شتابزدگی ایران برای برگزاری نشست برنامهریزیشده تهران، در همان هفتهای که نشست سران در جده برگزار شد، اتفاقی و از روی تصادف نبود؛ بلکه جمهوری اسلامی ایران قصد داشت با برگزاری این نشست، به آنچه ۱۰ کشور حاضر در اجلاس عربستان سعودی بر آن توافق کردند و ایران آن را یک جبهه گسترده میداند، پاسخ دهد.
در واقع، شتابزدگی جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری سریع اجلاس تهران اقدامی ناامیدکننده است؛ بهویژه اینکه تهران امیدی را که با ورود جو بایدن به کاخ سفید برای احیای برجام داشت، از دست داد. بایدن به این واقعیت پی برد که توافق قبلی در وین با گذشت زمان، ارزش خود را از دست داده و میزان درخواستهای رژیم ایران نسبت به زمان امضای برجام در اواخر دوره ریاستجمهوری باراک اوباما رو به افزایش است.
تهران معمولا تصمیمگیریهایی دیرهنگام دارد و به همین دلیل، اغلب فرصتها را از دست میدهد. زمانی که بایدن آغوش خود را برای بازگشت به برجام باز کرد، تهران با این تصور که آمریکا از روی ناچاری قصد دارد برجام را احیا کند، سقف خواستههای خود را بالا برد و درخواستهایی مبنی بر حذف نام سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی و پرداخت غرامت برای مدتی که توافق به حالت تعلیق درآمده بود، مطرح کرد. از آنجا که پذیرش خواستههای ایران ناممکن بود، مذاکرات با شکست مواجه شد و ایران طبق معمول و بار دیگر، در حاشیه قرار گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دو روز پیش، حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین ایران، با مقصر خواندن مجلس شورای اسلامی، گفت: «اگر مصوبه مجلس درباره پرونده هستهای سقف مطالبات را بالا نمیبرد و اوضاع را پیچیده نمیکرد، ما میتوانستیم تحریمهای اعمالشده علیه کشورمان را در اسفندماه ۱۳۹۰ لغو کنیم.»
انتقاد روحانی از مجلس در واقع انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی است؛ زیرا پرونده مذاکرات هستهای و تصمیمگیری درباره آن در حیطه اختیارات او است و مسئولیت مجلس در این زمینه تنها به اعلام تصمیم اتخاذشده محدود میشود.
جمهوری اسلامی ایران با برگزاری نشست تهران و حضور روسایجمهوری روسیه و ترکیه سعی کرد به همه نشان دهد که ایران منزوی نیست، بلکه در جبهه متقابل و گستردهای جای دارد. با این حال، با نگاهی سریع و کوتاه به اجلاس تهران، میتوان دریافت که این موضوع حقیقت ندارد؛ بهویژه اینکه ترکیه یکی از اعضای ناتو است و روابط خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس و اسرائیل گسترش داده و به درگیری با هیچ کشوری تمایل ندارد؛ علاوه براینکه اردوغان به دنبال حل شرایط دشوار اقتصادی کشورش است.
از سوی دیگر، روسیه هم در رژیم ایران، که از نظر اقتصادی و سیاسی خسته و درمانده شده است، چیزی نخواهد یافت که در مسائل مهم و بزرگ مانند جنگ اوکراین، چالشهای بازار نفت، سرمایهگذاریها یا میانجیگریهای دیپلماتیک منافع روسیه را تامین کند. به نفع روسیه نیست که کشورهای بزرگی مانند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، مصر و اردن را در ازای گسترش روابط با ایران از دست بدهد. کشورهای یادشده بهرغم توافق با آمریکا و حضور در نشست ریاض، به دلیل نیازهای دفاعی-نظامی، راه همکاری با مسکو را نبستهاند و موضع آنها در قبال منازعه اوکراین همچنان بیطرفانه است.
اگر توطئهای سهجانبه در کار نباشد، اجلاس تهران جز یک حرکت نمایشی مفهوم دیگری ندارد و شتاب تهران برای برگزاری هرچه زودتر این نشست ماهیت اجلاس تهران را به عنوان واکنشی در برابر نشستهای عربستان سعودی آشکار میکند. رژیم ایران برای اینکه کشورهایی مانند هند و ارمنستان را به مشارکت در اجلاس تهران متقاعد کند، تلاش بسیاری کرد اما موفق نشد.
جمهوری اسلامی ایران افزون بر تمایلش برای ظاهر شدن به عنوان یک کشور قوی و غیرمنزوی (در حالی که عملا منزوی است)، سعی میکند از مسکو به عنوان اهرم فشاری علیه آمریکا برای بازگشت به میز مذاکره استفاده کند؛ اما روسها از هدف تهران کاملا خبر دارند؛ بهویژه اینکه پس از درگیریهای سوریه، رژیم ایران برای رسیدن به وین، از روسها سوءاستفاده کرد.
تهران همچنین با هیاهوی اعلام انعقاد توافقنامههای راهبردی و بزرگ با چین میکوشد رابطهاش با پکن را بزرگ جلوه دهد تا ایالات متحده بهگونهای تحت فشار قرار گیرد. تردیدی نیست که میان تهران و پکن همکاری وجود دارد، اما این همکاری تا به حال در سطح محدودی بوده است و فراخور رقابت نیست؛ بنابراین هیچ انگیزه و دلیل موجهی وجود ندارد که روسیه و ترکیه را به ایجاد جبههای متقابل در برابر اکثریت کشورهای منطقه وادارد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، در یک فایل صوتی لورفته، خاطرنشان میکند که رابطه تهران با مسکو همواره دشوار بوده است و با وجود همکاری نظامی در سوریه، میان ایران و روسیه بیاعتمادی متقابل وجود دارد. فایل صوتی صحبتهای طولانی محمدجواد ظریف را احتمالا مخالفان او در داخل نظام منتشر کردند.
فایل مزبور که همزمان با آخرین روزهای محمدجواد ظریف در وزارت امور خارجه منتشر شد، سروصدا و جنجال زیادی به پا کرد تا اینکه وزیر امور خارجه به صحت آن اذعان کرد و افزود که این صحبتها را برای استفاده در یک مستند داخلی محرمانه ضبط کرده و هرگز قصد نداشته است آن را منتشر کند. البته افشای ماهیت روابط تهران با مسکو، مشکل بزرگی نبود، آنچه محمدجواد ظریف را با بحران شدیدی مواجه کرد، انتقاد او از مداخلات پیدرپی قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس که نیروهای آمریکایی در عراق ترور کردند، در امور مربوط به روابط خارجی ایران بود.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا میتوان منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را از کشانده شدن به ورطه کشمکش دوقطبی آمریکا و روسیه دور نگه داشت؟
با توجه به اینکه خاورمیانه کلا در درگیری میان مسکو و واشنگتن نقشی ندارد، پس میتوان به ادامه بیطرفی منطقه و دوری آن از میدان رقابت دو ابرقدرت امیدوار بود. با این حال، هماهنگی مثبت میان کشورهای منطقه میتواند پیامدها و عواقب هرگونه تنش بینالمللی را که بر بازارهای اقتصادی تاثیر منفی میگذارد و صلح جهانی را تهدید میکند، کاهش دهد.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط