پس از افزایش انتقادها از شهرداری تهران بابت هجوم مامورانش به ساختمان «خانه اندیشمندان علوم انسانی» برای تصاحب کامل این ملک، اکنون معاون اجتماعی شهرداری پایتخت ایران میگوید که این سازمان در تصمیمش برای ایجاد تغییرات بنیادین در نحوه مدیریت و بهرهبرداری خانه اندیشمندان مصمم است.
امین توکلیزاده با متهم کردن اعضای خانه اندیشمندان در پیش بردن «نگاه خاص و جریان محدود فکری» و «سردمداری ایجاد تنش و التهاب فکری در کشور»، افزود: «از مدتی قبل با نامه دستگاههای نظارتی، برای شهرداری مسجل شد که باید نحوه واگذاری و بهرهبرداری از برخی مجموعههای تحت نظر این نهاد که در سنوات گذشته واگذار شدهاند، مورد بررسی قرار گیرد و خانه اندیشمندان علوم انسانی ازجمله این مجموعهها است.»
منظور از «دستگاههای نظارتی» که معاون شهردار تهران از آن صحبت کرده است، بهطورمعمول دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامیاند که در ۴۴ سال گذشته روشنفکران، نویسندگان، محققان و روزنامهنگاران مستقل پرشماری را هدف سرکوب، شکنجه، بازداشت و قتلهای زنجیرهای قرار دادهاند.
ساختمان خانه اندیشمندان علوم انسانی که در خیابان ورشو در تهران قرار دارد، شامل بیش از ۳۰ سالن و اتاقهای جداگانه است و در سال ۱۳۹۰ با هدف همفکری و همراهی اندیشمندان حوزههای مختلف علمی تاسیس شد.
این ساختمان به شهرداری تعلق دارد و بر اساس قرارداد سازمان املاک و مستغلات شهرداری، در اختیار موسسه خانه اندیشمندان علوم انسانی قرار گرفته است. طی چند روز اخیر، شهرداری تهران بدون فسخ قانونی قرارداد یا طی کردن مراحل قضایی، تلاش کرده است تا این ساختمان را بازپس بگیرد؛ تصمیمی که با مقاومت اعضای خانه اندیشمندان و حضور ۲۴ ساعته در این ساختمان، تاکنون عملی نشده است.
همچنین در جلسهای که عصر روز گذشته ۱۵ تیرماه، با حضور هشت استاد در رشتههای مختلف و معاون اجتماعی و فرهنگی علیرضا زاکانی، شهردار تهران برگزار شد، نماینده شهرداری اعلام کرده است که نمیخواهند خانه اندیشمندان را تعطیل کنند، بلکه میخواهند «استادان انقلابی و بسیجی» در خانه اندیشمندان «حضور پررنگتری» داشته باشند.
علیرضا زاکانی، نیروی تندرو و وابسته به نهادهای امنیتی که درباره ارتباط صمیمانهاش با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هم روایتهایی منتشر شده است، از زمان تصاحب صندلی مدیریت شهرداری تهران، تلاش کرده که افراد و نهادهای فرهنگی و علمی مستقل در تهران را با محدودیتها و سرکوبهای مختلف مواجه کند و از سوی دیگر، بودجههای زیادی را صرف انتشار پروپاگاندای مطلوب حکومت در پایتخت و برگزاری همایشها و سمینارهای دینی و حکومتی کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
محمد فاضلی، جامعهشناس و عضو خانه اندیشمندان، یکی از دهها چهرهای بود که در چند روز گذشته از تصمیم جنجالی شهرداری تهران انتقاد کرد و با مقایسه بودجه سه میلیارد تومانی این مرکز تحقیقاتی با بودجه ۹ میلیارد تومانی خانه مداحان در تهران، «تنگنای حضور فرهنگی و حضور اجتماعی در فضای شهری» را تاسفآمیز خواند.
این جامعهشناس گفت: «بخشی از التهاب و نارضایتی عمیقی که در جامعه و بهویژه در تهران وجود دارد، فقط ناشی از فقر و تورم نیست، بلکه ناشی از تنگنای حضور فرهنگی و حضور اجتماعی در فضای شهری نیز است و این تنگنای حضور فرهنگی و اجتماعی، برای شهروندان، تنگی تنفس ایجاد میکند. این در حالی است که دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی کشور در اختیار استادان ارزشی و انقلابی قرار دارد.»
اما معاون شهرداری تهران در ادامه اظهاراتش مدعی شد که این مرکز «در اختیار یک طیف خاص از فعالان» حوزه علوم انسانی قرار گرفته است؛ «طبق گزارشها از این مجموعه به نحو احسن استفاده نمیشود و نگهداشت آن هم بهدرستی اتفاق نیفتاده است. خانه اندیشمندان از گرانترین املاک اجتماعی شهرداری است.»
او همچنین با اشاره به صدور رای قضایی مبنی بر مهلت ۲۰ روزه تخلیه خانه اندیشمندان، درباره سرنوشت این مرکز گفت: «نامهای هم در این خصوص به مرکز حقوقی شهرداری ارسال شده و از مرکز حقوقی خواستیم که بررسی کند که آیا نحوه واگذاری ازنظر آنها قانونی بوده یا خیر و با اتمام این بررسیها، رسانهها را در جریان خواهیم گذاشت.»
این در حالی است که برخی از اعضای شورای شهر تهران که همسو و همفکر با مدیران شهرداری تهراناند نیز در روزهای اخیر از تصمیم تازه شهرداری تهران انتقاد کردهاند.
ازجمله ناصر امانی که گفته است: «شهرداری مستقیم و بدون طی مراحل قانونی، به این مرکز مراجعه کرده و ما این روش را نمیپسندیم و به نظر قابلدفاع هم نیست.»
از سوی دیگر دکتر ژاله آموزگار، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی، نیز اعلام کرد که وقوع چنین اتفاقی برایش «غیرقابلباور» بوده است و افزود: «بهعنوان یکی از کسانی که بارها در سالنهای خانه اندیشمندان علوم انسانی نشستهام و به سخنان مفید و پرمحتوای صاحبنظران گوش فرا دادهام، یا خود از بلندگوی آن خدمات خدمتگزاران فرهنگ را ستودهام و به چشم خود اظهار علاقه جوانان را به این مباحث دیدهام، نمیتوانم باور کنم که چنین پایگاهی بسته شود. آیا خردمندانهتر نیست که بهجای بریدن درختان بارور، در آبیاری آنها بکوشیم و اگر نیازی به ایجاد مرکز فرهنگی دیگری هست، نهال جدیدی بکاریم؟»