اصرار حزب‌الله و نتانیاهو به جنگ، منطقه را به سمت فاجعه سوق می‌دهد

ترور اسماعیل هینه در تهران تغییر راهبرد آینده اسرائيل را رقم زد

حمله اسرائیل به حومه جنوبی بیروت. عکس از فردانیوز

جنگی که اسرائیل در واکنش به حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ علیه حماس آغاز کرد و جنگ دیگری که در پاسخ به حملات حزب‌الله به اسرائيل آغاز شد، بر راهبرد نظامی منسجمی استوار نیست. در هر دو مورد، دو طرف بر ادامه تنش و خشونت اصرار دارند و چشم‌انداز روشن و دست‌یافتنی برای رسیدن به یک هدف سیاسی، دیپلماتیک و استراتژیک ندارند.

در جنگ پرهزینه حماس و اسرائیل، که با فاجعه عظیم انسانی همراه بود، هیچ‌یک از دو طرف متخاصم به نتیجه مشخص و پیروزی کامل دست نیافتند. از سوی دیگر، جنگ حزب‌الله و اسرائیل ساکنان جنوب لبنان و حدود ۶۰ هزار نفر از شهروندان ساکن شمال اسرائیل را به ترک خانه‌های‌شان واداشت. اکنون با توجه به تشدید درگیری بعید به نظر می‌رسد که شرایط بازگشت این آوارگان به‌زودی فراهم شود. علاوه براین، حزب‌الله با جنگی که در ۸ اکتبر ۲۰۲۳ به بهانه حمایت از غزه علیه اسرائيل آغاز کرد، جز تحمل خسارات فراوان به نتیجه‌ای دست نیافت.

دولت نتانیاهو در طول سال گذشته، قدرت نظامی اسرائيل را بر نوار غزه متمرکز کرد، اما این روند علاوه بر اینکه به پیروزی مشخصی نینجامید زندگی گروگان‌های اسرائیلی را با خطر مواجه کرد. کشته شدن شش تن از گروگان‌ها در اواخر اوت گذشته، خشم شهروندان اسرائیلی را برانگیخت و منجر به برپایی اعتراضات گسترده در ماه سپتامبر شد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ترور اسماعیل هینه در تهران، تغییر راهبرد آینده اسرائيل را رقم زد. این اقدام که در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ و یک روز پس از تحلیف رئیس‌جمهوری جدید جمهوری اسلامی انجام شد، نه‌تنها ضربه شدید و تحقیرآمیزی به رهبران رژیم بود، که از شکست امنیتی جمهوری اسلامی و عمق نفوذ اسرائيل به نهادهای امنیتی آن پرده برداشت. سپس در ۲۷ شهریور ۱۴۰۳، حادثه انفجار پیجرها و دستگاه‌های بی‌سیم اعضای حزب‌الله در نقاط مختلف لبنان ضربه دردناک دیگری بر پیکر جمهوری اسلامی و شبه‌نظامیان وفادارش در منطقه وارد کرد. علاوه بر این، حمله‌ ششم مهر ۱۴۰۳ که به ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، و عباس نیلفروشان، فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران، منجر شد، لبنان را به میدان رویارویی جمهوری اسلامی و اسرائیل بدل کرد. این حمله آن‌چنان تاثیرگذار و کوبنده بود که حزب‌الله در طول تاریخ مبارزاتی‌اش چنین فاجعه‌ای را به یاد ندارد. هرچند کشته شدن حسن نصرالله از چارچوب قواعد درگیری که دو طرف به آن متعهد بودند پا فراتر گذاشت، اما رهبران اسرائیل انتظار نداشتند که جمهوری اسلامی به ترور حسن نصرالله مستقیم پاسخ دهد.

درواقع، رهبران اسرائیل از درک محاسبات نمادین و استراتژیک متعددی که باعث شد رهبران جمهوری اسلامی به این نتیجه برسند که اقدامات اسرائیل تهدیدی وجودی و مستلزم پاسخی جامع است، ناکام ماندند. به همین دلیل، رهبران جمهوری اسلامی حمله موشکی ۱۰ مهر ۱۴۰۳ به اسرائيل را «قانونی، منطقی و مشروع» توصیف کردند. با این حال، از صحبت‌ها و تحلیل‌ها چنین برمی‌آید که رهبران جمهوری اسلامی امیدوارند نتایج حمله اخیر به اسرائيل، مشابه نتایج حمله قبلی که در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ انجام شد باشد. اما به نظر می‌رسد رهبران جمهوری اسلامی دشمن را اشتباه ارزیابی کرده‌اند. اگر همان‌طور که نتانیاهو هشدار می‌دهد، اسرائیل تاسیسات نفتی یا پایگاه‌های امنیتی و موشکی بزرگ ایران را هدف قرار دهد، دو کشور ناگزیر به جنگی همه‌جانبه و ویرانگر، که عواقبش قابل پیش‌بینی و محاسبه نیست، وارد خواهند شد.

درگیری حزب‌الله و اسرائيل، که پیوسته بر شدت آن افزوده می‌شود، جمهوری اسلامی را در رویارویی مستقیم با اسرائیل قرار خواهد داد. با این حال، عملیات نظامی اسرائيل در لبنان و هدف قرار دادن رهبران و تاسیسات نظامی حزب‌الله، پیروزی اسرائیل را تضمین نمی‌کند. تل‌آویو با لشکرکشی به غزه، به‌رغم خسارت انسانی بسیار و با خاک یکسان کردن نوار غزه، نتوانست هدفی را که برای این جنگ ترسیم کرده بود محقق کند. با توجه به تلفات انسانی اسرائیل از آغاز تهاجم زمینی به لبنان، برخی از کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی درمورد تکرار اشتباهاتی که اسرائیل را به اشغال جنوب لبنان به مدت ۱۸ سال وعقب‌نشینی از آن واداشت هشدار می‌دهند. با این حال، اسرائیل به حملاتش در لبنان و نوار غزه ادامه می‌دهد و به دنبال آن است تا دستاوردهای نظامی‌اش را به منافع استراتژیک بدل  کند.

طرح اسرائیل برای دستیابی به منافع راهبردی پایدار مستلزم حرکت به سمت مذاکراتی است که زمینه هم‌زیستی دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین را فراهم کند، اما نتانیاهو و دولتش از پرداختن به این موضوع امتناع می‌ورزند. ادامه اشغال سرزمین‌های فلسطینی، رویکرد خشونت‌آمیز شهرک‌نشینان در کرانه باختری و محاصره ۱۶ ساله نوار غزه، افزون بر بی‌میلی دولت‌های اسرائيل برای حل منازعه، به تشدید تنش و گسترش دامنه درگیری‌ها منجر شده است. اگرچه حمله مرگبار ۷ اکتبر حماس به اسرائیل توجیه‌پذیر نیست، اما برخی وقوع این حمله را ناشی از شرایط دشوار تحمیل‌شده بر فلسطینان می‌دانند. علاوه بر آن، ادامه کشتار و ویرانی در نوار غزه و نقض مکرر قوانین بین‌المللی جنگ، برخی از جوانان را به حمایت از حماس، حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران وامی‌دارد. رهبران تندرو اسرائیل به چارچوب دیپلماتیکی که به اسرائیل مشروعیت بین‌المللی می‌دهد و در گذشته عمده‌ترین هدف دولت‌های اسرائيل بوده است، اهمیتی نمی‌دهند. برخی مانند بن گویر و اسموتریچ معتقدند که تنها راه اسرائیل برای عبور از چالش و درگیری رفتن به سمت راهبرد تشکیل «اسرائیل بزرگ» است، در حالی که این دیدگاه منطقه را به سمت فاجعه و جنگی پایان‌ناپذیر سوق می‌دهد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه