در پی تظاهرات میلیونی مردم شیلی، رئیس جمهور این کشور خواهان استعفای کلیه اعضای کابینه شد. «سباستین پینیه را» از اعضای کابینه خواست راه را برای تغییر در کشور باز کنند. این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که مردم در تظاهرات میلیونی خود، خواهان برکناری رئیس جمهور شده بودند. کارشناسان تعداد تظاهرکنندگان را بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر تخمین میزنند.
رئیس جمهور پینیه را، در پیامی توییتری اعلام کرد صدای مردم را شنیده و شیلی دیگر مانند گذشته نخواهد بود. به عبارت دیگر، به نظر میرسد آقای پینیه را با این اقدام قصد دارد خود را از سقوط مصون کند. وی در ادامه وعده داد وضعیت اضطراری و منع تردد را نیز لغو کند.
اعتراضات شیلی پس از افزایش ۴ سنتی قیمت بلیط مترو آغاز شد. این اعتراضات در اندک زمانی گسترش یافت و بغض فروخورده مردم به ناگهان منفجر شد. آنها دیگر تنها به کاهش قیمت حمل و نقل قانع نبودند و خواهان تغییرات وسیعی در ساختار اقتصادی شیلی شدند. پایین بودن دستمزدها و سطح نازل بهداشت و آموزش، از دلایل اصلی انتقادات است.
نهایتا پینیه را که قبلا نیز کابینه را تغییر داده بود، به هدف اصلی مردم معترض تبدیل شد. پس از شروع اعتراضات، ارتش در خیابانها حضور یافت. در این اعتراضات دست کم ۱۹ نفر کشته شده اند. البته این تنها آمار کشته شدگان است. رویترز از دستگیری و بازداشت بیش از ۷۰۰۰ نفر خبر داد. خونین شدن اعتراضات، لبه تیز انتقادات را به سمت ارتش برد. به نحوی که سازمان ملل دستور اعزام تیمی برای بررسی موضوع را صادر کرد.
آقای پینیه را که وابسته به طیف محافظه کاران است، خود از ثروتمندترین افراد کشور محسوب میشود. او با اقدامات نئولیبرالی در صحنه اقتصاد داخلی، باعث فشار شدیدی بر دوش مردم حقوق بگیر و طبقات محروم جامعه شد. آخرین نظرسنجیها از کاهش شدید محبوبیت آقای پینیه را خبر میدهد. بر این اساس میزان محبوبیت او به ۱۴ درصد کاهش یافته که در عرصه سیاسی شیلی طی سه دهه گذشته، بیسابقه است. همچنین بیش از ۸۰ درصد مردم معتقدند اصلاحات مورد نظر پینیه را به نتیجه نخواهد رسید. به عبارت دیگر اکثریت مردم امیدی به بهبود شرایط با تداوم مدیریت او ندارند.
هواداران سیاستهای نئولیبرالی پینیه را از رشد اقتصادی ۵.۲ درصدی شیلی صحبت میکنند. اما میزان نابرابری و اختلاف شدید طبقاتی در این کشور به شدت زیاد است. این شکاف عظیم طبقاتی نشان میدهد که هر چقدر رشد اقتصادی و میزان انباشت ثروت بیشتر شده، محرومان و طبقاتی میانی سهم کمتری دریافت کردهاند. اتاق بازرگانی شهر سانتیاگو پایتخت شیلی اعلام کرد: اعتراضات اخیر ضرری ۱.۴ میلیارد دلاری به اقتصاد این کشور وارد کرده است. همچنین تخریب اموال عمومی و غارت سوپرمارکتها در شیلی طی مدت اعتراضات، حدود ۹۰۰ میلیون دلار ضرر به جامعه شیلی تحمیل کرده است. البته اصناف کوچک نیز از ضرر بی نصیب نبودند.
آنچه امروز شیلی تجربه میکند، نتیجه نسخه نئولیبرالی تجویز شده توسط مکتب شیکاگو است. ژنرال پینوشه فکر میکرد می تواند با استفاده از مشاورههای میلتون فریدمن، اقتصاد شیلی را احیا کنند. شیلی که از ذخایر غنی مس برخوردار است، با افزایش صادرات خود به ارقام بالای رشد اقتصادی رسید. اما چرخ دندههای رشد اقتصادی طبقه کارگر را زیر خود له کرد. ثروت به دست آمده بیش از پیش به جیب اربابان قدرت و صاحبان معادن میرفت. تمامی امکانات تولید ثروت، به جای آنکه ملی شود و ثمره آن به همه مردم شیلی برسد، در دستان اقلیتی قرار گرفت. در دوران سالوادور آلنده، معادن مس شیلی ملی اعلام شد، اما با کودتای پینوشه و ادامه سیستم اقتصادی مطلوبش حتی پس از خروج وی از قدرت، شرایط را به گونهای رقم زد که منافع اقتصادی معادن شیلی به جیب اقلیت ثروتمند میرود. ثروتمندانی که کنترل تولید و فروش مس را در دست دارند.
شیلی امروز در برخی مناطق از حداقلهای زندگی نیز محروم است. شعارهای معترضان از نبود آب و برق در مناطق دور از مرکز کشور خبر میدهد. این شعارها ثابت میکند رشد اقتصادی الزاما به بهبود کیفیت زندگی مردم نمیانجامد. رفاه عمومی بستر اصلی امنیت روانی و امید است.
این دقیقا همان موضوعی است که هواداران سیستم دولت رفاه و حامیان اقتصاد سوسیالیستی عنوان میکنند. شیلی نخستین کشوری نیست که سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیستی آن را با بحران داخی مواجه کرده است. این موضوع قبلا در سال ۱۹۸۹ در ونزوئلا صورت گرفت. نمونه موفق بولیوی ثابت میکند که الگوی پیشرفت اقتصادی میبایست تغییر کند.
معضل دیگری که شیلی با آن دست به گریبان است، وابستگی به صادرات مس است. این کشور عملا دارای اقتصادی تک محصولی است و نیازی مبرم خروج از این سیستم دارد. اقتصاد پیشنهادی نئولیبرالیستی، هر کشور را بر اساس مزیت نسبی مسئول بخشی از مسیر رشد میداند. مسئلهای که بلای جان شیلی نیز شده است. با کاهش قیمت مس در بازار جهانی، اقتصاد این کشور دچار مشکل شد. تامین حداقل زندگی برای کارگران خود به پدیدهای مشکل ساز تبدیل شد. به نحوی که افزایش چند سنتی بلیط، کل اقتصاد فرد را دچار بحران میکرد. و این بحران چنان گسترده بود که میلیونها نفر را ناراضی کرد.
پینیه را نیز به مانند پینوشه همان مسیر اقتصادی را پیش گرفت که آمریکا برای کشورهای متحد خود پیشنهاد میکند. مسیری که بهسرعت به شکست انجامید و میلیونها نفر را در سراسر این کشور به خیابان آورده است. شاید امروز همان روزی باشد که شیلی مجددا یک آلنده دیگر را از تاریخ طلب کند.