟!
صائب سلام، نخستوزیر پیشین لبنان که از اهالی بیروت بود، بارها با همان گویش شیرین و ساده خود این جمله را تکرار میکرد که «لبنان دو بال دارد و هرگز نمیتواند با یک بال پرواز کند». او همچنین میافزود: «لبنان کشور واحدی است که تحت هیچ شرایطی بخشپذیر نیست و به دو لبنان تقسیم نمیشود.» بیروت از فراخوان صائب سلام حمایت کرد و سنیها از خانوادههای سیاسی مختلف در تعیین سرنوشت لبنان، توسعه و همگرایی آن با جهان عرب نقشآفرینی کردند.
کنفرانس طائف اصل مشارکت واقعی را ایجاد کرد و مسئولیت رهبری سیاسی، اداری و نظامی لبنان را بر عهده شورای وزیران گذاشت؛ بدون اینکه عرف قانون اساسی حاکم از زمان استقلال را که نخستوزیر از میان اهل سنت انتخاب شود، نقض کند. در کنفرانس طائف، تاکید شد که نخستوزیر در تصمیمگیریها شرکت میکند، مسئولیت خود را بر عهده میگیرد و از اختیارات ویژه قانون اساسی که کمترین آن حق وتو برای خودداری از امضای هر فرمانی است که برایش قابلپذیرش نباشد.
برخی در لبنان دوست دارند دوره قبل از سال ۱۹۹۰ را «سیاسی» بنامند، زیرا معتقدند که آن دوره از نظر مولفههای مسیحی ویژگیهای خاصی داشت. سپس با توجه به پیامدهای سیاسی و درک نفوذ مولفه سنی، دوره بعدی را دوره «سیاست اهل سنت» نام گذاشتند. در واقع، نامگذاریهای یادشده عاری از حقیقتاند و در سایه قانون اساسی لبنان هیچ مفهومی ندارند، زیرا هرچند رئیسجمهوری این کشور شخصیتی قوی و یک مسیحی مارونی باشد، بهرغم اختیارات گستردهای که دارد، باید برای اجرای هر تصمیم، امضا و تایید نخستوزیر سنی را به دست آورد؛ در غیر اینصورت طبق قانون اساسی، تصمیمی که به تنهایی بگیرد، قابل اجرا نیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین ترتیب و به دنبال گنجاندن اصلاحات طائف در قانون اساسی، نخستوزیر نیز بهتنهایی حق تصمیمگیری را ندارد. صرفنظر از اینکه کسی بخواهد یا نخواهد، هیچ طرفی نمیتواند نقش سنیها در لبنان را که به وضوح در قانون اساسی و سند همزیستی مشترک تصریح شده است، نادیده بگیرد.
اهل سنت در ایجاد دولت، جلوگیری از تجاوز به حاکمیت آن، حفظ بیتالمال، ممانعت از غارت ثروت ملی و رد طرح سهمیهبندی که لبنان را به فساد آلوده کرده است، نقش کلیدی دارند. آنها مانند سایر شهروندان لبنان به دستگاه قضایی مستقل و قوی نیاز دارند تا در برابر مداخلات مغرضانه سیاسی بایستد و حاکمیت قانون را در همه ابعاد تحمیل کند.
البته آرمانهای اهل سنت لبنان برای ایجاد دولت قوی و ملی که بتواند با دولت موازی حزبالله که ثبات و امنیت، تمامیت ارضی و اقتصاد این کشور را با تهدید روبهرو کرده است، مقابله کند، با آرمانهای سایر مولفههای لبنان هیچ تفاوتی ندارد. جامعه اهل سنت لبنان بهعنوان سدی نفوذناپذیر در برابر هر طرح مغرضانهای که به فرقهگرایی و تشتت منجر شود و با منشور همزیستی که رهبران لبنان از زمان استقلال تاکنون خواستار آناند، در تضاد باشد، ایستاده است.
هیچ رهبر سیاسی متعصبی آنقدر توانایی ندارد که نقش اهل سنت را در لبنان نادیده بگیرد و این مولفه بزرگ را از زندگی سیاسی لبنان حذف کند. علاوه بر اینکه اشتباه مارونیها در سال ۱۹۹۲ که انتخابات را تحریم کردند، هرگز تکرار نخواهد شد. رهبری جامعه سنی در بیروت، صیدا، طرابلس فیحا، منطقه پرتنش بقاع و مناطق ناآرام غربی نمیتواند در اندیشه تحریم انتخابات و سپردن موقعیت سیاسی اهل سنت به دست گروه موسوم به «محور مقاومت» باشد تا زمینه مداخله و بهرهبرداری شبهنظامیانی که رژیم ایران مسلح میکند، بیش از پیش فراهم شود و لبنان بر لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد.
فراخوان مفتی لبنان برای مشارکت گسترده در انتخابات و لزوم خودداری از تحریم روند رایگیری، با فراخوان رهبران اهل سنت که مردم را به نرفتن به پای صندوقهای رای تشویق میکنند، تلاقی میکند؛ بهویژه اینکه اهل سنت برخلاف عدهای از رهبرانشان که از همهچیز استعفا داده و عرصه را برای رقیب سرسختی که در کمین نشسته است، رها کردهاند، حاشیهنشینی سیاسی را بهشدت رد میکنند. آنها نمیخواهند که لبنان بیش از این از هویت ملی و عربی خود جدا شود و در دامن رژیم ایران سقوط کند.
همه مولفههای لبنان از جمله اهل سنت مسئولیت آینده لبنان را بر عهده دارند، بنابراین، ماموریت سنیها تنها درحفظ حقوق خود آنها محدود نمیشود، بلکه حمایت از کلیه شهروندان لبنان و منافع ملی این کشور را شامل میشود. گروههای مختلف لبنانی باید فارغ از تفاوتهای دینی، فکری و سیاسی که دارند، در مقابل دسیسههای حزبالله و متحدان آن که قصد دارند هویت عربی و ملی لبنان را تغییر دهند، متحد شوند و با همگرایی و همسویی از آرمانهای ملت لبنان دفاع کنند.
امروز اهل سنت لبنان باید اشتباه فراخوان تحریم انتخابات را جبران کند و صحنه سیاسی را به گروههای نیابتی رژیم ایران و سوریه و آنچه بهعنوان «محور مقاومت» یاد میشود، رها نکند.
از سال ۲۰۰۵ تاکنون، قاتلان رفیق حریری به طرح و اجرای دسیسهها و برنامههای خود ادامه میدهند تا نقش سنیها در لبنان را حذف و میان آنها اختلاف و ناسازگاری ایجاد کنند. بنابراین، شرکت در انتخابات یک رسالت دینی و ملی و مهمترین گام برای مقابله با کسانی است که سعی میکنند حقوق دیگران را نادیده بگیرند و لبنان را به عرصهای برای اجرای سیاستهای فرقهگرایانه رژیم ایران در منطقه تبدیل کنند.