عبدالعلی مزاری، بنیانگذار حزب وحدت اسلامی افغانستان و نخستین رهبر سیاسی هزارهها، که برای تثبیت جایگاه هزارهها در ساختار سیاسی و رسمی شدن مذهب شیعه در افغانستان تلاش بسیار کرد، ۲۹ سال پیش، در ۲۲ اسفند ۱۳۷۳ و در جریان تهاجم طالبان به کابل ناپدید شد. یک روز بعد، سران حزب وحدت مطلع شدند که مزاری و شماری از همراهانش به اسارت طالبان درآمدهاند. طالبان پس از شکنجه عبدالعلی مزاری جسد او را در غزنی از هلیکوپتر به زمین انداختند. ساکنان غزنی پای پیاده جسد مزاری و همراهانش را در میان برف و در هوای سرد از غزنی به بامیان آوردند. جسد مزاری و سیدعلی علوی از همرزمان او از بامیان به مزارشریف منتقل شد و در هفتم فروردین ۱۳۷۴ با حضور هزاران نفر در حومه شهر دفن شد. در آن زمان، بامیان، مزارشریف و شماری دیگر از شهرها هنوز در کنترل احزاب مخالف طالبان بود و حزب وحدت نیز کنترل مناطق عمدتا هزاره و شیعهنشین را در اختیار داشت. در سال ۱۳۷۷ و با سقوط مزارشریف به دست طالبان، افراد این گروه آرامگاه عبدالعلی مزاری را مینگذاری و منفجر کردند.
عبدالعلی مزاری، که در ۴۷ سالگی در اسارت طالبان کشته شد، در شهرستان چهارکنت بلخ به دنیا آمد. او مبارزات مسلحانه را علیه دولتهای کمونیستی افغانستان در شهرستان شولگره و سپس در بقیه مناطق هزارهنشین افغانستان گسترش داد و برای نخستینبار توانست احزاب و گروههای پراکنده شیعه و هزاره را در حزب جدیدی به نام «حزب وحدت اسلامی افغانستان» متحد کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
عبدالعلی مزاری به سادهزیستی شهرت داشت. از او تنها یک فرزند دختر برجای مانده است که هنوز آرامگاه پدرش را از نزدیک ندیده است و از ۳۲ سال عمر، ۲۲ سال را در ایران و ۸ سال را در سوئد سپری کرده است. عبدالعلی مزاری در ۳۸ سالگی، با بیوه برادرش سلطانعلی ازدواج کرد. زینب مزاری، پدرش را تنها با عکسها و ویدیوها به یاد میآورد، چون آخرینباری که مزاری دخترش را در شهر قم در آغوش گرفت و به افغانستان رفت زینب ۳ سال بیشتر نداشت. زینب مزاری درمورد اینکه چه وقت متوجه شد که پدرش مرده است، میگوید: «روزی در شهر قم عکس پدرم را در تلویزیون دیدم. فضای خانه هم متشنج بود و در حالی که در تلویزیون درمورد جان باختن پدرم صحبت میکردند، من با گامهای کودکانه دویدم و صفحه تلویزیون را بوسیدم.»
عبدالعلی مزاری، در ۲۲ اسفند ۱۳۷۲ در اسارت طالبان-رسانههای اجتماعیزینب مزاری، تنها فرزند عبدالعلی مزاری، که برخلاف پدرش در انزوا زندگی میکند و هرگز به افغانستان سفر نکرده است، در گفتوگوی اختصاصی با ایندیپندنت فارسی گفت، با گذشت ۲۹ سال از جان باختن پدرش در اسارت طالبان، هنوز نمیداند که او چگونه به دام طالبان افتاد و در چه شرایطی جان باخت. پس از کشته شدن عبدالعلی مزاری، طالبان دو عکس از او منتشر کردند که مزاری را با پاها و دستهای بسته و در حالی که افراد طالبان لبخند میزنند نشان میدهد.
نزدیکان عبدالعلی مزاری درمورد اسارت و کشته شدن او روایتهای مختلفی دارند. یک روایت این است که درنتیجه تنگ شدن محاصره غرب کابل، که احزابش در آن زمان درحال جنگ بودند، وقتی طالبان به چهارآسیاب کابل رسیدند مزاری برای مذاکره با آنان راهی چهارآسیاب شد و طالبان، برخلاف تعهدشان، مزاری را بازداشت کردند و به قتل رساندند. در روایت دیگری که اخیرا محمد محقق، از یاران نزدیک عبدالعلی مزاری و رهبر فعلی حزب وحدت، منتشر کرده است، موضوع مذاکره میان مزاری و طالبان رد میشود. محقق اواخر اسفندماه سال گذشته در شبکه اکس نوشت: «واقعیت مساله این بود که رهبر شهید [عبدالعلی مزاری] تا آخرین امکانات [تا جایی که ممکن بود] مقاومت کرد. همچنان که به مردمش قول داده بود که در کنار شما میمانم تا خونم بریزد، کنار مردم باقی ماند و زمانیکه همه امکانات حزب [وحدت] صفر شد، در روز های آخر به اینجانب احوال [گزارش] دادند که با ژنرال دوستم هماهنگی کنید و آماده باشید که در صورت ضرورت دو فروند هلیکوپتر فرستاده شود، تا من به بامیان منتقل شوم و یا به گونه چریکی از کابل بیرون میشوم [میروم] و مقاومت را از مرکزیت بامیان دوام [ادامه] میدهیم. البته شرایط به گونه ضیق [دشوار] شد که بهطور نا گهانی مخابرهها و تماسها قطع شد که بعد معلوم گردید که در لحظات آخر همه نیروها متفرق شدند و استاد مزاری تنها با دستیارش سید علی علوی، به منطقه عباسقلی در جنوب غرب کابل رفتند و موتور [خودرو] ضد گلولهاش هم دچار عوارض [مشکل فنی] میشود و همانجا میماند. خودش [مزاری] با تغییر قیافه [چهره] و لباس مانند بقیه مردم راه میافتند تا خود را از کابل از طریق میدان یا غزنی به بامیان برسانند که در مسیر راه توسط جاسوسهای دشمن شناسایی و اسیر میشوند.»
محمد محقق و عبدالعلی مزاری-رسانههای اجتماعیمحمد محقق، که از نزدیکترین فرماندهان به عبدالعلی مزاری بود و پس از جان باختن مزاری رهبری یکی از شاخههای حزب وحدت را برعهده گرفت، روایتهای دیگر را نادرست میداند. زینب مزاری، فرزند عبدالعلی مزاری، با ذکر اینکه «پاسخ روشنی موجود نیست»، روایتهای ذکرشده درمورد نحوه اسارت و جان باختن پدرش را نه رد میکند و نه تایید. زینب مزاری میگوید، پس از فروپاشی دور نخست حاکمیت طالبان، سران حزب وحدت باید کمیسیون حقیقتیابی برای روشن ساختن نحوه اسارت و جان باختن مزاری تشکیل میدادند تا پاسخ روشنی به پرسشها و شبههها به دست آید.
پس از جان باختن مزاری، بر خانواده او چه گذشت؟
برخلاف بسیاری از رهبران سیاسی افغانستان که فرزندان آنان در جریان ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری، در مسندهای دولتی حاضر بودند و به ثروت هنگفت دست یافتند، زینب مزاری و احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود، که پدرانشان به دست طالبان و القاعده کشته شدند، در هیچ مسند دولتی کار نکردند و تا بازگشت طالبان به قدرت حتی از فعالیت سیاسی دوری کردند. احمد مسعود، در آستانه فروپاشی دولت جمهوری و بازگشت طالبان به قدرت، جبهه مقاومت ملی را تاسیس کرد، اما زینب مزاری تنها به حضور در مراسم سالگرد پدرش و سخنرانی در میان هواداران او بسنده کرد. با این حال زینب مزاری میگوید، پس از مدت طولانی زندگی در انزوا، «به درخواست مردم به صحنه آمدهام تا نقطه وصل باشم».
خانواده عبدالعلی مزاری پس از جان باختن او به افغانستان برنگشتند و به زندگی دشوار مهاجرت در شهر قم ایران ادامه دادند. خانواده مزاری، برخلاف دیگر رهبران سیاسی که به ثروت و قدرت دست یافتند، در خانهای محقر و با درآمدی که از کارهای سخت به دست میآوردند زندگی کردند. زینب مزاری، با اشاره به اینکه با درآمد کارگری مادر و مادربزرگش زندگی میکردهاند، گفت: «مادر بزرگ و مادرم، در زمان زندگی و بعد از شهادت پدرم، لیف میبافتند و از درآمد حاصل از این کار نیازهای خانواده ما را برآورده میکردند.»
زینب هاشمی، مادر عبدالعلی مزاری در سال ۱۳۹۵ در شهر قم درگذشت-رسانههای اجتماعیتا سال ۱۳۷۳ تنها مرد باقیمانده خانواده بزرگ عبدالعلی مزاری خود او بود. پدر، برادران، پسرعموها و پسرداییهای عبدالعلی مزاری، پیش از او در جریان جنگ کشته شده بودند. به گفته زینب مزاری، پدر او نیز زمان اندکی را با خانواده سپری کرد، چون بیشتر سرگرم مبارزات مسلحانه و سیاسی در داخل افغانستان بود. زینب مزاری افزود که پدرش وقتی زنده بود و رهبری یکی از احزاب قدرتمند افغانستان را برعهده داشت نیز به آنان توصیه کرده بود که کار کنند و زندگی خود را بگذرانند و منتظر کس دیگری نباشند. همسر عبدالعلی مزاری در سال ۱۳۸۳ و مادرش در سال ۱۳۹۵ در شهر قم درگذشتند. زینب مزاری، با اشاره به زندگی خانوادهاش پس از جان باختن پدرش، گفت: «مادر بزرگ و مادرم تنها کسانی بودند که راه پدرم را ادامه دادند و نخواستند آلوده شوند.»
بسیاری از رهبران سیاسی افغانستان به میراثهایی که برای فرزندانشان برجا گذاشتند شهرت دارند، اما از عبدالعلی مزاری جز آرامگاهی در حومه مزارشریف و دختری که هرگز به افغانستان سفر نکرده است، چیزی برجای نمانده است. هزارهها و شیعیان افغانستان با لقب «بابه»، به معنی پدر و پدر بزرگ، از عبدالعلی مزاری یاد میکنند و به او حرمت میگذارند و او را احیاگر هویت سیاسی هزارهها میدانند، مرد پشمینهپوشی که به تعهدش وفادار ماند و تا آخرین لحظات زندگی مردمش را ترک نکرد.