هر سال بهترینهای مد در پاریس نمایشی از بالاترین درجه خیاطی فاخر، طراحی و ظریفکاری در لباسهایی غرق در گلدوزی و تور برپا میکنند که برای علاقهمندان هنر ایرانی حسرت از بین رفتن هنر جامهآرایی فاخر ایرانی را صدچندان میکند.
اگرچه سوزندوزی بلوچ به همت شهبانو فرح پهلوی توانست به نحو شایستهای گذار از دوران سنتی به مد قرن بیستم را تجربه کند، اما با روی کار آمدن حکومت اسلامی و حجاب اجباری، لباسهای بومی که محل عرضه ظرافتکاری دستی بودند، از صحنه اجتماع دور شدند.
دو مورد از این هنرهای ظریفه که بهآهستگی زیر چادر سیاه و سپس بهدلیل کاهش قدرت خرید مردم، از دید عموم پنهان شد، گلابتون و زربافت بودند. این دو هنر اصیل ایرانی بعد از ورود اسلام به ایران، به سبب سروکار داشتن با نخ طلا از جامه مردان کنار زده شده بودند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از اسلام، فرهنگ ایران دستخوش تغییرات اساسی شد که فقط در نقش و نگار و حذف تصاویر انسانی و حیوانی نبود، بلکه مواد اولیه اصلی صنعت نساجی هم تحت تاثیر قرار گرفت. زربافی تعطیل شد، پارچههای دستدوز طلا رهسپار گنجه و پنهانخانه شدند و هنر گلابتوندوزی رو به فراموشی رفت، چون «پوشیدن لباس زرباف برای مرد حرام و موجب بطلان نماز است…». (مستند الشيعة فی أحكام الشريعة. احمدبن محمدمهدی النراقی).
اما این هنر چونان ققنوسی در دوره سلجوقیان سربرآورد و دوباره ایران شاهد شکوفایی در صنعت و هنر شد. از آن دوره، حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین و ظریفترین نقشهها بافته میشد.
صفویه و کارگاه خصوصی زربافی برای شاه عباس!
پس از فراز و فرودهای بسیار که از سر تاریخ و هنر ایران گذشت، شاه عباس در اصفهان کارگاهی به نام کارگاه شاهی ساخت و از هنرمندان زریباف خواست به زربافی و بافت پارچه مشغول شوند. این کارگاه به شکل انحصاری برای دربار شاه پارچههای بسیار نفیس میبافت. از پارچههای زرباف این دوره چند قطعه لباس در موزه کاخ کرملین در مسکو به چشم میخورد که برای لباس تزارها و درباریان مسکو یا برای کشیشان و روحانیان بهکار گرفته شده است.
زربافی، سوزندوزی و مهر شهبانو به هنر دیرین ایرانی
شهبانو فرح همواره حامی بزرگ هنر و فرهنگ ایرانی بوده است. در طراحی، ظرافت و دوخت لباسهای ملکه پیشین ایران همیشه ردی از حضور صنایع دستی ایرانی دیده میشد. او که از آغاز سلطنت خود به ترویج فرهنگ و هنر در ایران علاقه جدی داشت، همیشه در تلاش بود که فرهنگ ایرانی را به نوعی در پوشش خود به نمایش بگذارد. مهر و عشقی که از دل برمیآمد و بر تن مینشست. شنل و پیراهن روز تاجگذاری ملکه که در سال ۱۳۴۶ برگزار شد، روایتی بود از هنر دستان برترین طراحان خارجی همچون مارک بوهوم از نشان تجاری کریستین دیور (Dior) و ظریفدوزهای ایرانی که در باشکوهترین و مجللترین حالت ممکن بر دوش ملکه خودنمایی کرد. در آن زمان، این شنل مخملین که مزین به الماس، یاقوت، زمرد و طلادوزی، و هنر دست پوران درودی بود، با هیچ ردای تاجگذاری از پادشاهان بریتانیا، فرانسه و اتریش قابل مقایسه نبود.
بخشی از لباسهای شهبانو فرح، امروزه به یکی از نمادهای ایرانی بر تن آخرین ملکه ایران تبدیل شده است. یکی از معروفترین پیراهنهای سوزندوزیشده شهبانو، تلفیقی از پارچههای ایرانی و طراحی مدرن بود که با الهام از صنایع دستی ایران و طراحی منحصربهفرد کیوان خسروانی، در سال ۲۰۲۰، در یک حراجی در آلمان به قیمت ۴۰هزار دلار فروخته شد. سوزندوزی این پیراهن کار گروهی از هنرمندان بلوچ بود که به جای رنگهای رایج سوزندوزی آن دوران (مشکی و قرمز)، از نخهای آبی و طلایی (ابریشم خالص و نخ طلا) استفاده شده بود که همین امر باعث درخشش و جاودانگی این پیراهن شد.
زربفت بخشی از «تار و پود» فرهنگ کهن ایرانی است که امروزه بیشتر و منحصرا در جنوب ایران دیده میشود. از آنجا که در این هنر، الیاف گرانقیمت و با ارزشی چون ابریشم و روکش طلا به کار میرفته، از دیرباز در انحصار پادشاهان و ثروتمندان بوده است. فردوسی در کتاب شاهنامه، در داستان پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران شکوه مراسم را اینچنین بازگو میکند:
سزاوار او شهریار زمین
یکی خلعت آراست با آفرین
یکی تخت پیروزه و میشسار
یکی خسروی تاج گوهرنگار
یکی دست زربفت شاهنشهی
ابا یاره و طوق و با فرهی
قدمت زربف یا زریبافی به هزاران سال پیش برمیگردد. در بسیاری از نقشبرجستههای تختجمشید، شوش و حتی پاسارگاد، نقوشی در حاشیه لباس شاهان و درباریان به چشم میخورد که نشان از وجود پارچههای زربفت در حاشیه آستینها و یقه لباس است. در این نقوش، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ (پرنده کوچک)، ستاره، گل پنجپر یا نقوش هندسی را به روی لباس میدوختند. بسیاری از این قطعات طلا متعلق به دوره هخامنشیان در ایران است.
گلابتون دوزی: نخ طلا، بافته و برجسته بر تن پارچه
اما با وجود به فراموشی سپرده شدن هنر زربافی در ایران، هنر گلابتوندوزی همچنان در فرهنگ پوشش مردمان جنوب ایران (شهرهای بندرلنگه، بندرعباس، میناب،…) زنده است. در هرمزگان برای تزئین لباس عروس هنوز از نخهای گلابتون و طرحهای گلابتوندوزیشده استفاده میشود. پارچه زمینه این لباسها وامدار رنگ قرمز و سبز رسم و رسوم سنتی این مردم است که در کنار ملیلهدوزی به پارچه جان میدهد! در طراحی این لباسها از پارچههایی که با گلابتون نقشونگار شده است، برای آراستن حاشیه یقه پیراهن، آستین، لبه آستین و دمپای شلوار استفاده میشود.
این هنر تا جایی زنده و فعال پیش رفته است که به تلاقی مد و فرهنگ منجر شده است. حالا کموبیش این هنر ظریف را در کیف و کفش هماهنگ با پیراهنهای گلابتوندوزیشده میبینیم که سر از کارگاههای کوچک مد در ایران درآورده است. امروزه برای گلابتوندوزی از نخهای صنعتی با روکش فلزی طلایی و نقرهای رنگ استفاده میشود و همین تغییر اساسی، توانایی جامعه را برای دسترسی به مد این رسم کهن بالا برده است.
امید به شکوفایی طلایی هنر ایران
تاریخنویسان بر این باورند که در دوره ساسانیان هنر و تمدن ایران به شکوفایی رسیده بود. بسیاری از بافتههای این دوره در کلیساها و موزههای اروپا به یادگار مانده است. محمدحسن زکی، تاریخنگار مصری، در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام (ترجمه محمدحسن خلیلی، ۱۳۶۳) درباره بافتههای این دوره مینویسد: «در این دوره بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید. از آن دوره، بعضی پارچههای ابریشمی باقیمانده که بهترین نمونه از ترقی این صنعت است. آنچه امروز از بافتههای آن دوره در اروپا باقی است، پارچه معروفی است که در خزانه شهر سامنس فرانسه وجود دارد. نقش آن مردی است که ایستاده و گلوی شیری را میفشارد.»
هر ایرانی هنردوستی از اینکه باید شاهد خاموشی هنر زربافی و گلابتوندوزی باشد، قلبش به درد میآید. این هنر ظریف که پس از هزاران سال مهجور و مظلوم واقع شده است، نیاز به آتش ققنوس دیگری دارد. شاید در آیندهای نهچندان دور، شاهد بازگشت و همینطور حضور زربافی، گلابتوندوزی و سوزندوزی در مد روز دنیا باشیم، جایی که ارزش هویت تاریخی هنر ایران بهجای نکوهششدن و به دست فراموشی سپردن، دوباره ستایش و دیده شود.