در مرداد ۱۳۹۳، انتشار یک مصاحبه از یحیی رحیمصفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران در مورد اختلافات بر سر جنگ ایران و عراق و نحوه پایان دادنش سبب شد تا موضوع اعدام فرماندهان سپاه در همان سالها هم افشا شود.
رحیم صفوی در آن مصاحبه گفته بود که «هاشمی (رفسنجانی) به فکر قدرت بعد از امام بود و میخواست بعد از امام کشــور را اداره کند. لذا میخواست قدرت را در دست داشته باشد و شاید پیش خود فکر میکرد در این جنگ نباید همه چیز از بین برود. این برای حفظ قدرت خود و ادامه حکومت خودش بود که نمیخواست همه منابع کشور از بین برود.»
واکنش دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی به این اظهارات، مطلبی بود با تیتر «هاشمی کدام فرمانده سپاه را از اعدام نجات داد؟». در این مطلب از یحیی رحیم صفوی به دلیل نقشش در ناکامیهای جنگ و از دست رفتن فاو به عنوان یکی از سه فرماندهای نام برده شد که قرار بود محاکمه و اعدام شوند.
پس از شکستهای ایران در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق و بهویژه پس از واگذاری فاو، روحالله خمینی دو فرمان درباره سپاه صادر میکند که اجرای آنها به منزله پایان کار سپاه پاسداران بود.
اولین فرمان، یک ماه پیش از انتشار نامه خمینی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل برای انتصاب هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا صادر شد. در این فرمان خمینی از رفسنجانی میخواهد تا به نیابت از او، با تشکیل یک ستاد فرماندهی کل و تمرکز اختیارات تبلیغی، نظامی، لجستیکی و پشتیبانی، کار «حذف یا ادغام سازمانها و تشکیلات تکراری و غیرضروری» را به سرانجام برساند.
دومین فرمان هم در همین حکم انتصاب آمده است. خمینی از رفسنجانی میخواهد تا با برپایی دادگاههای نظامی برای محاکمه فرماندهان خاطی در همه ردهها به شکل «درست و قاطع» از «قوانین دادگاههای نظامی در زمان جنگ» برای تنبیه متخلفان استفاده شود.
به بیان دیگر، دو فرمان خمینی یکی محاکمه فرماندهان خاطی سپاه و دیگری انحلال و ادغام این نیرو در تشکیلات نظامی رسمی یعنی ارتش بود.
تنها سه هفته پس از حکم آیتالله خمینی برای هاشمی رفسنجانی در خرداد ۱۳۶۷، وی طی حکم مخصوص دیگری در مردادماه همان سال، از «علی رازینی»، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، خواست که «دادگاه ویژه تخلفات جنگ را در کلیه مناطق جنگی تشکیل دهید و طبق موازین شرع بدون رعایت هیچ یک از مقررات دست و پاگیر به جرایم متخلفان رسیدگی نمایید». خشم آیتالله خمینی از فرماندهان وقت سپاه به حدی زیاد بود که در آن نامه، مشخصا به رازینی اعلام میکند که «هرعملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام و یا موجب خسارت جانی بوده و یا میباشد، مجازات آن اعدام است.»
اعدامها فراموش شد؟
وقوع عملیات مرصاد، آغاز برنامه اعدام زندانیان سیاسی و اوج گرفتن بیماری روحالله خمینی، سبب شد تا موضوع محاکمه فرماندهان سپاه، تا زمان مرگ رهبر جمهوری اسلامی معلق بماند. بنا به گفته رازینی، تنها دو نفر در سطح فرمانده گروهان به واسطه این حکم اعدام شدند. اسماعیل کوثری، فرمانده وقت لشکر ۲۷ سپاه محمد رسولالله به دلیل ترک جبهه پس از پذیرش قطعنامه، یحیی رحیم صفوی، قائممقام وقت فرمانده کل سپاه، به دلیل فرار از فاو قبل از سقوط آن، غلامعلی رشید و حتی محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران، از جمله فرماندهان ارشدی بودند که موضوع محاکمه آنها در دادگاههای نظامی بر اساس حکم آیتالله خمینی، مطرح بوده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی پیش از مرگش ناگفتههایی از این حکم خمینی فاش کرد. بر اساس روایت هاشمی پس از صدور فرمان خمینی، موضوع محاکمه و اعدام چندین فرمانده سپاه به شدت قوت گرفته بود و علی خامنهای نیز که در آن زمان رییسجمهور بود، با محاکمه و اعدام این افراد موافقت داشت. هاشمی میگوید که حتی یکی از فرماندهان ارشد سپاه (یحیی رحیم صفوی) در معرض اعدام قرار گرفته بود که با وساطت وی، آن موضوع منتفی شد.
موضوع محاکمه و اعدام فرماندهان ارشد سپاه نیز پس از به رهبری رسیدن خامنهای کنار گذاشته شد. یحیی رحیم صفوی که در سال ۱۳۶۸، زیر سایه تهدید به اعدام قرار داشت با حکم علی خامنهای از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ فرمانده کل سپاه شد. دیگر افرادی هم که در معرض اعدام بودند همه در نزدیکترین جایگاه به صندلی رهبر دوم جمهوری اسلامی قرار گرفتند.
انحلال سپاه با چرخش قلم رهبر جدید کنار گذاشته شد
تا زمان مرگ خمینی، کار انحلال و ادغام سپاه در ارتش با تشکیل کمیتهای پیگیری میشد. چند مورد مبهم در مسیر کار کمیته انحلال سپاه وجود داشت. مشخص نبود که سرنوشت بسیج چه میشود و البته سرنوشت قرارگاه رمضان و واحد برونمرزی سپاه هم مبهم بود. ارتش واحد مشابهی برای ادغام این دو نیرو نداشت و سلسله بحثهایی در مورد چگونگی این ادغام در گرفته بود.
غلامعلی رجایی، مشاور اکبر هاشمی رفسنجانی از قول او میگوید که نهایتا در طرح نهایی قرار بود تنها ۱۵۰ گردان به عنوان «نیروی ویژه پاسدار انقلاب» باقی بماند و بقیه نیروهای رسمی سپاه هم با درجاتی معادل درجات نظامی مرسوم به ارتش ملحق شوند. تجهیزات، ساختمانها و امکانات سپاه هم همگی به ارتش واگذار میشد.
روحالله خمینی زمانی درگذشت که این کمیته هنوز کارنهاییاش را انجام نداده بود. تنها چند روز پس از مرگ خمینی، رهبر جدید به هاشمی دستور میدهد تا بهفوریت موضوع ادغام سپاه و ارتش را کنار بگذارد، چرا که وی به آن موضوع اعتقاد ندارد.
یحیی رحیم صفوی، یکی از فرماندهانی که در سال ۱۳۶۸ در معرض اعدام بود و اکنون مشاور عالی نظامی رهبر جمهوری اسلامی است، در این باره میگوید: «با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای، چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم و ارتش و سپاه دو بازوی مسلح انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که باید به همین صورت باقی بمانند و طبق وظایف قانون اساسی به همکاری با یکدیگر ادامه دهند.»
پس از لغو فرمان خمینی برای ادغام و انحلال سپاه، سلسله جلساتی برای شکل دادن به ساختار سپاه در زمان صلح، تقسیم کار میان ارتش و سپاه و نیروها و تجهیزاتی که هر کدام باید در اختیار بگیرند برگزار شد.
در روایتی که فرمانده وقت سپاه از این جلسات ارائه کرده است آمده که « ماموریت دفاع و امنیت خلیج فارس به نیروی دریایی سپاه و ماموریت دریای عمان و دریای خزر به نیروی دریایی ارتش واگذار شد. در بخش زمینی هم سرزمین ایران بین نیروی زمینی ارتش و سپاه تقسیم شد، امنیت داخلی کلاً به سپاه واگذار شد.»
در همه این جلسات، خامنهای از طرحهایی حمایت کرد که امکاناتی بیشتر و گستردهتر در اختیار سپاه قرار میداد. برای نمونه یحیی رحیم صفوی میگوید فرماندهان ارتش با تجهیز سپاه به تانک و توپخانه سنگین به دلیل آنکه وظیفه آنها امنیت داخلی و نه جنگ فراسرزمینی است مخالفت میکنند ولی خامنهای در حاشیه نامه گلایهآمیز فرماندهان سپاه درباره این موضوع مینویسد: «نیروی زمینی سپاه به تانکهای سنگین و پیشرفتهترین تجهیزات در آینده باید مجهز شود.»
خامنهای واحد موشکی را هم در همان زمان عملا از دست ارتش خارج میکند و نهایتا ساخت و بهکارگیری موشکهای برد کوتاه در اختیار ارتش میماند و موشکهای تا برد ۲ هزار کیلومتر در انحصار سپاه قرار میگیرد.
خامنهای و سپاه، خدمات متقابل
در ماههای پایانی عمر نخستین رهبر جمهوری اسلامی، سپاه در متزلزلترین موقعیت خود از ابتدای تشکیل قرار داشت. فرماندهانش در معرض محاکمه و حتی اعدام بودند، و سازمان سپاه نیز مراحل پایانی حذف و ادغام در ارتش را سپری میکرد. ۳۳ سال پس از آن زمان، سپاه حاکم بر سیاست، اقتصاد و امنیت ایران است. در بیش از سه دهه گذشته این نیرو در نقش بازوی علی خامنهای عمل کرده است. در زمان تثبیت جایگاه خامنهای با شکل دادن به گروههای فشار و حذف مخالفان رهبر جدید نقشآفرین بودند. سیاست حذف مخالفان در خارج از کشور را در پیوند با سازمان جهاد اسلامی لبنان و حزبالله پیش بردند. سرکوب همه اشکال اعتراض در دوران رهبری خامنهای را برنامه ریزی و اجرا کردند و پاداشش را هم مرحله به مرحله گرفتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
علی خامنهای در دیدار مهرماه ۱۳۹۸با مجمع عالی فرماندهان سپاه، آنها را فرزندان خود خواند و گفت که از عملکرد آنها «صددرصد راضی» است. او ضمن تمجید از حضور این نیروی نظامی در سیاست بینالمللی، امور فرهنگی، امور اقتصادی و سازندگی، امور اجتماعی و دیگر عرصههای فعالیت در ایران، از آنها خواست تا حضور و نفوذ خود را بیش از گذشته گسترش دهند و به «ده و یا حتی صد برابر» وضعیت فعلی برسانند.
اکنون سه دهه پس از داستان انحلال سپاه و اعدام فرماندهان ارشد، سپاه، سازمان امنیت مستقل خودش را دارد، استانداران و وزاری دولت را تعیین میکند، سفرای ایران در منطقه با اشاره سپاه مشخص میشوند، وزارت خارجه به آنها گزارش میدهد و اقتصاد کشور را منحصرا در اختیار دارد.
رشد سپاه در جمهوری اسلامی به موازات رشد خامنهای از یک نیروی در حلقه دوم قدرت در دهه ۶۰ به تنها مرجع قدرت در دهه ۸۰ و ۹۰ همپا و هماهنگ بوده است.
سپاه پاسداران این امکان را به علی خامنهای داد تا تصویر سیاستمدار ضعیف، دستدوم و فرعیاش در دهه ۶۰ را با «رهبر قدرتمند و توانا» جایگزین کند. سپاه، ابزار خامنهای برای شکل دادن به این بخش کلیدی در زندگی سیاسی او بوده است. در مقابل خامنهای نیز در دوران رهبریاش، سپاه و فرماندهانش را به مقام و جایگاهی رساند که از این نیرو به عنوان بازیگر اصلی قدرت پس از مرگ خودش یاد میشود.