بهتازگی کتابی با عنوان «ایران- آزادی از جنس زن است» نوشته گلینه عطایی، روزنامهنگار و نویسنده ایرانی-آلمانی، درباره وضعیت امروز زنان ایران در گسترههای اجتماعی و سیاسی منتشر شده است. این کتاب که هفتهها در فهرست «پرفروشترینهای نشریه هفتگی اشپیگل» جای داشت، مجموعهای ۳۲۰ صفحهای از زندگی و فعالیت ۹ زن کنشگر، کارگزار و سیاستمدار ایران است. طرح جلد کتاب هرچند به سبک ازمدافتاده تبلیغی-ترویجی «آژیت پروپ» (Agitprop) طراحیشده، ولی پیام نویسنده را که در عنوان کتاب هم مستتر است، بهخوبی به خواننده منتقل میکند: زنی بلندقامت و مصمم با مشتی گرهکرده و نگاهی به افق دوختهشده با شالی دراز که تنها بخشی از موهای مشکی و پرشکنش را میپوشاند. عنوان کتاب به رنگ سرخ نوشته شده است.
مصاحبهشوندگان در این کتاب، هر چند ماجراهای متفاوتی را از سر گذراندهاند، از طبقات اجتماعی مختلفی میآیند و براساس جهانبینیهای مذهبی و اجتماعی گوناگونی زندگی میکنند، وجوه مشترک بسیاری هم دارند. از جمله اینکه همگی به قصد ایجاد تغییر در جهت بهبود شرایط زنان و اقشار محروم جامعه وارد کارزار شدهاند، همگی بدون استثنا در معرض فشارها، تضییقها و اقدامهای تلافیجویانه رژیم قرار گرفتهاند و سرانجام نیز سرخورده شده یا دست از مبارزه شستهاند یا به این نتیجه رسیدهاند که هنوز شرایط برای دستیابی به موفقیتهای پایدار فراهم نیست.
از آنجا که برخی از این زنان چند سالی خود در دستگاههای حکومتی مشغول به کار بودند و با نظم درونی نهادهای آن آشنا شدهاند، توانستهاند از زدوبندهای پشت پرده دولتی که عامل اصلی ترویج فساد اقتصادی و رشوه و رانتخواری مستمر کنونی است، پرده بردارند و سازوکارهایی که اعمال فشار بر نهادهای مدنی و حقوق بشری را قانونی جلوه میدهند، برملا کنند.
نگاه به درون زندگیها
«ایران-آزادی از جنس زن است»، دومین کتاب گلینه عطایی است که زادگاهش ایران را در پنج سالگی همراه با خانواده ترک کرد و به آلمان رفت. او پس از تحصیل در رشته علوم سیاسی در این کشور، بهعنوان خبرنگار برنامه اول تلویزیون آلمان «آ.ار.د» (ARD) تقریبا به همه کشورهای منطقه اعزام شد- بهجز به ایران. با این حال او سرزمین مادری خود و مسائل مربوط به آن را از یاد نبرد و در سال ۲۰۲۱ به پژوهش و گردآوری اطلاعات در مورد فعالیتهای زنان کنشگر پرداخت.
عطایی بیش از هر چیز درصدد بود برای این پرسش پاسخی بیابد: «انگیزه زنان در ایران برای مبارزه علیه حکومت دینی آخوندها چیست؟ علیه رژیمی که بیش از ۴۰ سال است کشور را تحت کنترل خود گرفته است و هر جنبش دموکراتیکی را با دستگیری، تجاوز، شکنجه، محکومیت به زندانهای طولانی و اعدام در نطفه خفه میکند.» این روزنامهنگار کنجکاو درباره هدف خود از گفتوگو با این ۹ زن مینویسد: «میخواستم به درون زندگی آنها نقب بزنم تا بتوانم از چگونگی تصمیمهایشان سر دربیاورم و راهشان را پی بگیرم.» (ص ۳۱۹)
خشونت و تحقیر
عطایی در این کتاب، در کنار بررسی دقیق شرایط تاریخی، جامعهشناختی و اقتصادی ایران امروز، روایتهایی تکاندهنده از زبان مصاحبهشوندگان در مورد وضعیت زندانها، اعمال خشونتهای فیزیکی همراه با تحقیرهای لفظی زندانیان زن را هم شرح میدهد. به نظر خبرنگار رادیو «اس.و.ار.۲» (SWR2) آلمان، این مسئله میتواند برای خواننده ناآشنا با شیوههای شکنجه و ایجاد رعب و وحشت در جمهوری اسلامی دردناک باشد و آنها را از ادامه خواندن بازدارد؛ ولی عطایی میگوید که در کتاب خود آگاهانه به توضیح و توصیف تجربههای متاثرکننده زنان مصاحبهشونده پرداخته است. او میافزاید: «من میخواستم خواننده غربی یا خواننده آلمانی را بهطور مستقیم با این شرایط روبهرو کنم. یک نفر در آلمان بهسختی میتواند تصور کند که زنها در ایران چگونه تحقیر میشوند و با توسل به چه وسایلی آنها را از پا در میآورند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یک داستان خانوادگی
عطایی همزمان به خوانندگانش اجازه میدهد به گوشهای از روابط و مناسبات خانوادگی او هم پی ببرند و عواملی را که سبب شد پس از انقلاب ۱۳۵۷ تصمیم بگیرند به آلمان مهاجرت کنند، هم با آنان در میان میگذارد. از اینرو فصل نخست کتاب به رویدادی تعیینکننده که مسیر زندگی عطاییها را به کل تغییر میدهد، میپردازد: تظاهرات تاریخی ۸ مارس ۱۹۸۰ در اعتراض به نقض حقوق زنان و اجباری کردن حجاب. مادر گلینه که خود در این حرکت اعتراضی شرکت داشت، پس از آن تصمیم گرفت بار سفر ببندد و به آلمان مهاجرت کند. او نمیخواست دخترش در کشوری رشد کند که حکومت آن نیمی از جمعیت مملکت را از ساختن یک زندگی مستقل برای خود و متناسب با خواستههای خود منع کند. «آزادی زنان آزادی جامعه است»؛ این واقعیت یکی از شعارهای تظاهراتکنندگان ۸ مارس بود که هنوز هم در شرایط کنونی ایران، مطرح و بهروز است.
رکورد تقلب در انتخابات
درست به امید تحقق بخشیدن به همین شعار بود که بسیاری از زنان، از جمله کسانی که عطایی با آنان به گفتوگو نشسته است، سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) در اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری در تهران و شهرستانها به خیابانها رفتند. آنها ظاهرا به میرحسین موسوی، نامزد «جنبش سبز»، رای داده بودند اما سر آخر محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری وقت، دوباره رئیسجمهوری شد. بهطور کلی موضوع محوری کتاب عطایی درباره رویدادهای خونین پس از انتخابات ۲۰۰۹ دور میزند. اغلب مصاحبهشوندگان، خود در «جنبش سبز» فعال بودند و یادها و روایتهای بسیاری از چگونگی برپایی تظاهرات و سرکوب آن به دست نیروهای امنیتی نقل کردهاند.
امید ناامید
شیوا نظرآهاری یکی از زنانی است که گلینه عطایی با او از طریق اسکایپ مصاحبه کرده است. او در سال ۲۰۰۹ دانشجو و پایهگذار گروه «گزارشگران حقوق بشر» بود. آهاری درباره همبستگی مردم در راهپیماییهای اعتراضی به عطایی میگوید: «من یک لحظه هم نمیخواستم از جنبش سبز غافل بمانم. تمام امیدم به اصلاحطلبان بود. عصر از محل کارم که یک دفتر مهندسی بود، مستقیم به خیابان میرفتم. آنقدر شلوغ بود که نمیتوانستید رانندگی کنید، خیلی شلوغ بود! خیلی از مردم میایستادند، به حرفهای ما گوش میدادند، تشویقمان میکردند یا برایمان کف میزدند.»
اما جنبش در سال ۲۰۱۰ از هم پاشید- پس از آنکه نیروهای امنیتی به تظاهراتکنندگان حمله بردند و شمار زیادی از آنان را دستگیر کردند، به زندان انداختند و تحت شکنجههای وحشیانه قرار دادند. یکی از این قربانیان که نامش پس از کشته شدن بر سر زبانها افتاد، ندا آقا سلطان، دانشجوی فلسفه، بود که در ۲۰ ژوئن ۲۰۰۹ مستقیم هدف گلوله قرار گرفت.
طیف وسیعی از مخالفان
عطایی در کتاب خود تنها با زنان جوان و تحصیلکرده مصاحبه نکرده است. او به سرگذشت زنانی که به دلیل نگرش مذهبی افراطی والدین خود، امکان رفتن به دبستان را نیافتند و دیرتر برای کسب حق تحصیل مبارزه کردند، هم پرداخته است. بهعنوان مثال، زنی به نام فاطمه، دختر یک روحانی، که ابتدا از تحصیل محروم ماند و بعدها، زمانی که به حقوق خود آگاه شد، سواد آموخت، بهتدریج از دین و مسجد فاصله گرفت و سرانجام به گروه مخالفان جمهوری اسلامی پیوست.
یکی دیگر از مصاحبهشوندگان کارمند جوانی است که در ابتدای فعالیت اجتماعی خود، از سیاستهای جمهوری اسلامی دفاع میکرد و پس از آشنایی با واقعیتهای تلخ روزمره، در سال ۲۰۱۸ به حرکت اعتراضی «دختران خیابان انقلاب» پیوست و روسری خود را در خیابانی شلوغ در تهران، از سر برداشت. در کنار این سرگذشتها، روایت تلخ بیوهزنی را هم میخوانیم که سالها برای گرفتن ارث شوهر شهیدش میبایست با مراجع و نهادهای مختلف درگیر میشد.
اینکه زنان کنشگر در استانهای سنی نشین ایران تحت آزار و اذیت قرار میگیرند، یکی دیگر از موضوعهایی است که عطایی در کتابش مطرح کرده است. اغلب مصاحبههای ویدیویی در سال ۲۰۲۰، زمانی که بیماری کرونا همهگیر شده بود، انجام شد. ولی این بدان معنا نیست که خواننده از وضعیت کنونی این ۹ زن بیخبر میماند؛ چون عطایی در سال ۲۰۲۱ پیش از ارسال نسخه خطی کتاب به انتشارات روولت برلین، دوباره با این زنان تماس میگیرد و وضعیت بهروز آنان را به ترتیب زیر شرح میدهد: «یکی به کانادا مهاجرت کرده؛ دیگری بهتازگی در زندان سومین دور اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است؛ سومی مجبور شده است به آپارتمان ارزانتری نقل مکان کند؛ چهارمی کرونا گرفته و دوران نقاهت خود را میگذراند؛ پنجمی با ترس از دستگیر شدن در خیابان یا ربودهشدن زندگی میکند؛ یکی برای دیدار و گپ و گفتوگو با پسرش هر هفته به آرامگاه ابدی او میرود و دیگری از خود میپرسد که چه وقت حکومت آخرین ذره هوا برای نفسکشیدن را از مردم میگیرد؛ زمانی که ارتباط اینترنتی ایران را با جهان قطع کنند. و همه این زنان از سرنوشت خواهران افغان خود نگراناند.»
روایتهای آموزنده
«ایران-آزادی از جنس زن است» کتابی تاثیرگذار، سرشار از اطلاعات و بسیار خواندنی است- بهویژه برای سیاستمداران و واسطههای غربی که از سرگیری مذاکرات برجام با ایران را ضروری میدانند. این دیپلماتها قاعدتا باید بدانند که در دیدار با هیئت ایرانی در وین تنها بر سر مسائل هستهای به بحث و گفتوگو نمینشینند؛ آنها درباره سرنوشت مردم ایران هم تصمیم میگیرند.
اگر این سیاستمداران به مسئولیت خود در قبال رعایت موازین حقوق بشر آگاه باشند، میتوانند از تاریخ معاصر ایران که گلینه عطایی بخشهای مهمی از آن را از طریق روایتهای زنان کنشگر در کتابش شرح داده است، چیزهای زیادی بیاموزند. البته مشروط بر اینکه بحث درباره حقوق و منزلت زنان ایرانی مانند خواهران افغان آنها، پیشتر پشت درهای بسته با زمامداران امور حلوفصل نشده و معاملاتی به ضرر آنها صورت نگرفته باشد.
*این مطلب ترجمه آزاد مقالهای به زبان آلمانی با عنوان «Neun Frauenstimmen» است که در پنجم آوریل ۲۰۲۲ در ایران ژورنال منتشر شد