نهاد مطالعاتی بروکینگز آمریکا در مقاله تحلیلی تازهای به قلم وندا فلباب براون، وضعیت طالبان را در سال ۲۰۲۳ تحلیل کرده است. این مقاله نگاهی همهجانبه به رویکرد طالبان به قدرت و وضعیت مخالفان این گروه در افغانستان انداخته است.
به باور نویسنده، در حال حاضر، دو سوال مهم پیش روی طالبان قرار دارد. یک اینکه آیا طالبان قادر خواهند بود انواع مخالفتها علیه خود را مهار کنند و دوم اینکه آیا میتوانند جلو گسترش تروریسم به خارج از این کشور را بگیرند یا خیر.
براون گفت رژیم طالبان طی طول سال ۲۰۲۲، برخوردهای سختگیرانه خود را روزبهروز افزایش داده و بهشکل جزماندیشانهای دوباره به رویکردها و سیاستهای سلطهگرانه خود در نیمه دوم دهه ۹۰ بازگشتهاند.
گروه طالبان با محوریت اکثریت پشتونتبار، مخالفان خود را بهشکل خشونتباری سرکوب میکنند. آنها در سطح ملی کمترین میزان اشتغالزایی را ایجاد کرده و حتی فرصتهای شغلی زیادی را از بین بردهاند. آنها هیچگونه حق تصمیمگیری را برای اقلیتها در افغانستان در نظر نگرفتهاند و با بازماندههای نظام جمهوریت، برخورد خشونتباری داشتهاند. این گروه همچنین زنان را کاملا در خانهها محصور کرده و آنها را از حضور در جامعه کاملا منع کردهاند. حقوق فردی تقریبا از بین رفته و دسترسی زنان به آموزش، شغل و حتی حوزه عمومی برای مسافرت و مراقبتهای پزشکی کاهش یافته است. اداره استخبارات (اطلاعات) طالبان و وزارت کشور این گروه که تحت کنترل سراج الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی- مخوفترین بخش گروه طالبان- است، به ابزار شکنجه و سرکوب مردم تبدیل شده است.
با اینکه در نظام جمهوری نیز قدرت متمرکز بود، اما در نظام طالبانی، قدرت در دست ملا هیبتالله، رهبر طالبان، و عدهای از حلقه فرماندهان قندهار است. ملا هیبتالله بهطور مطلق و جزماندیشانهای در حال حکمرانی بر سراسر افغانستان است. او حتی به مشاورهها و خواستهای بخشی از رهبران طالبان که خواستار برخورد معتدلتری در حوزه داخلی و رویکرد مناسب منطقهای و جهانیاند، بیتفاوت بوده و هر چه انتقاد کشورها و سازمانهای غربی به دستورها و فرامین او بیشتر میشود، او به همان نسبت، احساس حقانیت بیشتری میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اواخر سال ۲۰۲۲، رهبر طالبان بهطور پیدرپی فرامینی صادر کرد که زنان و دختران را از حضور در اجتماع منع میکرد. به دختران اجازه تحصیل داده نشد و زنان از کار در موسسات غیردولتی نیز منع شدند و هیچ دورنمایی برای بهبود وضعیت دختران و زنان در افغانستان شکل نگرفت. این مسئله باعث شد تا موسسات کمکرسان به مردم افغانستان، فعالیتهای خود را متوقف کنند.
خواستهای مکرر سازمان ملل متحد و بحران انسانی در افغانستان باعث شد تا تعدادی از سازمانها مجبور به ارائه خدمات به مردم شوند. زیر فشار بیش از حد سازمان ملل، طالبان حاضر شدند تا در عرصه پزشکی و آموزش، حضور زنان را با اکراه بپذیرند. اما در ارتباط با این مسئله هم نگرانی دائمی وجود دارد و هر لحظه امکان دارد که این گروه، مانع فعالیت زنان در بخش آموزش و بهداشت و درمان بشوند. مسلما تعدادی از رهبران طالبان نمیخواهند با این رویکرد به حکومت کردن ادامه بدهند. آنها میدانند که زیر فشارهای مداوم طالبان، جامعه روزی به مرحله انفجار خواهد رسید. تلاش بخشی از رهبری طالبان در این است که بتوانند زمان بیشتری را در قدرت باشند. اما هیبتالله با هرگونه اصلاحات اجتماعی مخالف است. با اینکه در سال ۲۰۱۶ هیبتالله علیرغم ناتوانی و ضعف نفوذش بهعنوان رهبر این گروه انتخاب شد، اما حالا او با مشت آهنین به حکمرانی مشغول است. سناریوهای متعددی در مورد دور کردن او از قدرت وجود دارد که هر کدام پیامدهای خطرناکی دارند.
سازماندهی کودتای داخلی یکی از این سناریوها است. اما در حال حاضر، این مسئله خطرات گسترده خود را دارد. در صورت کودتای داخلی، نیروهای پیروز مجبور به اعدام تعدادی از نیروهای طالبان و انشعاب در بدنه اصلی این گروه خواهند بود. حتی برای اقدام به کودتا، اتحاد سه رکن اصلی قدرت طالبان یعنی ملا برادر، سراج الدین حقانی و ملا یعقوب نیاز است. اما در حال حاضر، این سه تن به همدیگر اعتماد ندارند و به نظر نمیرسد بهزودی اتحادی بین این سه ضلع مثلث ایجاد شود. تغییر قدرت سناریویی کمخطر در میان طالبان است. اما این تغییر قدرت نیاز به اجماع عمومی دارد که تا به حال محقق نشده است. تصمیمها را در حال حاضر، شورای رهبری میگیرد و رهبر طالبان آنها را تایید میکند. ملا هیبتالله در حال حاضر، میلی به کنار رفتن از قدرت ندارد و تلاش کرده است تا افراد وفادار به خود را در اطرافش جمع کند. ترور هیبتالله هم سناریو خوبی نیست، زیرا باعث نزدیک شدن بیشتر اعضای طالبان به هم میشود. حتی آنهایی که در حال حاضر با هیبتالله موافق نیستند هم اطراف او جمع خواهند شد.
از سوی دیگر، مسئله جانشین احتمالی هیبتالله هم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. ملا برادر چهره معتدل و بانفوذ داخلی است، اما قدرت نظامی ندارد و بدتر از همه اینکه پاکستان با او بهشدت مخالف است. هرچند که پاکستان از ضعف سراج الدین حقانی در کنترل تحریک طالبان پاکستانی (TTP) شکایت دارد، اما او تنها گزینه قابل قبول برای رهبری در آینده است. اما طالبان قندهاری بهخصوص ملا برادر و ملا یعقوب با رهبری او مخالفاند. ملا یعقوب هم برای غرب زیاد خواستنی نیست. اما شاید بهتر از هیبتالله باشد. آنچه غرب را به گروه طالبان بدبین میکند و باعث تردید آنها میشود، حضور سازمانهای تروریستی مختلف در داخل افغانستان است.
با سقوط جمهوریت، هزاران تروریست از سراسر جهان بهخصوص خاورمیانه راهی افغانستان شدهاند. علیرغم اعلام طالبان مبنی بر نداشتن مجوز استفاده از خاک افغانستان علیه کشوری دیگر، سازمانهای تروریستی در داخل خاک افغانستان، در حال بازسازی خودند. نگرانی اصلی این است که در صورت افزایش حملههای برونمرزی با منشا افغانستان، کشورها و دولتهای خارجی، دیگر کمکی به این کشور نخواهند کرد و در نبود سازمانها و کشورهای کمککننده، شرایط طالبان که هنوز هیچ منبع جدی درآمدزایی را پیدا نکردهاند، بدتر هم خواهد شد. به عقیده نویسنده این تحلیل، جبهه مقاومت ملی با اینکه بهعنوان جدیترین مخالف طالبان خودش را معرفی کرده است، اما این گروه کمترین نفوذ را در افغانستان دارند و طالبان میتوانند با استفاده از عملیاتهای پاکسازی، آنها را بهشدت سرکوب کنند. انشقاق و جدایی در میان طالبان، اوضاع را نسبت به هر زمان دیگر خرابتر خواهد کرد، زیرا در نبود طالبان، داعش و دیگر سازمانهای تروریستی، دمار از روزگار مردم در افغانستان درخواهند آورد. به همین دلیل، تا زمانیکه جایگزینی مشخصی پیدا نشود، کشورهای جهان نیز دوست نخواهد داشت که طالبان از بین بروند.