آیا ایالات متحده آمریکا واقعا خواهان ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه است یا اینکه این گزینه صرفا نتیجه شرایط موقتی و اضطراری و پیامدهای نبرد وحشیانهای است که پس از حمله هفتم اکتبر حماس به شهرکهای اطراف نوار غزه آغاز شد؟ حملهای که اسرائيل در واکنش به آن، نوار غزه را هدف چنان حملات هوایی و زمینی خشونتآمیزی قرار داد که به کشته شدن دهها هزار فلسطینی و ویرانی گسترده نوار غزه منجر شد.
ایالات متحده حدود ۱۰ روز قبل، پیشنویس قطعنامه درخواست عضویت کامل کشور فلسطین در سازمان ملل متحد را وتو کرد. در واقع، ارائه پیشنویس این قطعنامه که بهعنوان نخستین گام در راستای حلوفصل منازعه، به فلسطین و کشورهای عربی که در این زمینه نقش ایفا میکنند پیشنهاد شد، آزمونی بود که میزان جدی بودن اظهارات جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه او را درباره مسئله فلسطین آشکار کرد.
ایالات متحده با استفاده از حق وتو، مانع از تصویب پیشنویس قطعنامه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل شد. در حالی که این قطعنامه از ۱۲ کشور عضو شورای امنیت از جمله فرانسه، عضو دائم این شورا، رای مثبت گرفت و بریتانیا هم که اخیرا طرح راهحل دوکشوری را پذیرفته است، به آن رای ممتنع داد. رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، برای توجیه وتو کردن این قطعنامه گفت: «این [وتو] منعکسکننده مخالفت با دولت فلسطین نیست، بلکه اذعان به این است که کشور فلسطین جز از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفهای اسرائیلی و فلسطینی، از هیچ طریق دیگری نمیتواند ایجاد شود.»
این توجیه با منطق و رویکردی که آمریکا در بیش از دو دهه گذشته در قبال منازعه فلسطین و اسرائيل داشته است، تفاوت چندانی ندارد. ایالات متحده از پیمان اسلو که گامی برای فراهم شدن زمینه تشکیل یک نهاد ملی فلسطینی بود، حمایت کرد اما پس از چندی، کنار اسرائيل ایستاد و برای تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین از پایبندی به تعهداتش سر باز زد. سپس، طرح تشکیل کشور مستقل فلسطین را که دولت نتانیاهو و جناحهای تندرو اسرائیل همواره بر امتناع از رفتن به سمت آن تاکید میکنند، رد کرد. این رویکرد با دیدگاهی که حماس و حامیان آن در جمهوری اسلامی در قبال مسئله فلسطین دارند، تلاقی میکند.
دولتهای آمریکا همواره بر اصل موافقت نکردن با هر طرحی که اسرائیل آن را رد میکند، پایبند بوده و این موضوع را با ارائه مواضع مختلف به همگان ابلاغ کردهاند. در سایه همین رویکرد، پس از رایگیری درباره عضویت فلسطین در سازمان ملل، بلینکن با اشاره به اینکه عضویت فلسطین در سازمان ملل باید با تایید اسرائیل صورت گیرد، گفت: «ما و شرکایمان برای دستیابی به راهکار پایدار با تضمین امنیت اسرائیل همکاری میکنیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ایالات متحده نخستین کشوری بود که در ۱۴ مه ۱۹۴۸، اسرائیل را بهعنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخت. با این حال، امروز برخی قانونی بودن این اقدام را زیر سوال میبرند و میگویند آمریکا نهتنها کشوری را به رسمیت شناخت که هنوز مرزهای آن مشخص نشده بود، بلکه تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل را هم مبنی بر تقسیم سرزمین فلسطین به دو کشور یهودی و عرب، نقض کرد.
با توجه به تجربیات ۷۵ سال گذشته، وتو پیشنویس قطعنامه عضویت فلسطین در سازمان ملل حرکتی نمادین و به معنای ادامه حمایت از موضع اسرائیل در رد هرگونه طرحی برای تشکیل کشور فلسطین است و تلاش آمریکا برای توجیه این اقدام نمیتواند در واقعیت امر تغییری ایجاد کند.
در طول سالهای پس از انعقاد پیمان اسلو، دولتهای اسرائیل با ادامه سیاست الحاق سرزمینها، آواره کردن ساکنان آنها، توسعه شهرکها و آوردن دهها هزار شهرکنشین به مناطقی که قرار بود دولت موردنظر فلسطین آنجا تشکیل شود، رویکردی را دنبال کردهاند که مانع تشکیل کشوری برای فلسطینیها میشود.
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت اسرائیل اعلام کرد و الحاق جولان اشغالی را به رسمیت شناخت. دولت کنونی آمریکا هم برای جلوگیری از توسعه روند شهرکسازی، اخراج اجباری فلسطینیان و الحاق سرزمینهای آنها به قلمرو اسرائيل هیچ اقدام معناداری انجام نداد. ادامه حمایت از اسرائیل باعث شد هرگونه پیشنهاد واشینگتن برای مذاکره فلسطینیها و اسرائيلیها بیمعنا شود و کار به جایی برسد که خشونت و نبرد خونین غزه جایگزین صلح شود.
اسرائیل بهشدت از وتو آمریکا استقبال کرد. گیلاد اردان، نماینده اسرائيل در سازمان ملل، معتقد است که بایدن «مقابل ریاکاری و کنار حقیقت و اخلاق ایستاد». استقبال اسرائیل از وتو آمریکا تعجبآور نیست، بهویژه اینکه بهرغم ادامه جنگ در نوار غزه و درگیریهای روزانه در کرانه باختری، اسرائيل از به رسمیت شناختن هرگونه کشوری برای فلسطینیها خودداری میکند. افزون بر آن، بنیامین نتانیاهو معتقد است که «پیمان اسلو اشتباه بزرگی بود که نباید تکرار شود». بنابراین، ممکن نیست اسرائيل با تشکیل کشوری برای فلسطینیها که از ویژگیهای یک کشور کاملا مستقل برخوردار باشد، موافقت کند.
هرچند جهان عرب همچنان به دنبال ایجاد کشور مستقل فلسطین است، این امر از آغاز نبرد غزه در دستور کار آمریکا جایی نداشت.
مایکل سینگ، مدیر اجرایی اندیشکده سیاستگذاری خاور نزدیک واشینگتن، میگوید: «در میانه تشدید رقابت بین قدرتهای بزرگ جهان، دولت بایدن به دنبال ایجاد طرح صلحی برای خاورمیانه است که محور آن را توافق ابراهیم تشکیل میدهد که دولت ترامپ برای تسهیل روند عادیسازی روابط با اسرائيل و گسترش همکاری میان متحدان منطقهای واشینگتن ارائه کرد.»
در چشمانداز آمریکا نه به حقوق فلسطینیان اشارهای شد و نه از تشکیل دولت فلسطین خبری بود. این عربستان سعودی بود که بر اساس لزوم پایبندی به قطعنامههای سازمان ملل و ابتکار صلح عربی که ریاض حدود ۲۲ سال پیش ارائه کرد و در اجلاس سران کشورهای عربی در بیروت به تصویب رسید، آینده وضعیت فلسطین را در دستور کار آمریکا قرار داد.
بهصراحت میتوان گفت که تحولات غمانگیز اخیر بر اهمیت و فوریت طرح صلح پیشنهادی عربستان سعودی و کشورهای عربی افزوده، زیرا تشکیل کشور مستقل فلسطین نهتنها شرطی برای تامین صلح پایدار در منطقه است، بلکه به توازن قدرت در خاورمیانه میانجامد و به سیاستهای چالشبرانگیز رژیمهای ایران و اسرائيل که در راستای رسیدن به هدف، یکدیگر را یاری میرسانند، پایان میدهد: در حالی که اسرائیل سیاست اشغال و توسعه شهرکسازی در سرزمینهای فلسطینی را دنبال میکند، جمهوری اسلامی ایران از مقابله با اسرائيل بهعنوان ابزاری برای تحکیم نفوذش در سرزمین شام، یمن و دریای سرخ استفاده میکند.
تردیدی نیست که روند دستیابی به حلوفصل واقعی مشکل فلسطین بدون تغییر جدی در سیاست آمریکا که بهشدت از اسرائیل حمایت میکند، امکانپذیر نیست. برای رسیدن به این هدف، ایالات متحده باید با توجه به نگرانی از تهدید منافعش در منطقه و جهان، بهجای ادامه حمایت از سیاستهای دولت اسرائیل، سیاستی را دنبال کند که در سایه آن قادر به تحمیل دیدگاهش باشد.
برای اسرائیل و سایر کشورهای جهان روشن شد که بدون حمایت آمریکا، تلآویو در جنگ غزه و رهگیری موشکها و پهپادهای شلیکشده از ایران با چالشهای بزرگی روبرو میشد. از این رو نمیتوان گفت که آمریکا بهعنوان یک میانجی ایدههایی را برای دستیابی به صلح و آرامش ارائه میکند و سپس منتظر میماند تا پاسخ دو طرف را بشنود. همچنین نمیتوان گفت که مسئله تشکیل کشور فلسطین به مذاکره بین اسرائيلیها و فلسطینیها بستگی دارد و دو طرف میتوانند بدون مداخله جامعه جهانی سر این موضوع به توافق برسند.
حتی به فرض اینکه برای فرار از رویارویی با واقعیتهای تلخ خاورمیانه، این موضوع پیش از وقوع رخدادهای هفتم اکتبر درست تلقی شده باشد، وضعیت پس از آغاز جنگ و ایستادن آمریکا کنار اسرائيل، کاملا دگرگون شده است. پس از حمله هفتم اکتبر حماس، واشینگتن کنار تلآویو ایستاد و از جنگ خشونتآمیز اسرائيل که تاکنون به کشته و زخمی شدن دهها هزار نفر و نابودی نوار غزه منجر شده است، حمایت کرد. در حالی که جنگ غزه آنچنان وحشتناک و خشونتآمیز است که جهان در عصر حاضر هرگز چنین وحشتی را شاهد نبوده و اعتراضهای روزافزون دانشجویان در برجستهترین دانشگاههای آمریکا بیانگر این حقیقت و مصداق این مدعا است.
اگرچه رای اخیر آمریکا در شورای امنیت به نفع اسرائیل حاکی از این واقعیت است که کاخ سفید همچنان به دنبال سیاستهای گذشته است، زمان آن فرا رسیده است که شعار راهحل دوکشوری که بایدن و بلینکن سر میدهند، به سیاستی ملموس و قابلاجرا تبدیل شود. اگر واشینگتن به این مسئله تمایل داشته باشد، توان اجرای آن را دارد و همانگونه که با حمایت همهجانبه از اسرائیل آن را به یک قدرت منطقهای بزرگ تبدیل کرد، میتواند اسرائيل را به تغییر رویکرد کنونیاش هم وادار کند.
برگرفته از ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia