با توجه به تشدید عملیات اسرائیل علیه حزب‌الله، به‌ویژه ترور رهبران آن و نفوذ امنیتی قابل‌توجه اسرائیل به لبنان که از زمان حمله اسرائیل به حماس گسترده‌تر شده است، می‌توان گفت اگر جنگ جدیدی بین اسرائیل و حزب‌الله رخ دهد، آخرین و مرگبارترین جنگ در تاریخ معاصر منطقه خواهد بود.

جنگ اسرائیل با حزب‌الله پس از جنگ غزه به معنای رویارویی شدید اسرائیل با غرب و جامعه جهانی است و اگر فرماندهان ارتش اسرائیل، نه فقط نتانیاهو، به آن اقدام کنند و جنگی به وقوع بپیوندد، بدون شک مرگبارترین جنگ خواهد بود.

شاید این پرسش مطرح شود که چرا جنگ احتمالی اسرائیل و حزب‌الله می‌تواند خونبارترین جنگ در منطقه باشد؟ در پاسخ می‌توان گفت که رفتار خشونت‌آمیز اسرائيل در غزه پیام‌های روشنی داشت و نشان داد که پس از عملیات طوفان‌الاقصی، اسرائيل در اوج وحشت و خشم قرار گرفت که به وضعیت ایالات متحده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر که مانند یک «گاو وحشی خشمگین» سقوط رژیم صدام حسین در عراق و رژیم طالبان در افغانستان را رقم زد، شباهت بسیاری داشت.

در واقع، اسرائيل قصد دارد با ادامه وحشت و خشونت، اعتبار بازدارندگی خود را به دست آورد و اطمینان حاصل کند که حماس برای بازگشت به حکومت در غزه هیچ راهی ندارد. این اصرار اسرائيل به ادامه چنین راهبردی به تشدید تنش بین اسرائيل و جامعه جهانی منجر شده و حتی ایالات متحده را به مخالفت واداشته است.

بنابراین، وقوع جنگ واقعی بین اسرائیل و حزب‌الله این معنی است که جنگ پیش‌رو نسبت به جنگ‌های قبلی خشونت‌بارتر خواهد بود، به‌ویژه اینکه اسرائيل با این ذهنیت که این باید آخرین نبرد با حزب‌الله باشد، وارد کارزار می‌شود، زیرا جنگ بعدی اسرائيل با جمهوری اسلامی است.

امروز اسرائیل در حال پایان دادن به جنگی در نوار غزه است که آتش آن را جمهوری اسلامی ایران از طریق حماس و سایر جناح‌های فلسطینی برافروخت. با این حال، اسرائیل تصمیم گرفت این جنگ را هرچند به‌طور موقت، با استفاده از گزینه‌ها سیاسی حل کند. اکنون با توجه به پیامدهای ناگوار جنگ غزه، آیا در صورت بروز جنگ با حزب‌الله، لبنان در وضعیت بهتری قرار خواهد داشت؟ هرگز نه؛ زیرا اسرائیل قصد دارد به‌منظور آمادگی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، بساط حزب‌الله را برای همیشه برچیند.

چندی پیش، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت: «هواپیماهای ما که در حال حاضر در آسمان لبنان پرواز می‌کنند، بمب‌هایی سنگین‌تر برای اهداف دورتر دارند». او افزود: «ما تاکنون در برابر حزب‌الله تنها از یک‌دهم توانایی که داریم استفاده کرده‌ایم اما نمی‌توانیم تنها به حمله در عمق ۲۰ کیلومتری لبنان بسنده کنیم، بلکه به عمق ۵۰ کیلومتری تا بیروت و هر جای دیگر (سوریه) حمله خواهیم برد.»

به همین دلیل می‌بینیم که پس از حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق، با وجود ادامه عملیات اسرائیل در سوریه، رژیم ایران در تلاش برای حفظ آرامش است. تهران خطر آنچه را در حال رخ دادن است، کاملا درک کرده و برای بقای رژیم سوریه و جلوگیری از نابودی حزب‌الله به خویشتن‌داری و آرامش متوسل شده است، زیرا از دست دادن حزب‌الله به‌عنوان خط مقدم دفاع جمهوری اسلامی در برابر اسرائيل، می‌تواند خطر راهبردی بزرگی برای رژیم ایران محسوب ‌شود.

بنابراین هرگونه جنگ احتمالی بین اسرائيل و حزب‌الله به این معنی است که منطقه مرگبارترین جنگ تاریخ معاصر را شاهد خواهد بود که شعله‌ور شدن آتش آن هم نمی‌تواند اعتبار بازدارندگی اسرائیل و برقراری موازنه قدرت را باز گرداند اما می‌تواند منطقه را به سمت آشفتگی بیشتر سوق دهد.

به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله این واقعیت را به‌خوبی درک کرده‌اند، به همین دلیل حزب‌الله به‌رغم حملات پیوسته اسرائیل و ترور اعضای آن که این گروه نیابتی را با چالش‌های شدیدی مواجه کرده است، سکوت اختیار می‌کند.

آنچه در جنوب لبنان اتفاق می‌افتد یک خطر واقعی است و مسلم است که اسرائيلی‌ها می‌دانند نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران در منطقه (حزب‌الله لبنان) به نقطه ضعف آن تبدیل شده است. البته وضعیت موجود ربطی به درایت حسن نصرالله بستگی ندارد، بلکه ناشی از تلاش نتانیاهو برای بقا در قدرت است. بدون شک، کسی که از لحاظ سیاسی آماده مقابله با جو بایدن باشد، از رویارویی نظامی با حسن نصرالله دریغ نخواهد کرد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط