هما دارابی، ۲۹ سال پیش، در دوم اسفند ماه سال ۱۳۷۲ برای «اعتراض به حجاب اجباری و قوانين ضد زن» جمهوری اسلامی در میدان تجریش تهران خود را به آتش کشید و ساعاتی بعد در اولین ساعات سوم اسفند ماه بر اثر شدت سوختگی جان باخت.
او متولد سال ۱۳۱۸ در تهران بود و در دوره دانشجویی به حزب ملت ایران پیوست و همراه با پروانه فروهر از نخستین زنانی بود که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند.
هما دارابی در دوره دانشجویی و در جریان اعتراضات دانشجویان علیه منوچهر اقبال، رئیس وقت دانشگاه تهران، مدتی بازداشت و زندانی شد.
او پس از دریافت دکترای بیماریهای کودکان به آمریکا رفت و پس از فارغالتحصیلی در رشته روانپزشکی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت و به نوشتن مقالات و یادداشتهایی درباره زنان و کودکان در مطبوعات از جمله مجله فردوسی پرداخت.
به گفته پروانه فروهر، «هما دارابی وقتى انقلاب صورت گرفت گمان كرد زنان در جای طبیعی خود مستقر خواهند شد و نيازى به نبردى جداگانه نخواهند داشت، اما چنين نشد و زنان هيچ به دست نياوردند كه بسيارى هم از دست دادند.»
دارابی در سالهای پس از ۱۳۵۷ به تدریس و تحقیق در رشته روانپزشکی ادامه داد.
او را به دلیل نپذیرفتن حجاب اجباری از ریاست گروه روانپزشکی دانشگاه بهشتی (ملی) برکنار کردند. هما دارابی در تمام سالهای ۵۷ در دانشگاه و بیمارستان بر نپذیرفتن حجاب اجباری تاکید داشت و به گفته بستگانش حتی به رئیس بیمارستان محل کار خود گفته بود که مرگ را بر چادر سر کردن ترجیح میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او را ابتدا از سمتش در دانشگاه گروه روانپزشکی دانشگاه بهشتی برکنار کردند و سپس برای مدتی مطبش را نیز به دلیل عدم پذیرش حجاب اجباری و تحت عنوان «عدم رعایت شئونات اسلامی» تعطیل کردند.
پروانه(اسکندری) فروهر که خود و همسرش داریوش فروهر پنج سال بعد از خودسوزی اعتراضی هما دارابی، در منزلشان به دست نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کاردآجین و کشته شدند، در بزرگداشت هما دارابی گفته بود که هما «فرياد اعتراض به پلشتی و فساد، ستمكارى و خودكامگی، مردم فریبی و واپسگرایی» بود.
نوشتههای هما دارابی درباره جوانان و به ويژه دختران در مجله فردوسى نیز «نمايانگر خط سير فكر اين دانشجوى پرشور نسبت به جامعه و آينده بود» و در سراسر زندگى خود «كمال خود را نه در مشاهده انفعالى و نگرش رخوت آلود بلكه در حركت و جنبش مىيافت.»
به گفته بستگان و نزدیکانش، دستگاههای حکومتی در جمهوری اسلامی روز به روز فشارها را بر هما دارابی به خاطر مخالفتش با حجاب اجباری و اعتراض به قوانین زنستیز، افزایش دادند تا آنجا که او سرانجام در روز دوم اسفند ماه سال ۱۳۷۲ در میدان تجریش تهران با برداشتن حجاب اجباری و در اعتراض به قوانین و فضای ضد زن تحمیل شده جمهوری اسلامی به زنان ایران، اقدام به خودسوزی در انظار عمومی کرد.
با آنکه خودسوزی هما دارابی در اعتراض به حجاب اجباری و قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی، واکنشهای گستردهای در پی نداشت اما در سه دهه گذشته جنبش زنان ایران به شکل مستمر گسترش یافت و اوج گرفت تا آنجا که در مبارزه با حجاب اجباری در یک دهه گذشته به یکی از اولویتهای زنان تبدیل شد.
خیزش سراسری مردم ایران علیه جمهوری اسلامی نیز از بیستوششم شهریور ماه در پی کشته شدن مهسا امینی حین بازداشت گشت ارشاد، از مبارزه با حجاب اجباری آغاز شد و هزاران نفر از زنان در خیابانها روسریهای خود را به آتش کشیدند و شعار «زن، زندگی، آزادی» به عنوان سمبل خیزش مردم ایران در جهان شناخته شد.
پروانه فروهر در سخنرانی بزرگداشت هما دارابی پس از خودسوزی این زن معترض، با اشاره به اینکه سرانجام دوشنبه دوم اسفندماه ١٣٧٢ هما «با بالهاى آتشينش شعله میريزد به روى گرده طاعون و به روى جان خفاشان» جمهوری اسلامی، گفته بود: «دارابی در برابر زور تسليم نشد، با ستم نساخت، آتشی که در درونش از آن همه بيداد شعلهور بود، آتشفشان و فروزان شد، و شراره بر تن شب كشيد.»