با تشدید تحریمها علیه ایران و نزدیک شدن صادرات نفت ایران به نقطه پایانی، مقامات ایران در تلاش برای کاهش تأثیر تحریمها هستند. تصمیم دولت ترامپ برای افزایش فشار و مجازات در راستای کاهش صادرات نفت ایران تا مرز صفر، چالشهای اقتصادی را به میزان دو برابر افزایش داده است. پس از خاتمه مهلت معافیت فروش نفت ایران به برخی کشورها که روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت پایان یافت، ایالات متحده اعلام کرد که دیگر هیچ استثنا و معافیتی در پروسه تحریمها علیه ایران وجود نخواهد داشت و نفت ایران را هیچ کشوری نخواهد خرید.
واکنشهای ایران در برابر این فشارها طبق همیشه، نشان از بازگشت تاریخی روابط میان ایران و ایالات متحده دارد که همواره دو جهت آشکار و پنهان را پیموده است. در حالی که رسانههای خبری ایران به طور گستردهای به نشر اظهارات مقامات روسیه، چین و ترکیه مبنی بر ادامه تعامل با ایران میپردازند، از جانب دیگر مسئولان ایران به دنبال از سرگیری گفتگو و سازش پنهانی با ایالات متحده هستند.
از آغاز انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹، روابط ایران با ایالات متحده پیوسته حالت دوگانگی داشته و در دو مسیر متناقض آشکار و پنهان در حرکت بوده است. روابط آشکار با آمریکا، چه با حکومتهای جمهوریخواه و چه با دمکراتها همیشه نمای پرخاشگری و بیزاری داشته و تنشهای لفظی میان دو طرف، بخشی از ویژگی این روابط شناخته میشود. در دوره حکومت دونالد ترامپ که با اغلب مسائل، برخورد جدی و خشن صورت میگیرد، روابط با ایران نیز بیشتر از گذشته شاهد تنش و ستیزه جویی شده است. بحران روابط میان دو جانبه ایران و آمریکا در این اواخر نسبت به هر زمان دیگری شدت یافته است. در چند هفته اخیر، آشفتگی روابط به قدری افزایش یافت که منجر به تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافق هستهای با ایران شد و بار دیگر به اِعمال تحریمها علیه ایران پرداخت. افزون بر آن، شدت تنشهای دو جانبه باعث شد تا ایالات متحده آمریکا، نام سپاه پاسداران را وارد فهرست سازمانهای تروریستی کند و هشدار دهد که صادرات نفت ایران را به صفر خواهد رساند. در پی این کشمکشها، آمریکا اعلام کرد که صادرات نفت ایران دیگر هیچ معافیتی نخواهد داشت و ۸ کشوری که در گذشته به صورت استثنایی از ایران نفت وارد میکردند، از این پس واردات نفت ایران را بهطور کامل متوقف خواهند کرد
بهرغم ظاهر آشفته روابط دیپلماتیک دو کشور، مسیر پنهانی و محرمانه روابط ایران و ایالات متحده، به صورت پیوسته، روند مرموز خود را ادامه میدهد و با بروز هر چالش و دشواری، راه پنهانی گفتگو میان آمریکا و ایران در خفا گشوده میشود.
در سال ۱۹۸۰ و در هنگام جنگ ایران و عراق، ایالات متحده اقدام به فروش اسلحه به رژیم ایران کرد، معاملهای که به نام "ایران گیت" شهرت دارد. مذاکرات سری میان ایران و ایالات متحده پیش از اتمام توافق هستهای، نمونه دیگری از سیاست پنهانی ایران و آمریکا را نشان میدهد.
دوگانگی روابط ایران و ایالات متحده میتواند در دو مفهوم کلی خلاصه شود: نخست اینکه افزایش تنش و جدال در ظاهر روابط آمریکا و ایران به این معنی نیست که هنگام چالش و بحران، تمامی راهها برای ایران بسته شده باشد، زیرا راه پنهانی و استراتژیک ایران برای گذر از بن بست، همواره باز است.
از سوی دیگر عملکرد دو گانه رژیم ایران نشان میدهد که دولت ایران با سر دادن شعارهای ضد استکبار جهانی، از گفتمان ایدئولوژیک و انقلابی در راستای مشروعیت و منافع رژیم، چقدر سوء استفاده میکند ولی هنگامی که این منافع از منبع دیگری بر آورده شود آن وقت، اهمیت و ارزش همان ایدئولوژی از مقام اولویت تنزل میکند.
اکنون و در حالی که بحران روابط میان ایران و آمریکا در اوج تنش قرار دارد، علی خامنهای، رهبر ایران، شخصی همچون حسین سلامی، که به ابراز سخنان تند و انقلابی شهرت یافته است را به سمت فرماندهی کل سپاه پاسداران تعیین میکند. از سوی دیگر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران هشدار میدهد که در صورت افزایش فشارها علیه ایران، ممکن است ایران تنگه استراتژیک هرمز را ببندد. البته بستن تنگه هرمز، گزینهای است که هر گاه دولت ایران با مشکلی روبرو شود، این گزینه را طرح میکند.
از سوی دیگر، با آن که دولت ایران حاضر به پذیرش سیاستهای ترامپ نیست اما به نظر میرسد رژیم ایران همواره در تلاش برای حفظ یک گذرگاه مخصوص روابط با ایالات متحده است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در جریان سفر اخیرش به واشنگتن ابراز امیدواری کرد که رئیس جمهور ترامپ در کارزارهای انتخاباتی تأکید کرده است که در صورت پیروز شدن در انتخابات، ایالات متحده را درگیر جنگ دیگری نخواهد کرد.
بنابر این، روابط ایران با آمریکا در یک قمار سیاسی قرار دارد، اگر در دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری، ترامپ برنده شود، همانگونه که در سخنرانیهای مبارزاتی تأکید کرده است با ایران وارد جنگ نخواهد شد و اگر نامزد دیگری برنده شود، در آن صورت، موضوع به صورت کلی شکل دیگری به خود میگیرد. آقای ظریف همچنان اعلام کرد که ایران حاضر است در مسئله آزادی زندانیان، با آمریکا وارد گفتگو شود. ایران احتمالا میخواهد بجای مذاکره در مورد مسائل منطقهای و سامانه موشکهای بالستیک خود، در موضوع تبادل زندانیان با ایالات متحده آمریکا به گفتگو بپردازد.
دولت ایران قانون شهروندی دوگانه را به رسمیت نمیشناسد، بسیاری از اتباع ایرانیتبار آمریکا را به اتهام جاسوسی دستگیر کرده است که شماری از آنها در سال ۲۰۰۹ با میانجیگری پادشاهی عمان آزاد شدند. سپس در سال ۲۰۱۵ شمار دیگری از افراد دو تابیعتی بازداشت شدند که هنوز در زندانهای ایران هستند. در جریان مذاکرات هستهای که با حکومت باراک اوباما صورت گرفت، مسئله آزادی این زندانیان، در گفتگوها قرار نگرفت. اما اکنون کنگره آمریکا با اشاره به این بازداشت شدگان، میگوید تا هنگامی که زندانیان آمریکایی از زندانهای ایران رها نشوند، تحریمها به هیچ صورتی لغو نخواهد شد.
از جانب دیگر، محمد جواد ظریف، گفت که ایران هرگز اجازه نخواهد داد تا امنیت تنگه هرمز برهم بخورد. وی تأکید کرد که کشورش تمام اقدامات لازم برای جلوگیری از بروز هر گونه ناامنی در تنگه هرمز را به کار خواهد بست. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا ایران میتواند تنگه هرمز را مسدود کند؟ زیرا این نقطه استراتژیک، یکی از عمدهترین گذرگاههای دریایی بینالمللی است که صدور حدود ۲۰ درصد نفت جهان از همین مسیر صورت میگیرد. از این رو بستن این گذرگاه دریایی مهم در مخالفت صریح با قوانین بینالمللی است. اگر چنین اقدامی از سوی ایران صورت بگیرد، آنوقت، ایران تنها با آمریکا روبرو نخواهد بود بلکه با جامعه بینالمللی به صورت عموم در رویارویی قرار میگیرد. علاوه بر آن، بسته شدن تنگه هرمز، بیشترین آسیب اقتصادی را به خود ایران وارد میکند، زیرا حدود ۸۰ درصد درآمد ملی ایران که از فروش نفت تأمین میشود وابستگی مستقیم با جریان حرکت در تنگه هرمز دارد.
پس ایران ناگزیر به حفظ امنیت در تنگه هرمز است. تهدید بستن تنگه هرمز با منافع حیاتی ایران مغایرت دارد زیرا میزان آسیبی که از بستن تنگه هرمز به خود ایران میرسد بیشتر از خسارتی است که سایر کشورهای منطقه متحمل آن خواهند شد. به همین جهت، به نظر نمیرسد تحرکات دولت ایران در آبهای خلیج بیشتر از درگیری محدود با کشتیهای آمریکایی و نمایش قدرت باشد، اما در حقیقت، ایران توان متوقف کردن حرکت کشتی رانی در تنگه هرمز را ندارد.
با این حال، اگر اظهارات رئیس کل ستاد نیروهای مسلح ایران و صحبتهای مخالف جواد ظریف را مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که هدف این اظهارات ضد و نقیض مقامات ایرانی، استفاده از هر دو جهت تندرو و اصلاح طلب نظام به منظور فراهم کردن شرایط گفتگو با آمریکا است. این یک روش دیپلماسی هدفمند برای رسیدن به توافقهای تازه با ایالات متحده است.
همچنان که ایران در تلاش برای از سرگیری مذاکرات با ایالات متحده به منظور بیرون رفت از بنبست کنونی است، از سوی دیگر امیدوار است که صادرات نفت به صفر نرسد زیرا بعنوان مثال، چین همه روزه حدود نیم میلیون بشکه نفت از ایران وارد میکند و دشوار است که آمریکا بتواند چین را تحت تحریم قرار دهد. چین مؤسسات مالی دارد که به صورت مستقل و دور از نظارت بازار مالی آمریکا کار میکند و در برابر این گونه تحریمها مصونیت دارند، لذا چین میتواند نفت ایران را از طریق این مؤسسات خریداری کند.
راه حل بحران کنونی بستگی به این دارد که در نهایت، کدام یک از طرفین خواستار از سرگیری مذاکرات و پذیرش برخی از شرطهای طرف مقابل خواهد شد تا بن بست موجود شکسته شود. از جانب دیگر، توانایی و موفقیت دولت ایران برای جلوگیری از رسیدن صادرات نفت به نقطه صفر، میتواند ایران را از ورطه چالشهای اقتصادی نجات دهد.