قرار است در اسفند ماه ۱۳۹۸ مجلس یازدهم جمهوری اسلامی شکل بگیرد. نامزدهای فهرستهای مطرح در این رویداد چگونه تعیین میشوند؟ کسانی که در ایران بهعنوان نامزد بیعت مجلس- که تحت عنوان انتخابات به مردم فروخته میشود- در فهرستها معرفی میشوند، سه مرحله را پشت سر میگذارند (کسانی که این مراحل را پشت سر نگذارند شانس اندکی برای نشستن روی صندلی مجلس دارند):
احزاب فولکس واگنی
نخستین مرحله فعالیت در چارچوب یکی از گروهها و احزاب فولکس واگنی است که تعداد اعضایشان بسیار محدود است اما همیشه در کاست حاکم به عناوین مختلف حضور داشتهاند. وجود ۲۵۰ حزب و گروه مجوز گرفته از وزارت کشور (که به دلیل عدم فعالیت مستمر تنها ۹۰ حزب در بیعت ۹۸ حق فعالیت دارند) به این معناست که اعضای کاست حاکم در گروههای کوچک خود را سازمان دهی کردهاند. البته جمهوری اسلامی به دنبال تاسیس یک حزب واحد از روی مدل احزاب کمونیست بود (حزب جمهوری اسلامی) اما این تجربه به دلیل اختلافات درونی در کاست حاکم و فقدان روشی برای حل آنها شکست خورد.
هرچه افراد عضو این محافل و باندهای قدرت به اعضای بیت و سپاه و نهادهای امنیتی نزدیکتر باشند، شانس آنها برای بقا در کاست حاکم افزایش مییابد؛ این گروهها بر اساس روابط خانوادگی، رفاقت دوره دانشجویی، همکاری در نهادهای انقلابی یا فعالیت در مساجد خاص دور هم جمع میشوند، چون این روابط میان آنها رفاقت و اعتماد ایجاد میکند؛ ازدواجهای درون گروهی نیز مقوم این روابط بوده است.
آوردهها
مرحله دوم حذف رقبای درون حزبی و گروهی در فرایندی است که میتوان آن را «سنجش آوردهها» نام گذاشت؛ منظور از آوردهها منابعی (قدرت، ثروت و منزلت) است که به چنگ آمده و بخشی از آنها به میدان آورده شده است. امروز پس از چهل سال همه فعالان سیاسی درون نظام به گربههای چاقی تبدیل شدهاند که برای چاقتر شدن باید اندکی هزینه کنند و همچنین نشان دهند که در شرایط بحرانی تا چه حد قابل اتکا هستند (خبره با بصیرتاند).
رد شدن از صافی «نظام»
گذر از صافی شورای نگهبان که بر اساس پروندهسازی گسترده توسط ۳۰۰ هزار ناظر شورای نگهبان انجام میشود مرحله سوم و نهایی است. بدون کسب اطمینان از وفاداری به نظام کسی از این صافی رد نمیشود.
با بخش اول و سوم این فرایند اکثر ایرانیان آشنایی دارند. بخش دوم هم همانند دو بخش دیگر در پس دیوار و در تاریکیهای نظام جمهوری اسلامی انجام میشود، اما کمتر مورد توجه مخالفان قرار گرفته است. در این نوشته سعی میکنم بخش دوم را روشنتر کنم.
افسانه یا عقلانیت
فیلم بسیار پر فروش آکوامن (مرد آبی، ۲۰۱۸، که حدود ۱.۲ میلیارد دلار فروش داشت) رقابت میان دو برادر بر سر تاج و تخت آتلانتیس افسانهای (تمدنی زیر دریاها) را به تصویر میکشد. این دو بردار، اورم و آرتور، برای رسیدن به قدرت به مشروعیتهای افسانهای (دنباله خانودهای خاص بودن، درست مثل ادعای قریشی بودن رهبر داعش)، همپیمانان منطقهای و پیرامونی، عِده و عُده، و رفت و برگشتهای متوالی نسبت به عرصه پر تنش قدرت استفاده میکنند و در نهایت او که به جادو و جنبل و قدرتهای ماورایی بیشتری دسترسی دارد و بهتر میتواند اطرافیان و مشاوران عالی رتبه را در کنار خود نگاه دارد، برنده میشود. همین سازوکار ظاهرا افسانهای (توهمی) در کسب صندلیهای قدرت در ایران کار میکند. در این میان تنها اموری که اهمیت ندارند شایستگی، برنامه، انتخاب مردم و رقابت منصفانه و آزاد است.
شورا یا باند
شوراهای هماهنگی یا ائتلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان (تحت عناوین دهان پرکنی مثل شورایعالی سیاستگذاری جبهه اصلاح طلبان یا جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در سطح ملی و محلی باندهای قدرتی هستند که در کنار هم قرار گرفتهاند تا بر اساس شمارش و میزان تقرب به هسته سخت قدرت و نیز آوردههای اقتصادی رقبای خود را بر حسب میزان چالشی که ایجاد میکنند با سرعتهای متفاوت حذف کنند. این شوراها نوعی شورای نگهبان در درون جبههها و جناحهای سیاسی هستند و افرادی را وتو کرده و به دیگرانی میدان میدهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طرح بخشی از اصلاح طلبان تحت عنوان «سرا» (سامانه رای سنجی اصلاح طلبان) همین منطق را دنبال میکند، اما با نظرسنجی آن را برای وفاداران موجه میسازد. مشخص است که کسانی در فهرست نظر سنجیها جای میگیرند که در نهایت توسط «روسای مافیای سیاسی» اصلاح طلب یا پدرخواندههای دو دههی اخیر تایید شده باشند. این تایید است که افراد شناخته ناشدهای مثل اعضای مجلس دهم از تهران را بر کرسی مجلس مینشاند. البته این افراد توان تامین بخشی از هزینههای انتخاباتی فهرست (تا حد دو میلیارد تومان) را داشتهاند. تخمین زده میشود، هزینههای نامزدها برای فهرست مشترک در بیعت ۹۸ به حدود پنج میلیارد تومان برسد.
دمکراسی درونی
در کشوری که بر اساس نظریه ولایت فقیه (صغارت عموم و تصمیم گیری برای آنها از سوی بالغ اکبر) اداره میشود دمکراسی درون احزاب و گروهها تنها یک شوخی تراژیک است. هر دو جناح این شوخی را همیشه قبل از انتخابات ترویج میکنند. اصلاح طلبان تلاش بیشتری برای باورپذیری این شوخی انجام میدهند. آنها میخواهند به جای انتخابات مقدماتی که روال درون احزاب پوششی و بزرگ برای تعیین نامزد است، روالی را جایگزین کنند که از اساس به نفع برخی از گروهها و نامزدها و به ضرر برخی دیگر است. احزاب در نظامهای چند حزبی یا احزاب کوچک در میان اعضای خود برای نامزدهایشان تصمیم میگیرند و نیازی به رایگیری عمومی از هواداران ناشناخته ندارند و بازی اصلی دمکراسی را به انتخابات محلی یا ملی واگذار میکنند.
انتخاب میان نادانستهها
مشکل اصلاح طلبان در طرح «سرا» آن است که اگر قرار است برای تعیین نامزدها نظرسنجی کنند (در جامعهای غیر آزاد و بسته) افراد باید بر چه اساسی و از میان کدام اسامی انتخاب کنند، وقتی هیچ حزب یا فرد حزبی هیچ برنامهای ارائه نداده و نمیتواند ارائه کند و افراد در طول سال مجالی برای فعالیت سیاسی ندارند؟ دادن برنامه اصلاح طلبانه همان و رد صلاحیت همان. بسیاری از چهرههایی که قرار است نامزد شوند، اصولا شناخته شده نیستند، به دلیل آن که بتوانند از صافی شورای نگهبان رد شوند. چگونه افراد میتوانند میان افراد ناشناخته چند تایی را انتخاب کنند؟ جناح مقابل با این مشکل مواجه نیست. چون چهرههای شناخته شدهاش از صافی شورای نگهبان رد میشود، اما نیازی به نظرسنجی عمومی نمیبیند چون این افراد برای پایگاه اجتماعی سنتی/نظامی و محافل و باندهای آنها شناخته شدهاند و رای آنها نیز بیشتر در پایگاههای بسیج و پادگانها جمع آوری میشود.
ائتلافهای شکننده
تاکتیک دیگر برای بالا بردن شانس کسب کرسیهای مجلس در مرحله تعیین نامزدها، ائتلاف با گروهها و محافل دیگر است. بهعنوان نمونه در بیعت سال ۹۴، اصلاح طلبان با بخشی از اصولگرایان ائتلاف کردند تا بتوانند هم فهرستی کامل برای عرضه داشته باشند و هم شانس نامزدهای خود را بالا ببرند. اما این ائتلاف که مدعی کسب اکثریت در مجلس دهم بود، بلافاصله پس از شکلگیری مجلس با تعیین فراکسیون مستقل ولایی شکست و اصلاحطلبان حتی نتوانستند ریاست مجلس یا ریاست اکثر کمیسیونهای مجلس را به دست آورند.