از هفتم اکتبر سال گذشته تا کنون، اسرائيل، ایالات متحده و کشورهای دیگر دیدگاهشان درباره چگونگی اداره نوار غزه و دولت آینده فلسطینیان در مرحله پساجنگ را مطرح کردهاند؛ اما در این میان، هیچ سخنی از دیدگاه خود فلسطینیان در اینباره مطرح نشده است. در حالیکه باید فلسطینیان نیز مانند سایر ملتها حق تعیین سرنوشتشان را داشته باشند.
برنامههای آمریکا و سایر کشورها برای تعیین سرنوشت غزه در مرحله پساجنگ بهطور کلی بر این فرض استوار است که اسرائیل در از بین بردن حماس یا حداقل کاهش اثربخشی این سازمان موفق خواهد شد. با این حال، برخی از بازیگران، ازجمله سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده، اخیرا به ماهیت نامحتمل این فرضیه اشاره کردهاند. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، بارها بر لزوم بازگرداندن کنترل نوار غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین تاکید کرده است. اگرچه این امر با توجه به حمایت غرب از تشکیلات خودگردان فلسطین تعجبآور نیست، اما از نظر بسیاری از مردم فلسطین تشکیلات خودگردان تا حد زیادی مشروعیتش را از دست داده است، بهویژه اینکه همکاری بین تشکیلات خودگردان و ارتش اسرائيل هنوز ادامه دارد. به همین دلیل، تشکیلات خودگردان فلسطین نمیخواهد در سایه همکاری مستقیم ارتش اسرائيل به نوار غزه بازگردد. با این حال، تحولات داخلی اخیر، ازجمله انتصاب نخستوزیر جدید، حاکی از این است که تشکیلات خودگردان فلسطین ممکن است در حال آمادهسازی برای اجرای این سناریو باشد.
هرچند بنیامین نتانیاهو مخالف تشکیل کشور مستقل فلسطین است و بر لزوم آزادی نامحدود اسرائیل برای اقدام نظامی در نوار غزه تاکید میکند، اما تا به حال دیدگاه مشخصی برای پساجنگ در نوار غزه مطرح نکرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آنچه در حال حاضر مطرح میشود این است که مقامهای محلی واجد شرایط، که با کشورها و نهادهای حامی تروریسم در ارتباط نباشند، باید نوار غزه را اداره کنند. ایدههای دیگری هم مطرح شده است که ازجمله میتوان به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل یا نیروی متشکل از کشورهای عربی، که مورد قبول اسرائيل باشد، برای کنترل نوار غزه اشاره کرد. شایان ذکر است که تقریبا در همه پیشنهادها برای حذف حماس اتفاقنظر وجود دارد.
صرفنظر از اظهارات تشکیلات خودگردان فلسطین، فلسطینیان هیچگونه حضور یا نقش موثری در این بحثها ندارند. در حالیکه نهادهای مختلف سازمان ملل و دیوان بینالمللی دادگستری بارها بر لزوم اعطای حق تعیین سرنوشت به فلسطینیان تاکید کردهاند، اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا زمان اعطای این حق به فلسطینیان فرا نرسیده است؟ افزون برآن، تعیین سرنوشت یک حق انسانی و مسلم است، نه یک اصل سیاسی که تنها زمانی قابل اجرا باشد که کشورهای قدرتمند آن را فراخور شرایط بدانند.
بهرغم تعهدات قانونی، چنین بهنظر میرسد که جامعه جهانی با اصرار بر طرح «راهحل دو کشور»، بهویژه در چارچوب پیمان اسلو، در مسیری گام برمیدارد که فلسطینیان را از حق تعیین سرنوشتشان محروم میکند. در سال ۱۹۹۳، سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت اسرائیل با مذاکرات محرمانهای برای ادامه روند صلح به توافق رسیدند. براساس همین توافق، سازمان آزادیبخش فلسطین دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و مقاومت مسلحانه را کنار گذاشت و از ادعایش درباره لزوم بازپسگیری تمامی اراضی فلسطین صرفنظر کرد و هدفش را به استقلال سرزمینهای اشغالشده در سال ۱۹۶۷، یعنی کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و نوار غزه، محدود کرد.
در مقابل، به تشکیلات خودگران نوپای فلسطین خودمختاری محدودی در بخش کوچکی از کرانه باختری اعطا شد تا اینکه تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل برای حل تمامی موضوعات موردمناقشه (ازجمله وضعیت بیتالمقدس، حق بازگشت آوارگان و غیره) وارد مذاکره شوند و، درنهایت، زمینه تشکیل کشور مستقل فلسطین فراهم شود.
از همان آغاز، بسیاری از ناظران درباره اجرایی شدن مفاد پیمان اسلو تردید داشتند؛ بهویژه اینکه مردم فلسطین نسبت به «هماهنگی امنیتی» بین تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل بدبین بودند. نگرانی فلسطینیها این بود که نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، که ایالات متحده و کشورهای اروپایی آنها را آموزش میدهند، اغلب، بهدستور اسرائیل، فلسطینیان را که خواستار استقلال فلسطین خارج از چارچوب پیمان اسلو باشند سرکوب میکنند.
البته پیمان اسلو عملا با شکست مواجه شد، زیرا در سایه چارچوب این پیمان طرح شهرکسازی در کرانه باختری بهسرعت گسترش یافت و تشکیل کشور مستقل فلسطین را منتفی کرد. اکنون دولت اسرائیل چارچوب اسلو یا حداقل هدف اصلی آن را، که ایجاد تشکیل کشور مستقل فلسطین است، رد میکند. علاوه برآن، چارچوب اسلو با اصرار بر لزوم اجرایی شدن طرح «راهحل دو کشور» و «فرایند صلح»، که حداقل بر روی کاغذ هنوز وجود دارد، حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را نادیده گرفت.
بنابراین، باید جامعه جهانی با اعمال فشار بر دولت اسرائيل آن را به توقف فوری جنگ در غزه، پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی و امتناع از هر اقدامی که فلسطینیان را از حق تعیین سرنوشتشان بازدارد وادار کند. برای برونرفت از بنبست کنونی، لازم است برای تدوین قانون اساسی فلسطینیان و اجرای همهپرسی، که طرفهای خارجی در آن دخیل نباشند، نشستی با حمایت جامعه جهانی برگزار شود تا فلسطینیان برای تعیین سرنوشتشان آزادانه و مختار تصمیم بگیرند.
باید حقوق فلسطینیان، بهويژه حق تعیین سرنوشت این ملت، محور هر بحث و طرح مرتبط با مسئله فلسطین باشد، زیرا تا زمانی که این حق اساسی و مسلم سرکوب شود برقراری صلح واقعی در فلسطین همچنان در حد فرضیه و رویا باقی خواهد ماند.