آبگیری سد پاشدان در افغانستان؛ خطر تبدیل شدن خراسان و سیستان به شهر سوخته

کارشناسان می‌گویند پروژه‌های سدسازی افغانستان ضعف دیپلماسی و چانه‌زنی جمهوری اسلامی در حوزه آب را آشکار می‌کند

تصویری از بستر خشک دریاچه هامون‌ــ ایرنا

در حالی‌که مقام‌های جمهوری اسلامی طی سال‌های اخیر به تناوب ادعای حل مسئله تامین حق‌آبه دریاچه هامون از رودخانه هیرمند را مطرح کرده و مدعی پیشرفت مذاکرات شده‌اند، آب‌گیری سد پاشدان بر رودخانه هریرود در روزهای اخیر، آغاز فاز دوم سد قلعه افضل و دیگر پروژه‌های سدسازی طالبان، شکست آشکار جمهوری اسلامی در دیپلماسی آب را نشان می‌دهد. کارشناسان آب و محیط‌زیست می‌گویند این سدها منابع آبی استان‌های خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان را با خطر جدی مواجه می‌کنند و معیشت مردم منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

اوایل دی‌ماه، هم‌زمان با آب‌گیری سد پاشدان در حوضه آبی هریرود و آغاز فاز دوم سد قلعه افضل، سخنگوی وزارت احیا و انکشاف دهات طالبان، از آغاز کار تحقیقات بند بزرگ کج‌صمد، در مربوطات ولایت فراه، با ۵۶ متر ارتفاع و ظرفیت ذخیره ۱۴۰ میلیون مترمکعب آب، به ارزش دو میلیارد افغانی خبر داد و گفت که با تکمیل این سد، ۱۴ هزار هکتار زمین زراعتی آبیاری خواهد شد.

وزارت انرژی و آب افغانستان اعلام کرده که دورخیز برای سدسازی روی هریرود به سلما و پاشدان ختم نمی‌شود و ساخت دو سد تیرپل و گفگان نیز در دستور کار قرار دارد.

آبی که به تالاب‌های هامون در ایران و افغانستان می‌رسد، از مسیرهای هیرمند، هاروت، فراه‌رود و خاش‌رود می‌گذرد و سدسازی‌های افغانستان در همه این مسیرها و در دو حوضه آبی مشترک هیرمند و هریرود انجام شده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بخش زیادی از این پروژه‌ها در حال تکمیل است و بعضی دیگر به مرحله بهره‌برداری رسیده‌اند؛ مانند سد پاشدان که به بهره‌برداری رسید، سد قلعه افضل که فاز دوم آن هم تکمیل شد، سد بخش‌آباد که ۴۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و سد کج‌صمد که با حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعب ظرفیت، در حال انجام تحقیقات اولیه است.

محمدنبی جلالی، کارشناس هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب، درباره پیامدهای این پروژه‌های آبی برای ایران به روزنامه هم‌میهن گفت: «سد قلعه افضل که همین اخیراا هم امارت اسلامی اعلام کرد فاز دوم تکمیل این سد هم در دستور کار قرار دارد، می‌تواند آب را به‌طور کامل به شوره‌زار گودزره روانه کند تا از جاری شدن هر نوع آب اضافی منحرف‌شده به سمت ایران جلوگیری کند و حتی اگر قطره آبی هم در اثر شیب هیدرولیکی به‌سمت ایران روانه می‌شد، آن را کنترل کند.»

این متخصص دیپلماسی آب هشدار داد که با از بین رفتن این پیکره آبی، علاوه بر فقر گسترده در منطقه و مهاجرت‌های بی‌پایان، معدود ساکنین باقی‌مانده ناچارا به قاچاق سوخت و مواد مخدر روی خواهند آورد.

به گفته این کارشناس، طالبان از آب به‌عنوان مهم‌ترین منبع و ابزار قدرت استفاده می‌کند تا از آن در تعاملات هیدروپلیتیکی و امنیتی خود در منطقه سود ببرد.

علیرضا سروری‌نژاد، پژوهشگر آب و خاک، نیز هشدار داده است که تداوم سدسازی‌های افغانستان ممکن است سیستان را به شهر سوخته دیگری تبدیل کند و منابع آب مصرفی در حوزه شرب و بهداشت خراسان رضوی را محدود سازد.

این کارشناس ضمن انتقاد از عملکرد جمهوری اسلامی در حوزه دیپلماسی آب گفت: «گسترش سامانه انتقال آب و سازه سد کمال‌خان، روی رودخانه هیرمند و ساخت سد بخش‌آباد بر رودخانه فراه‌رود بر معیشت و زندگی مردمان سیستان اثر می‌گذارند.» او افزود: «پروژه احداث سد پاشدان روی رودخانه هریرود منابع آبی مورد نیاز اهالی خراسان رضوی و تاجیکستان را نشانه گرفته است.»

سروری‌نژاد در گفت‌وگو با سایت تجارت‌نیوز پیامدهای احداث سد کمال‌خان در افغانستان را یادآور شد و افزود: «این پروژه را باید فراتر از خود سازه دانست؛ چراکه به سامانه عظیمی برای انحراف مسیر آب و انتقال آن به گودال گودزره واقع در ولایت نیمروز افغانستان مجهز است و در عمل، همه حجم آبی را که در محدوده آبخیز رودخانه هیرمند قرار دارد، از طریق سامانه عظیم خود و چندین محوری که به آن مجهز است، به سمت منطقه نیمروز منحرف می‌کند تا هیچ آبی به ایران نرسد.»

او تاکید کرد: «سد کمال‌خان از همان ابتدا با قطع حق‌آبه تالاب هامون، تاثیر منفی بر معیشت ساکنان ۴۰۰ هزار نفری این منطقه گذاشت؛ چراکه زندگی آنها به کشاورزی، دامداری و صیادی گره خورده بود. سدسازی‌های افغانستان آب را به روی آنها قطع کرد و متاسفانه، هیچ دولتمردی نیز در سال‌های گذشته به فکر چاره‌اندیشی و تعریف معیشت جایگزین نبوده است.»

حالا در شرایطی که بحران آب سراسر استان سیستان و بلوچستان را فراگرفته و به مهاجرت‌های اقلیمی هزاران نفر منجر شده است، پروژه‌های جدید سدسازی خطرهای بیشتری برای استان‌های مرزی ایران ایجاد می‌کنند.

خبرگزاری رکنا گزارش داد: «دیپلماسی آبی ایران در برابر بحران‌هایی مانند سد پاشدان و هریرود نشان‌دهنده ضعف‌های عمیق در مدیریت منابع آبی است. ایران نه‌تنها نتوانسته است روابط آبی خود با افغانستان را به‌طور مؤثر و مبتنی بر همکاری مدیریت کند، بلکه هیچ سیاست منسجم و استراتژی مشخصی برای مقابله با بحران‌های آبی نداشته است.»

مهدی ذاکریان، استاد حقوق و روابط بین‌الملل، نیز به روزنامه پیام ما گفت: «فرصت‌سوزی‌های مکرر ایران کار را به اینجا کشانده است که حتی آب در مسیرهای تاریخی و طبیعی نیز بر ایران مسدود می‌شود.»

به اعتقاد حسین سرگزی، متخصص دیپلماسی آب نیز طالبان در زمین آب دو رویکرد دارد: یکی رویکرد داخلی که از آن انتظار تولید ثروت وجود دارد، مانند مدیریت منابع آب و خاک و افزایش تولید خشخاش. دوم، ایجاد هژمونی منطقه‌ای با استفاده از منابع طبیعی مانند معدن و آب به‌عنوان ابزار قدرت در منطقه.

در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی به مرحله «ورشکستگی آبی» رسیده است و نه‌تنها هیچ برنامه مشخصی و موثری برای عبور از بحران آب ندارد که قادر نیست حق‌آبه استان‌های مرزی را نیز طبق معاهده‌های بین‌المللی مطالبه و تامین کند.

معاهده حقابه ایران از رودخانه هیرمند سال ۱۳۵۱ در دوران محمدرضاشاه پهلوی و نخست‌وزیری امیرعباس هویدا بین دولت‌های ایران و افغانستان امضا شد. این معاهده ۱۲ ماده و دو پروتکل دارد و بر اساس آن افغانستان موظف است در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب رودخانه هیرمند را به سمت دریاچه هامون سرازیر کند.