براساس پژوهشی پزشکی در نروژ، سربازان این کشور که در چهارچوب ائتلاف مبارزه با تروریسم به رهبری آمریکا، از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، در افغانستان خدمت کردهاند بیش از هر مشکل دیگری، به «خشم ناسالم» دچارند. در جریان ۲۰ سال حضور نیروهای ائتلاف بینالملی در افغانستان، ۹ هزار و ۲۰۰ سرباز نروژی در افغانستان خدمت کردند و، برخلاف سربازان آمریکایی و استرالیایی که از «اختلال استرس پس از حادثه» (PTSD) رنج میبرند، بیشتر گرفتار خشم ناسالماند.
مجله مدیکال اکسپرس، که به مسائل مربوط به بهداشت و سلامت میپردازد، در گزارشی به نقل از آندرئاس اِسپتوِت نورستران (Andreas Espetvedt Nordstrand)، روانشناس نروژی، نوشت که در سال ۲۰۲۰، تمامی نظامیان این کشور، که در جریان ۲۰ سال حضور نیروهای ائتلاف بینالمللی در افغانستان خدمت کرده بودند، در یک نظرسنجی حاضر شدند و مشخص شد که تعداد قابلتوجهی این نظامیان از خشم ناسالم یا خشم مشکلساز (Problematic anger) رنج میبرند. خشم ناسالم که در زبان فارسی خشم مشکلساز نیز خوانده میشود، به نوعی از خشم اشاره دارد که هیچگاه کنترل نمیشود. این نوع خشم معمولا با واکنشهای افراطی، پرخاشگری، و ناتوانی در مدیریت احساسات همراه است. خشم مشکلساز میتواند به روابط شخصی، حرفهای و اجتماعی آسیب بزند و باعث بروز تنشهای مداوم، درگیریها و حتی مشکلات جسمی و روانی مانند اضطراب، استرس، و افسردگی شود. همچنین، ناتوانی در کنترل این نوع خشم ممکن است به اعمال خشونتآمیز یا آسیب رساندن به خود و دیگران منجر شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آندرئاس اِسپتوِت نورستران گفت که در نتیجه تحقیقهای انجامشده دریافتهاند که اختلاس استرس پس از سانحه تنها یکی از چند اختلال روانی مرتبط با روانزخمها (تروما)یی است که سربازان با آن مواجهاند.
او همچنین گفت روانزخمها و مشکلات روانی شایع در میان سربازان بیشتر به نوشیدن بیش از حد الکل، افسردگی و یا بیخوابی منجر میشود و این مشکلات با ترس یا مشاهده حوادثی مانند مرگ دیگران تشدید میگردند.
این نخستینبار است که پژوهشگرانِ سلامت روانی به موضوع خشم مشکلساز در میان سربازان پرداختهاند و پیش از این درمورد قرار گرفتن افراد در معرض خشم بهندرت تحقیق شده است. نورستران معتقد است که پیش از این محققان به جای پرداختن به مسئله خشم بیشتر بر اختلال در تنظیم ترس تمرکز داشتند.
این پژوهشگر نروژی گفت: «پیشتر کسی درمورد خشم کهنهسربازان شمال اروپا مطالعه نکرده است. در سطح بینالمللی نیز به آن توجه خاصی نشده است، و محققان برجسته روانشناسی نظامی تا آنجا پیش رفتهاند که در تحقیقات خشم سربازان را «احساس فراموششده» مینامند.
براساس تحقیقات صورتگرفته روی سربازان نروژی، ۸.۴ درصد از این کهنهسربازان مشکلات خشم بالینی دارند، یعنی گرفتار خشم مشکلسازند. این باعث میشود که خشم به بزرگترین مشکل سلامت روان در میان آنها تبدیل شود.
مشکلات ناشی از خشم تقریبا سه برابر اختلال استرس پس از سانحه است، که ۲.۹ درصد از این سربازان را گرفتار کرده است.
دومین مشکل شایع سلامت روان در میان سربازان نروژی بیخوابی است که ۵.۱ درصد سربازان با آن دستوپنجه نرم میکنند.
نورستران گفت سربازانی که در افغانستان خدمت کردهاند، همزمان با چندین بیماری و مشکل دستبهگریباناند و خشم مشکلساز یکی از آنان است.
پژوهشگر نروژی درمورد چگونگی خشم مشکلساز گفت: «خشم مشکلساز بهشدت با احساس گناه و شرم در ارتباط است و حاصل کارهایی است که در طول خدمت مشاهده کردهاید یا انجام دادهاید.»
براساس تحقیق انجامشده در نروژ، افرادی که پس از خدمت در افغانستان و بازگشت به خانه از چهارچوب نیروهای مسلح خارج شدهاند، بیش از افرادی که هنوز به خدمت مشغولاند با مشکلات خشم مشکلساز روبهرو هستند.
به گفته نورستران، به نظر میرسد که حفظ ارتباط با کارفرمای سابق به شماری از سربازان کمک میکند.
نورستران گفت: «برای افرادی که از ارتش خارج میشوند، حفظ ارتباط با نیروهای مسلح، مانند خدمت در گارد ملی، تقریبا همان سطح از محافظت دربرابر مشکلات خشم را ایجاد میکند که خدمت فعال در ارتش دارد.»
این روانشناس نروژی افزود: «سربازان پس از ترک فعالیت نظامی هویت اجتماعیشان را در جایگاه یک سرباز یا افسر از دست میدهند و این هویت هنگام مواجهه با روانزخمها نقش مهمی در محافظت از آنان دارد. علاوه بر این، بسیاری از سربازان هنگام تلاش برای بازگشت به زندگی غیرنظامی با افراد غیرنظامی احساس بیگانگی دارند.»
آندرئاس اِسپتوِت نورستران پیشنهاد کرد سربازان نروژی که در افغانستان خدمت کردهاند و اکنون به خشم مشکلساز دچارند، برای رهایی از این مشکل در گارد ملی این کشور کار کنند تا از یکسو گارد ملی از تجربه نظامی آنان استفاده کند و از سوی دیگر از بحران و تنش روانی رهایی یابند.
او پیشنهاد کرد که محققان باید روی بررسی خشم مشکلساز و راههای پیشگیری ازآن در سایر مشاغل پرخطر مطالعات بیشتری کنند.