از عشق‌آباد تا مشهد؛ خداوند چگونه بعد از نیازوف در خامنه‌ای حلول کرد

کاری که خامنه‌ای با «وصایای امام» و «تدابیر حکیمانه» خودش انجام می‌دهد یک الگوبرداری کلیشه‌ای از «روح‌نامه» صفر مراد نیازوف است

شاید فکر کنید «نامه‌نگاری به جوانان غربی»، مداخله در امور بهداشتی و منع ورود واکسن، دشمن‌پنداری در همه چیز، دادن رهنمود لازم‌الاجرا از کشاورزی و دامپروری تا حوزه نانوتکنولوژی و فضایی و فرهنگ و کتاب از ویژگی‌های اختصاصی علی خامنه‌ای است، اما در ۲۵۰ کیلومتری شمال شهر مشهد، زادگاه علی خامنه‌ای، تا همین چند سال پیش کسی زندگی و حکومت می‌کرد که می‌توان او را «مراد خامنه‌ای» در این امور خواند: صفر مراد نیازوف، رئیس‌جمهوری مادام‌العمر ترکمنستان.

او تقریبا هم‌سن‌وسال خامنه‌ای و تنها چهار ماه کوچک‌تر از او بود، تجربه‌ای مشابه خامنه‌ای هم داشت: از چهره‌ای کم‌فروغ در میان دبیران جمهوری‌های شوروی سابق به‌ناگاه به مقام رهبری حکومتی رسید که ثروت فراوانی از صادرات انرژی به جیب می‌زند.  

نظام ترکمنستان هم مانند رژیم حاکم بر ایران نظام جمهوری است ولی حکم حکومتی و اختیارات رهبر یا رئیس‌جمهوری مادام‌العمر بر فراز همه قوانین قرار دارد. برای مثال، خامنه‌ای می‌تواند یک‌تنه در برابر خواست عمومی برای عادی‌سازی روابط با جهان و مذاکره با آمریکا بایستد و بگوید که «تجربه» به او ثابت کرده که باید با آمریکا درافتاد.

هزینه این درافتادن را او و اطرافیانشان پرداخت می‌کنند؟ نه. ازقضا سهم دلالی نفتی و پورسانت‌های عجیب و غریب حلقه‌های نزدیک به خامنه‌ای‌ از طریق مکانیسم پرفساد دور زدن تحریم‌ها زمانی تداوم خواهد داشت که او بگوید: «این‌جور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت فلان مشکل یا فلان مشکل حل می‌شود؛ نخیر، از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمی‌شود. دلیل: تجربه.» او این سخنان را روز ۱۹ بهمن در جمع گروهی از افسران و فرماندهان نیروهای هوایی گفت و آنها هم برایش تکبیر فرستادند.

پیش از آنکه به سراغ صفر مراد نیازوف برویم، شاید بد نباشد گوشه‌ دیگری از شیوه فکری رهبر جمهوری اسلامی را مرور کنیم.

۱۵ فروردین ۱۴۰۳، خامنه‌ای در جمع کارگزارن نظامش، که به مناسبت ماه رمضان به دیدار او رفته بودند، به آنها نوید داد که جبهه آمریکا و اسرائیل در حال فروپاشی است: «دنیا در معرض یک تحول سیاسی مهم است؛ یعنی وضع نظم جهانی در حال تغییر است... این تحول جهانی خوشبختانه در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی است؛ این چیز مهمی است. اولا تحولات خیلی سریع دارد انجام می‌گیرد؛ خیلی باسرعت؛ ثانیا با همین خصوصیتی که گفتم، [یعنی] در جهت تضعیف آن جبهه است.»

در آن دیدار ابراهیم رئیسی زنده بود. در سمت چپ و جلو دیوارک حائلی نشسته بود که در پشت آن مجتبی خامنه‌ای به دیوار تکیه زده بود. اسماعیل هنیه و یحیی سنوار هم زنده بودند. حسن نصرالله هم.

در یازدهمین ماه همین سال به جز مجتبی خامنه‌ای و پدرش هیچ‌کدام از این چهره‌ها زنده نیستند.

در آن دیدار خامنه‌ای وعده فروپاشی حاکمیت دلار را هم داد و گفت که نباید همه چیز را با قیمت دلار سنجید، چراکه کلک این دشمن هم به‌زودی کنده می‌شود: «دلار در دنیا رو به ضعف است؛ کشورهای زیادی هستند که معاملات دلاری خودشان را دارند به پول‌های ملی یا ارزهای دیگر تبدیل می‌کنند؛ اینها همه‌ نشانه‌های ضعف است.»

در ۱۵ فروردین قیمت دلار در بازار ایران ۶۲ هزار تومان بود و امروز به ۸۷ هزار تومان رسیده است.

راهکار اقتصادی رهبر جمهوری اسلامی برای غلبه بر بحران‌های اقتصادی در ابتدای سال ۱۴۰۳ الگو گرفتن از بزهای ایرانشهر بود. او به مدیران نظامش گفت که باید جهادی عمل کنند و بعضی وقت‌ها ابتکارات ساده‌ای مانند دادن گوسفند و بز به مردم برای تامین معاش جواب می‌دهد: «بعضی از دستگاه‌ها مثلا در مناطق دوردست کشور، یعنی خیلی دور از تهران، مثلا در روستاها رفته‌اند، کارهایی را انجام داده‌اند، توانسته‌اند خانواده‌هایی را گاهی مثلا فرض کنید با چند راس گوسفند احیا کنند؛ یک خانواده با داشتن مثلا فرض کنید چند راس گوسفند یا در یک جاهایی در ایرانشهر که ما بودیم، با بُز ــ بُزهای مخصوصی که آنجا هستند ــ و مانند اینها احیا شده.»

الگو گرفتن از بزهای ایرانشهر به نظرتان عجیب می‌آید؟ مشابه همین را همتای ترکمنستانی خامنه‌ای به‌عنوان یک ایده اقتصادی مطرح کرده بود و می‌گفت که پرورش اسب «آخال‌تکه» می‌تواند فقر و فلاکت عمومی مردم ترکمنستان را برطرف کند. البته مانند ایران قرار نیست ثروت ناشی از صادرات انرژی و گاز و اینکه به جیب چه کسی می‌رود، در محاسبات اقتصادی فلاکت عمومی و راهکار‌های خروج از آن گنجانده ‌شود.  

یک حلول در عشق‌آباد یکی دیگر در خیابان پاستور

ترکمنستان هم در مقیاسی کوچک‌تر امتیازات و مخاطراتی شبیه به ایران دارد؛ اقتصادش وابسته به صادرات انرژی است. عمده صادرات این کشور را گاز و محصولات پتروشیمی تشکیل می‌دهد. در برابر نوسانات قیمت‌های جهانی انرژی به‌شدت آسیب‌پذیر است و البته یک حکومت دیکتاتوری بر آن حکم می‌راند که از این کشور کره‌شمالی آسیای میانه را ساخته است.

ترکمنستان به دلیل جمعیت کم، محصور بودنش در میان افغانستان، قزاقستان، ازبکستان و ایران و دسترسی نداشتن به آب‌های آزاد، چندان توانی برای بحران‌آفرینی منطقه‌ای و جهانی ندارد، اما در جنوب ترکمنستان، برای رهبران جمهوری اسلامی همه امتیازات به‌وفور فراهم است؛ هم منابع نفت و گاز فراوان است، هم به آبراهه‌های بین‌المللی دسترسی دارند.

صفر مراد نیازوف از ۱۳۶۴ خورشیدی تا ۱۳۸۵ بر ترکمنستان حاکم بود؛ اول در قامت دبیر اول حزب کمونیست ترکمنستان و بعد از فروپاشی شوروی در قامت رئيس‌جمهوری مادام‌العمر. اگر اجل در سن ۶۶ سالگی جانش را نمی‌گرفت او هنوز مانند خامنه‌ای بر کشورش حکم می‌راند و قوانین عجیب و غریب‌تری هم وضع می‌کرد.

در دی‌ماه ۱۴۰۲، علی خامنه‌ای در دیدار با خانواده قاسم سلیمانی، فرمانده کشته‌شده سپاه قدس، خاطره‌ای تعریف کرد و گفت که ۲۰ سال پیش خدا از زبان او با فرماندهان سپاه پاسداران سخن گفته است. سال‌ها پیش از این ادعای خامنه‌ای، خداوند در وجود صفر مراد نیازوف هم حلول کرده بود. نتیجه آن حلول تدوین کتاب «روح‌نامه» بود که مانند سخنان خامنه‌ای برای حلقه اطرافیانش در حکم سخن الله است.  

کاری که خامنه‌ای با «وصایای امام» و «تدابیر حکیمانه» خودش انجام می‌دهد یک الگوبرداری کلیشه‌ای از «روح‌نامه» صفر مراد نیازوف است. اگر در مراحل گزینش استخدامی، دانشگاه‌ها و ادارات دولتی جمهوری اسلامی خواندن وصایا و اطلاع از تدابیر حکیمانه خامنه‌ای شرط بهروزی است در ترکمنستان همین وضع درمورد «روح‌نامه» برقرار بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«روح‌نامه» در دانشگاه‌ها، مدارس و ادارات دولتی تدریس می‌شد. هر سال چندین تن کاغذ برای انتشار نسخه‌های این کتاب به هدر می‌رفت. حتی در پارک‌ها راس ساعت هشت شب بخش‌هایی از «روح‌نامه» از بلندگوها پخش می‌شد. برای گرفتن گواهینامه رانندگی، استخدام دولتی و ورود به دانشگاه باید امتحانی درباره این کتاب می‌دادید. نصف سوالات آزمون ورودی دانشگاه در سال ۲۰۰۶ براساس «روح‌نامه» بود.

پیش از آنکه ممنوعیت سگ‌گردانی و داشتن حیوانات خانگی به دغدغه خامنه‌ای بدل شود، صفر مراد نیازوف در ترکمنستان آن را اجرایی کرده بود. او نگهداری از سگ‌ها در عشق‌آباد را ممنوع کرد چراکه می‌گفت کثیف‌اند و بوی خوبی نمی‌دهند. پوشش مردان و زنان جوان و مجرد باید متمایز می‌بود. دادن آمار درمورد بحران‌های اجتماعی پیش از آنکه در حکومت علی خامنه‌ای ممنوع شود در حکومت نیازوف ممنوع شده بود. آمار ایدز در ترکمنستان صفر بود، نه به این دلیل که ایدز وجود نداشت، بلکه تدبیر نیازوف این بود که با نام نبردن از این بیماری وجود آن منتفی می‌شود.       

شاید فکر کنید این جمهوری اسلامی و رهبر آن است که با هرچه مردم به آن گرایش داشته باشند در‌می‌افتد، اما این تقریبا خصلت تمامی حکومت‌های فردی است که رهبر در حکم خداوند برای نظام و مردم معرفی می‌شود. همخوانی با آواز‌خوانان در کنسرت‌های موسیقی ترکمنستان ممنوع است. دلیلش خیلی ساده است: نیازوف خوشش نمی‌آمد که مردم در کنسرت‌ها همخوانی کنند. ریش داشتن در ترکمنستان ممنوع است، در همسایه جنوبی‌اش ماجرا با اندکی مسامحه دست‌کم برای کارگزاران ارشد نظام برعکس است.  

مردم ترکمنستان آنقدر شوربخت بودند که حتی مرگ نیازوف در سال ۱۳۸۵ به دلیل بیماری دیابت و مشکلات قلبی هم نجاتشان نداد. قربانقلی بردی‌محمدوف، معاون صفر مراد نیازوف جای او را گرفت و توهمات نخستین رهبر عظیم‌الشان به رهبر عظیم‌الشان بعدی منتقل شد. رهبر دوم برای آنکه حکومت در چنگ خانواده‌اش بماند و بحران جانشینی درنگیرد، در سال ۱۴۰۱ فرزند محبوبش را به ریاست‌جمهوری مادام‌العمر رساند، راهی که احتمالا خامنه‌ای هم مشتاق پیمودن آن است.

خامنه‌ای گام‌به‌گام در راهی قدم گذاشته که مرادش در چند ساعتی زادگاهش آن را پیموده است. او هم عاشق مجسمه‌های بزرگ و نمایش تصویر الهی از خود است. اگر کره شمالی این موفقیت بین‌المللی را به دست آورده است که بتواند از جهان‌روا شدن الگوی حکمرانی‌اش سخن بگوید و شعبه‌ای از خود را در آسیای میانه برپا ببیند، رهبر جمهوری اسلامی هم در رویای هر شبش همین آرزو را در سر می‌پروراند: ایرانی منزوی با رهبرانی عجیب‌ و غریب و خودکامه.