بیش از سه ماه از حادثه انفجار معدن زغالسنگ طبس که به کشته شدن ۵۳ کارگر و مصدومیت تعدادی دیگر منجر شد، میگذرد. طی این مدت، مسئولان جمهوری اسلامی به بازماندگان کارگران جانباخته وعدههای زیادی دادند. حالآنکه گزارشها نشان میدهد کارگران مصدوم و آسیبدیده، بهرغم اینکه با بحران سلامت و معیشت مواجه شدهاند و شرایط مناسبی ندارند، صدایشان به جایی نمیرسد و موردتوجه قرار نمیگیرند.
خانوادههای بعضی کارگران مصدوم از آسیب مغزی آنان پس از حادثه خبر دادهاند، پزشکان برخی از آنان را «ازکارافتاده» تشخیص دادهاند و بسیاری از آنها نیز قادر به ادامه کار نیستند و ممکن است این وضعیت تا پایان عمرشان ادامه داشته باشد.
طبق گزارش خبرگزاری ایلنا، خانوادههای این کارگران سه ماه گذشته را با مستمری ۱۰ میلیون تومانی معدن سپری کردهاند، با این حال اصلا معلوم نیست همین مستمری اندک تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مهدی راوندی، کارگر ۴۱ ساله معدن، تا پیش از حادثه بهعنوان مردی پرکار در روستای چغتای شناخته میشد. او پیش از این برای تامین مخارج خانوادهاش دو هفته در معدن و دو هفته در روستا کار میکرد، اما حالا خانهنشین شده است. او که شب حادثه برای کمک آسیبدیدگان وارد تونل شد، بهشدت آسیب دید و سه روز در کما بود و پس از به هوش آمدن، حافظهاش را از دست داد. همسرش میگوید: «امآرآی گرفتیم و دکتر تایید کرد که آسیب مغزی دیده است. میگویند همسرم از کارافتاده است، اما چون کارت پایان خدمت ندارد، نمیتوانیم پیگیر کارهای ازکارافتادگیاش شویم.»
وضعیت مهدی به گونهای است که همسرش از او مراقبت میکند و نگران است که در اثر حواسپرتی حادثهای برایش پیش بیاید. او دیگر قادر نیست هیچیک از کارهای خود را مستقلا انجام دهد. همسرش میگوید: «قبلا وقتی به روستا میآمد، برای کارش سر و دست میشکستند، حالا کسی او را نمیپذیرد.»
زندگی آنها حالا با درآمد پنج میلیون تومانی همسرش و مستمری معدنجو که تا زمانی نامشخص ادامه مییابد، سپری میشود. تامین اجتماعی هم پس از سه ماه، غرامت دوران بیکاری را پرداخت کرد. اما هزینههای درمان بهشدت بالا است و آنها نمیتوانند درمان را ادامه دهند.
علی عباسزاده، کارگر ۳۸ ساله معدن، نیز پس از آسیب دیدن به حالت عادی بازنگشت و به گفته همسرش مانند یک کودک نیاز به مراقبت دارد. او که در روزهای نخست بعد از حادثه تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، سلامتی کامل خود را بازنیافت. همسرش میگوید: «حافظهاش را از دست داده است و نمیتواند جایی برود. هیچ کاری از او ساخته نیست.»
این شرایط به همراه مشکلات معیشتی، فشار سنگینی را بر دوش خانواده وارد کرده و درآمد اندک و هزینههای درمانی بالا، خانواده عباسزاده را بهشدت تحت فشار قرار داده است. تامین اجتماعی تنها پس از چند ماه غرامت حادثه را واریز کرد، اما این تنها بخش کوچکی از نیازهای آنها را برطرف کرده است.
هادی نوباغی، کارگر ۴۰ ساله معدن، نیز وضعیت مشابهی دارد. هادی که در حادثه تلاش کرده بود جان همکارانش را نجات دهد، حالا با مشکلات جسمانی جدی مواجه است. او از شدت سردردهای شدید به حالتهای بحرانی میرسد و گاهی تا حدی ناتوان میشود که حتی قادر نیست کارهای ساده را انجام دهد. همسرش میگوید: «دوستانش یک روز آمدند و گفتند میخواهند او را برای کار بنایی ببرند تا سرش گرم شود، اما هادی یک روز رفت و بعد از آن در بیمارستان بستری شد.» اینک زندگی هادی و خانوادهاش بهشدت تحت فشار است. درآمد خانواده به سختی تامینکننده نیازهای اولیه آنها است و هزینههای درمان هم روزبهروز بیشتر میشود.
حجت عصمتی، کارگر ۴۰ ساله معدن، نیز به دلیل آسیبهای روانی و جسمی ناشی از حادثه بهشدت دچار مشکل شده است. همسرش میگوید: «از نظر اعصاب و روان به هم ریخته است و گاهی دچار پرخاشگری و فراموشی میشود.» او قادر به بازگشت به کار نیست و شرایط مالی خانواده بهشدت وخیم است.
بر اساس این گزارش، پرداختهای معدن معدنجو و تامین اجتماعی به هیچ وجه کافی نیست و خانوادههای این کارگران برای تامین نیازهای اولیه در تنگنا قرار دارند. آنان همچنین بسیار نگران آیندهاند و نمیدانند که آیا وضعیت سلامتی کارگران به حالت عادی برمیگردد یا نه.
کارگران مصدوم معدنجو بابت از دست دادن سلامتی از کارفرما ۱۰ میلیون تومان ماهانه دریافت میکنند؛ مبلغی که به گفته برخی فعالان کارگری، پشتوانه مشخصی ندارد و معلوم نیست تا چه زمانی پرداخت خواهد شد. آنها پیشتر نیز ۵۰ میلیون تومان گرفته بودند که به گفته بسیاری از خانوادهها، همان زمان خرج دوا و درمان کارگران و مخارج روزمرهشان شد و حالا دیگر از آن مبلغ ناچیز، چیزی باقی نمانده است.
انفجار معدن زغالسنگ طبس روز شنبه ۳۱ شهریور و در پی تصاعد ناگهانی گاز متان رخ داد،. در آن زمان ۶۵ کارگر مشغول کار بودند. انفجار معدن زغالسنگ طبس و مرگ بیش از ۵۰ کارگر علاوه بر اینکه بار دیگر نبود ایمنی در محیط کار را در کانون توجه قرار داد، تاثر عمومی را نیز برانگیخت.
در ایران، حوادث کار به طور مداوم جان کارگران را میگیرد و آسیبهای فراوانی به آنان وارد میکند. طبق آخرین آمار، در سال ۱۴۰۲ بیش از دو هزار کارگر بر اثر حوادث کار جان باختند و بیش از ۲۷ هزار کارگر هم مصدوم شدهاند. در چنین شرایطی، حمایتهای دولتی از خانوادههای این کارگران و مصدومان کافی نیست و در بسیاری از موارد، کارگران برای دریافت غرامت و حمایتهای لازم با مشکلات جدی مواجهاند.