زمان آن رسیده است که برنی سندرز برای حمایت از الیزابت وارن، سناتور ماساچوست که امیدوارم رئیس جمهور بعدی ایالات متحده باشد، به مبارزات انتخاباتی خود برای ریاست جمهوری پایان دهد.
این دستیابی همین چند سال پیش هدف غیرممکنی به نظر می رسید. سندرز حزب دموکرات را از حزبی که بیل و هیلاری کلینتون ۲۵ سال پیش بر حزب فرانکلین روزولت، جان اف کندی و لیندون جانسون تحمیل کردند، و آن را «دموکرات جدید»، «سه وجهی» و «راه سوم» نامیدند، پس گرفته است.
با عبور از دو گرداب «نپرس/ نگو» (قانون ارتش در مورد سربازان تراجنسیتی که در زمان کلینتون وضع شد) و «پایان حمایتهای دولتی که می شناختیم» (اصطلاحی که بیل کلینتون مطرح کرد برای تغییر در سیستم حمایتهای دولتی از شهروندان)، سندرز حزب دموکرات را به کسانی که برای امرار معاش در جدالند، بازگرداند.
او خود را به رأی دهندگان جوان به گونهای معرفی کرد که آرمانگرایی و رفتار منصفانه آنها را فراخواند و این کار را به گونهای انجام داد که نیازهای آنها را مورد خطاب قرار داد، دیدگاهشان را برای آینده کشور نمایان ساخت، و آنها را در مقابل پیامهای راست افراطی حزب جمهوریخواه جاری و رئیس «پر زور» آن واکسینه کرد.
سندرز همچنان به عنوان صدای اخلاق حزب دموکرات عمل می کند؛ مدافعی سرسخت برای چیزی بهتر از آنچه که داریم. او کسی است که با شایستگی و انرژی موضوع خدمتگزاران پول تاریک، [پولهایی که برای کمپینهای انتخاباتی خرج میشود ولی حساب و کتابش برای رای دهندگان روشن نیست]، در حزب خودش را پیش کشید و سرزنش کرد.
به سختی میتوانم نام آن مردان میانه روی ایالتهای غرب میانه را که یک ماه پیش، یا بیشتر، با او به روی صحنه مناظره کردند، به خاطر بیاورم. آن دسته از مردهای سفیدپوست ناراحت خیس عرق، که نمیتوانند تصور کنند چگونه ممکن است این مملکت که بزرگترین تولید ناخالص ملی در جهان را دارد، همچون کشورهایی مثل دانمارک بتواند خدمات درمانی برای شهروندانش فراهم کند. دوره آنها در حزب دمکرات به دلیل وجود برنی سندرز به پایان رسیده است.
بیست سال دیگر، امکان ندارد هیچ یک از اعضای دموکرات مجلس یا سنا علنا اظهار کند که بهداشت جهانی بهعنوان یک حق اساسی آمریکاییان نیست.
اما اگرچه سندرز از این راه به خوبی به کشور خود خدمت کرده است، واضح است که او آن کسی نیست که ایدههای خود را به کاخ سفید ببرد. طی چند هفته گذشته مشخص شد که وی از لحاظ جسمی توانایی آن را ندارد. او حتی اگر برای مبارزات انتخاباتی آینده علیه ترامپ قدرت داشته باشد، اما هشت سال در دفتر ریاست جمهوری دوام نخواهد آورد.
پیرمرد دیگری در این مسابقه وجود دارد که فاقد قدرت ذهنی و بینش بی نظیر برنی است، اما این احساس فزاینده که سندرز تا سال ۲۰۲۸ نمیتواند بهعنوان رئیس جمهور خدمت کند، را تغییر نمیدهد.
با این حال آرمانهای برنی ـ همانها که باعث انرژی بخشیدن به مبارزات انتخاباتی وی علیه هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ شد ـ رقابت دموکراتها را در سال ۲۰۱۹ شکل داده است. امیدوارم که هر یک از ثبت نام کنندگان حزب دموکرات متوجه این موضوع باشند که پیامهای برنی و وارن از بقیه رقبا آنقدر چپتر است که تمام نیرویهای رسانهای شدیدا راست جمهوریخواهان را علیه خود بسیج کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
من امیدوارم که آنها درک کنند که این بار، ما نه تنها باید رأی دهیم، بلکه باید برای جمع آوری آرا فعالیت کنیم، دیگران را ثبت نام کنیم و به طور کلی در خانهها را بزنیم و به همسایگان خود توضیح دهیم که چرا «بیمه ملی اجتماعی برای همه» اداره اردوگاههای کار و اصلاح (گولاگ) شوروی نیست بلکه بیان منطقی همان چیزی است که جفرسون گفته است: حق هر فرد برای زندگی و دستیابی به شادی و آنچه قانون اساسی تصریح میکند و از ما «ارتقاء رفاه عمومی» را میخواهد.
وارن نیز مانند برنی، پوشش سلامت همگانی را میخواهد. وارن مانند او میخواهد بدهی دانشجویی را ببخشد. مانند او، میخواهد کالج و دانشگاه برای افرادی که قبول میشوند، رایگان باشد. او مانند سندرز، میخواهد ثروتمندان هزینه بیشتری برای پشتیبانی از چنین اهدافی بپردازند. وارن مانند سندرز، نه تنها ترامپ بلکه دموکراتهایی را که به جای تعامل با ایدههایی که میتواند وضعیت کشور ما را بهبود بخشد نگران کلمه «سوسیالیسم» هستند، تقبیح میکند.
اگر سناتور سندرز وجود نداشت، اکنون سناتور وارن یا بهتر بگویم نامزد انتخاباتی وارن، نیز وجود نمیداشت. الیزابت وارن به همان دلایلی از ماساچوست به مجلس سنا رفت که اکنون او را در خط مقدم دموکراتها قرار داده است. برنی سندرز باید حضور او را میراث خود قلمداد کند.
*کریستوفر هانلون استاد ادبیات آمریکا در دانشگاه ایالتی آریزونا است.
© The Independent