بزرگترین اشتباه منتقدان و حامیان ترامپ این است که همگی او را ثابت و تغییرناپذیر میدانند. او نه آن قهرمان بزرگی است که طرفدارانش میخواهند همگان آن را باور داشته باشند و نه آن بیرحمی است که مخالفانش سعی در ترسیم چهره او دارند. ترامپ نه یک پوپولیست است که در پی فروپاشی نظام آمریکا باشد، همانگونه که لیبرالها مدعیاند، و نه یک محافظهکار تمامعیار مانند رونالد ریگان است که جمهوریخواهان او را آنطور معرفی میکنند.
ترامپ ترکیبی از گرایشها، تمایلات و سیاستهای متفاوت است. در هر موضوعی ترامپی متفاوت ظاهر میشود. او میکوشد جنگ اوکراین و روسیه را پایان دهد، اما برخی این اقدام او را گامی در راستای تضعیف اتحاد اروپا و آمریکا تلقی میکنند و آن را نشانهای از کنارهگیری واشینگتن از نقش تاریخیاش پس از جنگ جهانی دوم میدانند.
شاید این تحلیل بخشی از حقیقت را بازگو کند، اما با واقعیتهای دیگر در تضاد است. فشارهای ترامپ بر اروپاییها برای افزایش هزینههای دفاعی، در نهایت به تقویت ناتو و اتحاد آمریکا-اروپا خواهد انجامید، نه برعکس.
برخی دیگر ترامپ را متهم میکنند که با نرمش در برابر پوتین، تجاوز روسیه به اوکراین را بیپاسخ گذاشته است و این امر میتواند دیگران را به انجام اقدامهای مشابه تشویق کند. این ادعا نیز تا حدی درست است، اما از زاویه دیگر، نزدیکی آمریکا به روسیه میتواند اتحاد مسکو و پکن را بهگونهای تضعیف کند که به نفع ایالات متحده و اروپا باشد. درواقع، ترامپ در مسیر معکوس نیکسون حرکت میکند، اگر نیکسون چین را از اتحاد جماهیر شوروی جدا کرد، ترامپ به دنبال منزوی کردن چین از طریق نزدیکی به مسکو است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ترامپ از مداخلههای خارجی اعلام برائت میکند و از ایفای نقش «پلیس جهانی» دست میشوید، اما در همان حال دستور حمله به مواضع شبهنظامیان حوثی را در پاسخ به حملات آنها به مسیرهای بینالمللی تجارت صادر میکند؛ بهویژه اینکه حفاظت از خطوط تجاری از ویژگیهای قدرتهای بزرگ است. در گذشته امپراتوری بریتانیا این ماموریت را داشت و اکنون ایالات متحده در حال انجام آن است. این اقدام برای حفظ امنیت مسیرهای تجاری و جلوگیری از مداخله دزدان دریایی و گروههای مسلح ضروری است. بنابراین، ترامپ در عمل همچنان نقش پلیس جهانی را ایفا میکند، حتی اگر چیزی جز از این را ادعا کند.
ترامپ گاه رفتارهای تند و پرخاشگرانه دارد، اما این رفتارها همیشه بازتاب سیاستهای واقعی او نیست. باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، باادب و شیکپوش بود، اما سیاست خارجیاش در خاورمیانه پیامدهای منفی بسیاری داشت. او عملا منطقه را به جمهوری اسلامی واگذار کرد. ژنرال دیوید پترائوس، رئیس سابق سیا و فرمانده پیشین نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، هشدار داده بود که خروج نیروهای آمریکایی از عراق این کشور را کاملا تحت تسلط رژیم ایران قرار خواهد داد، و پاسخ اوباما این بود: «بله، من نقشهای را که روی دیوار اتاق شما آویزان است، میبینم!» یعنی متوجه عواقب تصمیمم هستم.
در دوران ریاستجمهوری اوباما، جریانهای افراطی قدرت گرفتند و موج اسلام سیاسی حتی در غرب نیز گسترش یافت. در مقابل، دولت ترامپ در برابر گروههای تندرو سیاستی سختگیرانهتر اتخاذ کرد، که در نهایت بیش از هر کسی به نفع مسلمانان خواهد بود. پس این ادعا که ترامپ «دشمن مسلمانان» است واقعبینانه نیست. ترامپ را به دشمنی با مهاجران نیز متهم میکنند، در حالی که برخی از کلیدیترین مقامهای دولت او از میان مهاجران انتخاب شدهاند.
در دفتر ریاستجمهوری ترامپ در کاخ سفید، کشیشان دست بر شانه او میگذارند و برایش دعا میکنند، اما ترامپ فردی مذهبی نیست؛ نه به باورهای مذهبی علاقه دارد و نه در کلیسا حضور پیدا میکند. (حتی میگویند که در جریان مراسم تحلیف، قصد داشته بهجای انجیل بر کتاب «هنر معامله» خودش سوگند یاد کند! شاید این ادعایی اغراقآمیز باشد اما پیامش روشن است.)
تصویری که بسیاری از ترامپ در ذهن دارند، بیش از آنکه حاصل واقعیت باشد، نتیجه حملاتی است که علیه او صورت گرفته است و ناشی از انگیزههای مختلف است. اروپاییها به دلیل مواضع ترامپ در برابر اروپا، چپگرایان به خاطر دیدگاههایش درباره مسائل جنسیتی و اسلامگرایان افراطی به دلیل سیاستهایش در برابر گروههای تندرو سنی و شیعه، از او انتقاد میکنند. برخی از این انتقادها ممکن است پایه و اساسی هم داشته باشند، اما هیچکدام تصویری کامل از ترامپ ارائه نمیدهند که بیانگر واقعیت شخصیت او باشد. ترامپ فقط یک چهره ندارد، بلکه در هر موضوع ترامپی متفاوت ظاهر میشود!
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط