بیش از هشت دهه پیش، در روزگاری که تمامیت ارضی ایران در خطر بود و رخدادهای جهانی، قلبها را برای آینده میهن به تپش انداخته بود، شعری جاودانه سروده شد که نهتنها پژواکی از مهر به ایران بود، بلکه آرمانهایی مانند پایندگی ایران را فریاد میزد. شاعر این شعر کسی نبود جز حسین گل گلاب، نویسنده، مترجم، ادیب، گیاهشناس و فیزیکدانی که به زبانهای فرانسه، روسی، انگلیسی و عربی تسلط داشت، اما در سرود ستایش ایران تنها از واژگان فارسی بهره برد و آنها را چنان کنار هم موزون کرد که گویی از جان برمیخاستند و در دل هر ایرانی ریشه میدواندند.
در این شعر، «مهر وطن» نهتنها بهعنوان یک احساس، بلکه همچون «پیشهای» محترم ستوده میشود. «اندیشه ایران» در جان شاعر لحظهای آرام نمیگیرد و در برابر هر تهدید «سنگ خاره دشمن»، چون «آهن» سخت و مقاوم، ایستادگی میکند.
حسین گل گلاب متولد ۱۲۷۶ در تهران که سال ۱۳۶۳ در همین شهر درگذشت، با سرودن شعر «مرز پرگهر» یا «ای ایران» در کنار آهنگ روحالله خالقی و صدای ماندگار غلامحسین بنان، اثری آفریدند که فراتر از یک قطعه موسیقی، به نمادی از مقاومت، امید و عشق به سرزمین تبدیل شد. این سرود سالیان سال در قلب مبارزات سیاسی و مدنی ایرانیان در سراسر جهان طنینانداز بود و هست. هر جا که نام ایران برده میشود، نوای «ای ایران» به گوش میرسد؛ سرودی که با گذر زمان نهتنها کهنه نشد، بلکه ریشهدارتر، جاندارتر و محبوبتر نیز شد.
انگیزه و پیشینه سرودن سرود «ای ایران»
در پسِ آفرینش هر اثر ماندگاری، روایتها و خاطراتی نهفتهاند که گاه در گذر زمان رنگ افسانه به خود میگیرند. سرود «ای ایران» نیز از این قاعده مستثنا نیست. درباره پیشینه و دلایل سرودن این سرود ملی، روایتهای متعددی نقل شده است که برخی پرشور و تاثیرگذارند و برخی مستندتر و واقعگرایانهتر.
یکی از معروفترین روایتها صحنهای احساسی و تلخ را تصویر میکند: روزی حسین گل گلاب در راه دیدار با روحالله خالقی، شاهد درگیری میان یک سرباز ایرانی و یک سرباز انگلیسی در خیابانی از تهران بود. گفته میشود که سرباز انگلیسی در کمال تحقیر، به صورت سرباز ایرانیــ که درجه بالاتری نیز داشتــ سیلی میزند و سرباز ایرانی به دلیل شرایط آن روزگار و اشغال کشور، واکنشی نشان نمیدهد. گل گلاب با دیدگانی اشکبار نزد خالقی میرود و ماجرا را بازمیگوید و با اندوهی در دل، وعده میدهد که شعری خواهد سرود تا روح ایران و ایرانی را زنده نگاه دارد. خالقی نیز قول میدهد که موسیقی آن را خواهد ساخت و غلامحسین بنان که در آن نشست حضور داشت، وعده میدهد که شعر را خواهد خواند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، برخی نزدیکان آهنگساز و شاعر از جمله گلنوش خالقی (دختر روحالله خالقی) و هما گل گلاب (دختر حسین گلگلاب) این روایت را افسانهوار و بیاساس میدانند. آنان تاکید دارند که روایت سیلی خوردن سرباز ایرانی ساخته و پرداخته ذهنهای جویای دراماتیزه کردن واقعیت است و در اسناد و گفتههای رسمی، جایگاهی ندارد.
علیمحمد رشیدی، مدیر مجله موزیک ایران و معاون مدرسه موسیقی ملی، نیز به این روایت با تردید نگاه میکند و میگوید که روحالله خالقی در کتابش به نام «سرگذشت موسیقی ایران»، به چنین حادثهای اشاره نکرده و تنها روایت کرده است که شاعر و آهنگساز تحتتاثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه، این سرود را خلق کردند. رشیدی با استناد به همین کتاب، این نکته را مطرح میکند که اگر چنین صحنهای واقعا وجود داشت، خالقی قطعا آن را ذکر میکرد.
با این حال به اعتقاد رشیدی، «آنچه مسلم است، ساخت این سرود در واکنش به اشغال ایران از سوی نیروهای بیگانه در دوران جنگ جهانی دوم و تهدید تجزیه آذربایجان شکل گرفت».
در کنار این روایتها، برخی دیگر منشا الهام گل گلاب را دیدن پرچم نیروهای متفقین در پادگان استرآباد میدانند؛ صحنهای که غرور ملی او را جریحهدار و جرقه سرودن «ای ایران» را در ذهنش روشن کرد. اما شاید مستندترین روایت سخن خود شاعر باشد که در توصیف آن روزها چنین میگوید: «در سال ۱۹۴۴، در شرایطی که چکمههای نیروهای اشغالگر هر وطنپرستی را میلرزاند، ایده این شعر به ذهنم رسید. سپس پروفسور خالقی موسیقی آن را نوشت و در برابر همه مقاومتهای سیاسی، این ترانه راهش را به دل و روح مردم پیدا کرد.»
روحالله خالقی نیز در کتاب سرگذشت موسیقی ایران درباره انگیزه سرودن و ساختن این سرود، نوشت: «آهنگساز و گوینده اشعار آن را تحتتاثیر اوضاع زمان ساختند. کشور ما در اشغال انگلستان، روسیه و آمریکا بود. تظاهرات ملی ممکن نبود، اما این سرود احساسات میهنپرستانه مردم را برانگیخت و حتی در حضور بیگانگان، ایرانیان به پا خاستند و برای نخستین بار ضربهای فرهنگی، اما موثر به حضور نظامی بیگانگان وارد آمد.»
نخستین اجرای «ای ایران»
هرچند سرود «ای ایران» در طول سالها با صداها و گروههای گوناگونی اجرا شد، بیتردید، آن صدایی که در حافظه جمعی ایرانیان حک شده، صدای مخملین و ماندگار غلامحسین بنان است؛ صدایی که با ژرفا و عمقش غرور ملی ایرانیان جاودان کرد.
از لابلای اسناد تاریخی چنین برمیآید که قبل از غلامحسین بنان، دستکم دو تن دیگر نیز سرود ای ایران را اجرا کردند، اما هیچیک تاثیرگذاری ویژهای نداشتند اما روز بیستوهفتم مهرماه سال ۱۳۲۳ که نخستین اجرای رسمی این سرود با صدای غلامحسین بنان در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری، در خیابان استانبول تهران، انجام شد، آنقدر تاثیرگذار بود که در کانون توجه ویژه قرار گرفت.
در آن روز مثلث حسین گل گلاب (شاعر)، روحالله خالقی (آهنگساز و سرپرست ارکستر) و غلامحسین بنان (خواننده) قطعهای را اجرا کردند که فراتر از موسیقی، ندایی از ژرفای دل و پاسخی به غرور زخمی و تجلی وحدت ملی بود. این اجرا چنان بر دل و جان حاضران نشست که تا سه مرتبه اجرای دوباره آن را خواستار شدند. پس از آن نیز وزیر فرهنگ وقت زمینه ضبط رسمی این سرود را فراهم کرد تا هر روز از رادیو تهران، پخش شود.
سالها بعد، در بازه زمانی ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲، اجرای دیگری از این سرود در برنامه گلها از رادیو پخش شد؛ باز هم با صدای بنان و باز هم با همان تاثیر نخستین. در دهه ۱۳۵۰، نیز «ای ایران» در قالب اُپرایی و با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران، این بار به رهبری فرهاد فخرالدینی و صدای اسفندیار قرهباغی، بار دیگر جانی تازه یافت و در حافظه نسل تازهای از شنوندگان نقش بست.
نسخههایی هم با صدای حسین سرشار و رشید وطندوست از این سرود اجرا شده است که هر کدام، با ویژگیهای خاص خود، روایتی تازه از یک احساس کهن و عمیق را بازتاب میدهند.
صلابت زبان فارسی در سرود ای ایران
شعر «ای ایران» از نظر ادبی، ترکیبی بینظیر از صلابت زبان فارسی، غنای احساسات میهندوستانه و سادگی بیتکلفی است که بیواسطه بر دل مینشیند. این شعر نه در پیچیدگیهای زبانی گم میشود و نه در شعارزدگی، بلکه در اوج تهدید و تزلزل، با واژگانی زنده و موزون، تصویری شکوهمند از عشق به میهن را ترسیم میکند؛ عشقی که تا مرز فدا شدن در راه وطن پیش میرود.
حسین گل گلاب، سراینده این سرود که نمونهای نادر از پیوند علم و ادب بود، با خلق این اثر نشان داد که عشق به وطن همچنان که از دل برمیآید، بر جان نیز مینشیند. بعدها روحالله خالقی درباره گلاب گفت: «تصور نمیشد یک مرد عالم فیزیکدان و شیمی و ریاضیدان و نباتشناس و سنگشناس شعر هم بگوید. گل گلاب را بهراستی میتوان معجونی از علم و فضل و هنر دانست.»
بیتردید حسین گل گلاب را باید از چهرههای تاثیرگذار ادبیات فارسی در دوران معاصر دانست، هرچند هیچیک از سرودههای دیگر او به اندازه «ای ایران» شهرت نیافت، برخی از اشعارش که با مضامین ملی، اخلاقی و اجتماعی سروده شدند، نیز شهرت ویژه دارند. از جمله سرودی به نام «آذربایجان» که انگیزه سرودن آن نیز اشغال این بخش از خاک ایران به دست قشون روسیه بود.
تجلی شکوه ملی در نوای دشتی
آهنگ سرود «ای ایران» ساخته روحالله خالقی هم تجلی شکوه و غرور ملی در قالبی موسیقایی است که با بهرهگیری از دستگاه دشتی، فضایی حماسی و پرشور را در دل مایهای اندوهبار و عمیق میآفریند. ملودی اصلی این کار که از برخی نغمههای موسیقی بختیاری برخوردار از فضایی حماسی گرفته شده، نهتنها قدرت آهنگساز را در تسلط بر فضای موسیقی ایرانی نشان میدهد، بلکه اثباتی بر دیدگاه خالقی است که معتقد بود فضای یک قطعه بیش از آنکه به دستگاه وابسته باشد، از ذهن و ذوق آهنگساز برمیخیزد.
این سرود در اجرای نخست بهصورت کر خوانده شد، اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهههای بعد خوانندگان مطرح آن را بهصورت تکخوانی هم اجرا کنند.
خالقی از شاگردان برجسته علینقی وزیری، بنیانگذار موسیقی نوین ایران و موسس مدرسه موسیقی ملی، بود. او در تمام عمر هنریاش کوشید موسیقی ایرانی را از انزوا برهاند و آن را به عنوان عنصری زنده و پویا در هویت ملی ایرانیان جای دهد. «ای ایران» نقطه اوج این تلاش است؛ قطعهای که از دل روزگار اشغال، امید و اتحاد را در قالب ملودی به قلب مردم ایران تزریق کرد.
طنین سرود «ای ایران» با صدای ماندگار بنان
خوانندگی سرود «ای ایران» با صدای ماندگار غلامحسین بنان جان تازهای به شعر و موسیقی آن بخشید و در ماندگاری این اثر در حافظه تاریخی ایرانیان نقش بیبدیلی ایفا کرد. صدای بنان با آن رنگ آشنا، وضوح کلام، و وقار ذاتی، این سرود را بهگونهای طنینانداز کرد که گویی هر واژه از دل مردمانی زخمی اما سربلند، برمیخیزد و به آسمان وطن میپیوندد.
بنان که خود از خانوادهای فرهیخته و اهل موسیقی میآمد، با تربیت آوازی نزد استادانی چون مرتضیخان نیداوود و بهرهمندی از دانش موسیقیایی روحالله خالقی، به یکی از ستونهای اصلی موسیقی کلاسیک ایرانی تبدیل شد. در اجرای «ای ایران»، او تنها یک خواننده نبود؛ بلکه صدای وجدان جمعی یک ملت در دوران سختی بود. صدایی که هنوز هم با شنیدنش، قلبها به تپش درمیآیند و اشک بر گونهها مینشیند.
«ای ایران» درست زمانی خلق شد که ایران تحتتاثیر رخدادهای جنگ جهانی قرار داشت و در معرض خطر قرار گرفته بود. در چنین شرایطی، این سرود تنها یک قطعه موسیقی نبود، بلکه تجلی اعتراض خاموش و اتحاد ملی ایرانیان بود.
در واقع مثلث خلاق و کمنظیر حسین گل گلاب، روحالله خالقی و غلامحسین بنان، در نقطهای از تاریخ ایران به هم رسید تا اثری جاودان و فراموشنشدنی بیافرینند: سرود «ای ایران». این سهگانه نمونهای درخشان از همافزایی ادبی، موسیقایی و آوازی است؛ جایی که شعر سرشار از عشق وطن و سربلندی ملی گل گلاب، با آهنگی حماسی و عمیق از خالقی همراه میشود و در نهایت، با صدای استوار و دلنشین بنان جان میگیرد.
هر یک از این سه بهتنهایی در حوزه خود چهرهای برجستهاند، اما آنچه در «ای ایران» خلق شد، فراتر از جمع تواناییهای فردیشان بودــ اثری که نهفقط موسیقی، بلکه روح یک ملت را در لحظهای بحرانی روایت میکرد. این مثلث بیآنکه خود بخواهد، اسطورهای آفرید که همزمان یک سرود ملی، یک اعتراض نجیب و یک عهد عاشقانه با وطن است؛ اثری که تا امروز نیز زنده و الهامبخش باقی مانده است.
نماد همبستگی ملی و تقابل با جمهوری اسلامی
بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سرود «ای ایران» با توجه به مضامین ملیگرایانه و ارتباط معنایی با دوران پهلوی با محدودیت و ممنوعیت پخش در رسانهها و فضاهای عمومی روبرو شد. هرچند حاکمیت بعدها بهطور غیررسمی از این سرود برای تحریک احساسات ملیگرایانه مردم در جریان رویدادهای سیاسی و اجتماعی از جمله جنگ و انتخابات استفاده کرد.
با این حال، حنای حاکمیت در این زمینه رنگ نداشت و سرود ای ایران، پس از وقوع انقلاب اسلامی به مهمترین نماد همبستگی ایرانیان در تقابل با جمهوری اسلامی تبدیل شد. به طوری که در جریان اعتراضهای ایرانیان در داخل و خارج از کشور و در نبود امکان تظاهرات و واکنش سیاسی علنی، این سرود به تریبونی برای فریاد غرور و وطندوستی و فراتر از یک قطعه هنری، به رمز هویتی ایرانیان تبدیل شد؛ نیرویی برای تسلی خاطر مردمی که وطن را زخمی و خسته میدیدند، اما باور داشتند که این خاک روزی دوباره جان خواهد گرفت.
در بیش از چهار دهه اخیر، ایرانیان هرجا دور هم جمع شدند، سرود ای ایران را که در خاطره جمعی آنان ثبت شده است، همخوانی کردند و این همخوانی در اعتراضهای ایرانیان داخل و خارج از کشور بیشتر نیز بود. در ماههای اخیر نیز در آیینهای چهارشنبهسوری، تحویل سال نو و سیزدهبهدر، تعداد زیادی از ایرانیان داخل و خارج از ایران به دعوت شاهزاده رضا پهلوی این سرود را که اکنون نماد همبستگی ملی است، همخوانی کردند.